بر همین اساس، محمد ناصرزاده شریفی عضو هیأت مدیرۀ مؤسسه خانه کتاب و ادبیات ایران نیز تقریظی بر این سروده افشین علا شاعر معاصر کشورمان منتشر کرد که متن آن به شرح ذیل است: «بحران عبارت از این واقعیت است که کهنه در شرف مرگ است و نو قادر به زادهشدن نیست. در این میانه انواع نشانههای خوفناک پدیدار میشود. به این جمله گرامشی میافزایم، برخی کشورهای عربی آمیزهای از پیشرفت، درآمد و سابقه تمدن عربی-اسلامی را دارا هستند.
اما اینها نظام کهنه قبیلهای و سرسپردگی عمیق به قدرتهایی که در شکلگیری سیاسی آنان در هفت دهه اول قرن بیستم نقش داشتند را حفظ کرده، در خوابی گران که به آنان مستولی شده به سر میبرند.
در این منطقه کهنههای ساخته و پرداخته قرن پیش در حال مرگ است و جهان جدیدی میخواهد متولد شود. استقلال، آزادی و تصمیمات از درون و تبیین رابطه دارا و ندار را میطلبد. نگاهی نویی به مذهب دارد و در منطقه جغرافیایی ما سلطهپذیری به ملتها را بر نمیتابد و رعایت را میطلبد.
حال در این میان، برقراری رابطه با پرچمی که یک نعش آن را برافراخته و مرده به دنیا آمده نشانه خوفناک مقابله با این تولد است، ادامه سرسپردگی است که در اندیشههای نسل جوان و مردم این منطقه منقضی شده است.
بهقول میگدال، هر دولتی با دو عنصر تصویر ذهنی و اقدامات عملی تعریف میشود، حقیقتاً دولت عربی که با اسرائیل رابطه برقرار میکند چه تصویری از این کار و این عمل ساخته و پرداخته کرده؟ بی جهت نیست برخی رفتارها عینیت خیانت را میرساند!
بخواهیم و نخواهیم در زایش دنیای جدید، افکار و اولویتها و موضعگیریها را ادبیات حماسی و مقاومت باید بهدوش بکشد و نگذارد زیباییهای عمیق انسانی چون آزاداندیشی و رادمنشی کریمانه از پیرنگ زندگی حذف شود. شعر محمود درویش چنین کرد و سروده افشین علاء نیز همینطور»
نظر شما