به گزارش خبرنگار ایمنا، بخش دهم سفرنامه اروپا نوشته وحید صلواتی نگاهی گذرا به شهر کلن است، شهری که از نظر نویسنده هم یادآور فیلم از "کرخه تا راین" ابراهیم حاتمی کیاست. این شهر داستانهای جذاب زیادی از جمله سرگذشت اختراع محلول سحرآمیزی به نام ادکلن را در دل خود جای داده است. در ادامه سفرنامه کلن را میخوانید:
شهر کلن به آلمانی ( Köln)
فرزند میزبانمان در دورتموند، به همراه برادر و مادرشان با خودرو شخصی ما را از دورتموند برای بازدید شهر قدیمی و زیبای کُلن همراهی کردند، بزرگراهی زیبا با علائم و ایمنی قابل توجه، در مسیر در یک استراحتگاه متوقف شد که خدمات مناسب آن برای خودروها، رانندهها و مسافرین قابل توجه بود، حدود یک ساعت این مسیر را طی کردیم، دیوارهای حایل بتنی و گاه شیشهای اتوبان ضمن حفظ حریم تا حدودی از انتشار صدای خودروها به اطراف جلوگیری میکرد، از طریق سیستم مسیریاب از خلوتترین مسیر ممکن به داخل شهر هدایت شدیم.
شهر «کلن» با قدمتی بیش از دو هزار سال، چهارمین شهر پر جمعیت آلمان پس از برلین، هامبورگ و مونیخ است و این شهر برای اغلب جهانگردان یادآور خاطرات رود راین و کلیسای معروف آن است، اما برای من این شهر خاطره فیلم به یادماندنی «از کرخه تا راین» کاری از ابراهیم حاتمیکیا، با بازی روانشاد هما روستا را زنده کرد، گویا نیامده از این شهر خاطره داریم، آنجا که سعید (با بازی علی دهکردی) آسیب دیده از بمباران شیمیایی بر روی پل روی رودخانه راین با فریاد با خدایش راز و نیاز میکرد.
کلن در قسمت غربی کشور آلمان و در همسایگی بلژیک واقع شده است، رود راین از میان این شهر باشکوه میگذرد و زیبایی خاصی به این شهر بخشیده است، در اواخر جنگ جهانی دوم کُلن بارها بمباران شد و آن را به ویرانهای تبدیل کرد که بخشی از آثار آن هنوز برجا مانده است.
ما مستقیماً به کلیسای دام در مرکز شهر رفتیم، کلیسایی قدیمی که با برج دوقلویش جلوه خاصی به شهر بخشیده است. در زمان جنگ جهانی دوم این کلیسا آسیبهای فراوانی دیده، اما کار ترمیم و مرمت با تلاش فراوان به سرعت انجام شد. بیشتر گردشگران در اطراف کلیسا قدم میزنند یا از طریق اتوبوسهای توریستی قرمز رنگ بدون سقف، با مبلغی مناسب، همراه با دریافت اطلاعات کامل به زبانهای مختلف، در هسته مرکزی و بافت قدیم شهر گشت و گذار کرده و از جاذبههای شهر دیدن میکنند، اگر طی یک روز بازدید کامل تمام نشد، گردشگر میتواند روزهای آینده از این امکان مناسب استفاده کند.
در خیابانهای پیرامون کلیسا انواع نان و شیرینیهای محلی در فروشگاهها ارائه میشود که برای یک وعده تغذیه سبک بسیار مناسب بهنظر میرسد. همچنین در محوطه مقابل کلیسا، برخی گروههای مردم نهاد معترض با گروه موسیقی و طرفدارانشان مقابل کلیسا تجمعی آرام داشتند و خواستهشان را در قالب پارچه نوشته و با نواختن موسیقی و پوشیدن لباس با رنگ مشخص و حرکت منظم و آرام مطرح کرده بودند. در واقع این اعتراض آرام خود به جاذبهای برای گردشگران تبدیل شده بود، گروهها و احزاب و حتی اعتراضات خط قرمزهایی هم دارد، حرکت آنها بدون آسیب رسانی و مزاحمت برای دیگران قابل توجیه است که معمولاً آرام و مسالمتآمیز است.
در آلمان به ما گفتند که ترویج افکار نازیسم به صورت علنی ممنوع است، وقتی در مکانی به شوخی دستم را به سبک نازیها جلو آوردم و گفتم «هایل هیلتر» (سلام نازی با پیش آوردن دست راست) واکنش مناسبی ندیدم، احساسمان این بود که مردم از این تفکر و جریان خاطره و دل خوشی ندارند، نازیسم در آلمان امروزی غیرقانونی است، گرچه بقایا و احیا کنندگان نازیسم مشهور به «نئونازیها» در آلمان و خارج از آن مشغول فعالیت هستند.
داستان پیدایش ادکلن هم ارتباطی به یکی از میدانهای این شهر دارد! درست در روبروی کلیسا و در نبش میدان اصلی، ساختمانی واقع شده که بسیار معروف است. داستان معروفیت این ساختمان از آن جهت است که ادکلن برای اولین بار از اینجا به جهان عرضه شده است. ادکلن، در لغت به معنای «آبِ کلن» است، این معجون محبوب توسط «یوهان ماریا فارینا» عطار ایتالیایی تبار، اهل کلن آلمان در سال ۱۷۰۹ میلادی ترکیب و ساخته شد، مبتکر آن در سفری که به فرانسه داشته متوجه میشود که افراد به دلیل تعرق زیاد و نداشتن استحمام بموقع دچار بوی بد بدن میشوند، او مقداری ماده خوشبو کننده را داخل آب میریخت و به مردم هدیه میداد تا بوی بد بدن را از بین ببرند و بدین ترتیب فرانسویها نام آن محلول را ادکلن (Eau de cologne) یا آب کلن گذاشتند.
با عبور از روی پل آرزوها به سمت دیگر رودخانه میرویم، سراسر پل پوشیده شده از قفلهایی است که به عنوان نشانگر آرزو و خواسته(دخیل) به سازه متصل شدهاند، در این سوی رودخانه برج بلندی وجود دارد که از بالای آن منظره شهر به خوبی قابل رؤیت است، در این محل میتوان از برج تلویزیون پارک Rheinpark نیز دیدن کرد.
دوباره به قلب شهر و نزدیک کلیسا میرویم این بار به جای حرکت به سمت دیگر رودخانه در امتداد آن و خیابانهای شلوغ مملو از مراکز خرید ساعاتی را به خرید و تماشا میگذرانیم. نام این منطقه SchilderGasse است که بیش از دهها بازار خرید و پاساژ آن را در برگرفته است.
بازمانده سردر ورودی شهر از زمان رومیان همراه باقیمانده قلعه قدیمی، در این قسمت شهر دیده میشود که ظاهر آن نشان میدهد به دقت آن را مرمت کرده و در حفظ و نگهداری آن کوشا هستند. به هنگام غروب آفتاب میتوانید در هر یک از رستورانهای کنار آب بنشینید و با نوای موسیقی نوازندگان محلی از خوردن شام خود لذت ببرید و از منظره چشمنواز کلیسای دام در شب لذت ببرید.
البته برای کسانی که به شام لاکچری و اشرافی تمایل دارند، این امکان وجود دارد تا با وارد شدن به عرشه کروزی که ما بین کلن و دوسلدورف در تردد است شام خود را روی رود راین میل کنند که استفاده از آن با روحیه کارمندی ما ناهمخوان بود!
در حین سیر و سیاحت از نانها و شیرینیهای خوشمزه که آلمان مهد آن است بهرهمند شدیم، بعد از گذراندن یک روز بسیار مفید و سراسر تجربه با همراهان به دورتموند بازگشتیم.
نظر شما