به گزارش خبرنگار ایمنا، برای اینکه یک سینماگر تبدیل به فیلمسازی بزرگ شود، نیازی به ساخت فیلمهای پر زرق و برق و حضور در فرش قرمزهای رنگارنگ ندارد. بلکه کافی است دانش و دغدغه کافی در یک فیلمساز وجود داشته باشد تا او تبدیل به سینماگری ممتاز، معتبر و محترم شود. فیلمسازی ساخت فیلمهای داستانی با چهرههای مختلف و دکور و لباس سنگین نیست، اصل و هویت فیلمسازی به مستند و فیلم کوتاه بر میگردد.
خسرو سینایی یکی از همین افراد است، چهرهای که باید به او استاد سینما گفت. هر کدام از آثار سینایی مانند یک کلاس فیلمسازی است، خصوصًا در مضامین و شکل پرداخت به آنها. سینایی به خوبی از تکنیک و فرم برای رساندن محتوا و آنچه در ذهنش بود استفاده میکرد و شاید دلیل آن علم و تسلطی بود که به سینما داشت.
سینایی در ۲۹ دیماه ۱۳۱۹ در ساری متولد شد و در سال ۱۳۳۷ از دبیرستان البرز تهران دیپلم گرفت. سینایی راه اتریش را در پیش گرفت و ابتدا در دانشکده فنی وین معماری و سپس در دانشگاه موسیقی و هنرهای نمایشی وین در دو رشته موسیقی و کارگردانی گرایش فیلمنامه تحصیل کرد. رشته در این سه رشته و تسلط به آنها از او یک آرتیست واقعی ساخت.
هنرمندی با نوع نگاه منحصربهفرد و تسلطی کامل به مباحث سینمایی، سینایی در یافتن سوژههای بسیار موفق عمل میکرد و بهترین نوع پرداخت برای آن را نیز مییافت. به عنوان مثال "مرثیه گم شده" که شاید مهمترین کار او باشد درباره پناه آوردن کودکان لهستانی به ایران پس از آغاز جنگ جهانی دوم است. ۳۰۰ هزار آواره لهستانی که در شهرهای مختلف ایران پناه داده شدند. پس از نمایش این فیلم در لهستان رئیس جمهور این کشور از سینایی تجلیل کرد.
علاوه بر آثار مستند، سینایی هفت اثر داستانی نیز دارد که هر کدام از آنها در دانشگاهها تدریس میشود. آثار سینایی سرشار از تکنیکهای درست و به جایی است که شاید اگر یک کار دیگر میساخت تبدیل به فرمی بینظیر میشد. جای صحیح دوربین، انسجام و پیوستگی فیلمنامه و حرکات حساب شده از ویژگیهای بارز سینمای سینایی است؛ سینمایی که هر دانشجو سینما باید آن را بشناسد.
شاید جالبترین نکته درباره آثار سینایی، موسیقی متن آنها باشد. او موسیقی متن فیلمهای خودش را میساخت! شاید تنها سینماگری که در طول تاریخ سینمای ایران توانایی انجام چنین کاری داشت، سینایی بود. او موسیقی و سینما را در بالاترین سطح و کیفیت خواند و دنبال کرد.
خسرو سینایی یکی دیگر سردمداران نسل طلایی سینمای ایران است که توشه خود را بست و با ویروس کرونا به خوابی ابدی فرو رفت. نسل سینایی، کیارستمی، بیضایی، مهرجویی، کیمیایی، تقوایی، فرمانآرا و افرادی که دیگر تکرار نخواهد شد.
بسیاری از این نسل جان به جان آفرین تسلیم کردند و بسیاری دیگر به حاشیه رانده شدن. آن معدود افرادی هم که ایستادهاند هر روز مرکزی برای تهدید و توهین و تحقیر قرار گرفتهاند و دیگر فیلمسازی برای شأن سخت شده است. سینمای ایران باید قدر بزرگان خود را بیشتر بداند و امثال سینایی در سکوت و انزوا عمرشان به پایان نرسد.
نظر شما