به گزارش خبرنگار ایمنا، با نیامدن رادولوویچ به ایران، مسئولان ذوب آهن تصمیم گرفتند تا هدایت تیم خود در ۹ دیدار باقی مانده را به مربی نام آشنای خارجی، یعنی لوکا بوناچیچ بسپارند. این تصمیم ناگهانی مسئولان ذوب آهن، همه را شگفت زده کرد و در حالی اتفاق افتاد که تا چند روز قبل شایعات فراوانی مبنی بر حضور گزینههای ایرانی از جمله صلصالی و استکی که مدتهاست در کنار تیم حضور دارند، روی نیمکت مطرح میشد و حتی جواد محمدی، مدیرعامل باشگاه نیز به صراحت اعلام کرده بود قصد دارد تا از ظرفیت نیروهای بومی برای ادامه راه استفاده کند.
کارنامه سیاه بوناچیچ در فصلهای اخیر
لوکا بوناچیچ که سالها در فوتبال ایران حضور داشته و هدایت تیمهای مختلفی از جمله ذوب آهن را بر عهده گرفته است، چند فصل اخیر عملکرد درخشانی از خود به ثبت نرساند.
او کارش را با هدایت تیمهای دسته پایینتر در کشورش کرواسی آغاز کرد، از سال ۸۳ به لیگ ایران معرفی و سکان هدایت فولاد خوزستان را بر عهده گرفت.
پس از آن به استقلال اهواز و بعد از مقطع کوتاهی حضور دوباره در هایدوک اسپیلیت کرواسی به سپاهان آمد و پرافتخارترین دوران مربیگریاش را تجربه کرد. لوکا با سپاهان دو جام حذفی را به اصفهان آورد و همراه با این باشگاه، فینال لیگ قهرمانان آسیا را تجربه کرد.
با این حالی بسیاری معتقدند نقش منصور ابراهیم زاده در کنار بوناچیچ حتی پر رنگ تر از خود او برای دستیابی طلایی پوشان به این افتخارات بود. در نهایت پیشنهاد تیمهای عربی لوکا را وسوسه کرد تا از سپاهان جدا شود، اما بعد از آن هرگز نتوانست موفقیتهای گذشته را تکرار کند.
او دوباره به ایران آمد و از نیمکت مس کرمان و سپاهان گرفته تا ذوب آهن جابجا شد، اما فایدهای نداشت و کارنامه پیرمرد کروات هر روز سیاهتر شد. آمار بوناچیچ در سالهای اخیر آن چنان خالی از نتیجهگیری و افتخار است که تحت هیچ شرایطی قابل دفاع نیست. برای این ادعا میتوان به این موضوع استناد کرد که لوکا در ۱۰ سال اخیر، سرمربیگری ۱۲ تیم مختلف را تجربه کرده و این یعنی نتوانسته نتایج مطلوب را کسب و در باشگاههایش دوام بیاورد.
دلار ذوب آهن، ارزانتر از صرافی
با وجود مشکلات بیشمار مربیان خارجی در فصل جاری برای حضور در ایران و جدا شدن افرادی همچون استراماچونی، کالدرون، ویلموتس، دنیزلی و رادولوویچ باید دید منطق گاندوها برای اعتماد به این سرمربی کروات آن هم با چنین سابقهای چیست؟
نکته عجیب اینجاست که کادر مدیریتی جدید ذوب آهن که بارها مدعی بدهیهای چند ۱۰ میلیاردی در مجموعه خود هستند، چطور به این راحتی سراغ گزینههای خارجی برای ۹ هفته پایانی لیگ میروند؟! اتفاقی که شاید در تاریخ فوتبال ما بی سابقه باشد، تیمی برای باقی مانده یک فصل آن هم تنها ۹ دیدار سرمربی خارجی انتخاب میکند!
جالب آنکه در شرایطی ذوب آهن به راحتی با بازیکنان و سرمربیان خارجی مذاکره میکند که افزایش بی سابقه نرخ ارز باعث شده بسیاری از باشگاههای متمول هم چون سپاهان، استقلال و پرسپولیس قید گزینههای خارجی را زده و روی سرمایههای ایرانی تمرکز کنند.
آیا دلار ذوب آهن از صرافیها ارزانتر است که بی محابا از هزینههای گزاف، بستن قراردادهای ارزی را دنبال میکند؟ آیا حمایت از ورزش کارگری با چنین قراردادهایی همخوانی دارد؟
نظر شما