به گزارش خبرنگار ایمنا، مارتین اسکورسیزی یکی از برجستهترین کارگردانان عصر حاضر است. او از سال ۱۹۷۶ و با ساخت "راننده تاکسی" تا سال گذشته میلادی که "مرد ایرلندی" را ساخت یکی از سردمداران سینمای آمریکا بود. اسکورسیزی در سال ۲۰۰۶ بخاطر فیلم "دپارتد" اسکار بهترین کارگردانی را برد و ۹ نامزدی بهترین کارگردانی و سه بار نامزدی برای بهترین فیلم اسکار را در کارنامه دارد. او از برجستهترین و تاثیرگذارترین کارگردانان تاریخ سینما است.
اسکورسیزی مانند بسیاری دیگر از کارگردانان مطرح دنیا با سینمای ایران آشناست و روند این آشنایی با عباس کیارستمی آغاز شد. بی جهت نیست که کیارستمی را "اعتبار سینمای ایران" میدانند. ارتباط این دو در جشنوارههای خارجی آغاز شد. در آن سالها که کیارستمی با "خانه دوست کجاست" حسابی در دنیا مشهور شده بود، سینماگران بسیاری علاقه خود به سینمای او را نشان دادند.
از طرفی کیارستمی نیز حضوری فعال در جشنوارههای مختلف داشت، زیرا فیلمهای او با مضمونهای انسانی مخاطبی فراتر از مرزهای ایران داشت.
اولین ملاقات این سینماگران بزرگ غرب و شرق حدود ۱۷ سال پیش در جشنواره کن رخ داد. اسکورسیزی که در آن سال رئیس هیأت داوران بخش "سینه فونداسیون" بوده درباره این ملاقات میگوید: "پیش از آن ملاقات در یک دورهای پنج فیلم از کیارستمی از جمله سهگانه کوکر را دیده بودم. از زمانی که چهار یا پنج سال داشتم سینما نئورئالیستی ایتالیا در معرض دیدم قرار داشت. در آن زمان به دلایل زیادی از جمله خلوص و حقیقت سینمای ایتالیا مرا بهت زده میکرد. مطمعنم عباس هم این فیلمها را دوست داشت".
او سپس بار دیگر به پنج فیلمی که از کیارستمی در برهه زمانی چهار ماه دیده بود اشاره میکند و توضیح میدهد: "حسی که از سینمای ایتالیا میگرفتم را دوباره پس از ۶۵ سال تجربه کردم. گویا نگاه من به دنیا تغییر یافت. آن سال من رئیس هیأت داوران بودم و کیارستمی هم یکی از اعضا هیأت داوران بود. به دلیل تأثیری که کیارستمی بر من گذاشته بود از روبرو شدن با او میترسیدم، اما پس از اولین برخورد و کمی خوش و بش با خودم گفتم عجب آدم با حالی است."
اسکورسیزی با صفتهای باوقار، مؤدب، خوش صحبت و ساکت از کیارستمی یاد میکند و او را فردی میداند که حواسش به کلماتش است. اسکورسیزی کیارستمی را آدمی که "همیشه متفکر و در حال واکاوی همه چیز است، اما حواسش هیچگاه پرت نمیشود" توصیف میکند.
او در ادامه داستان را اینگونه روایت میکند: "روز اول در هیأت داوران تعداد زیادی فیلم دیدیم و همه پیشنهاد دادند تا دور هم جمع شویم و معیارهایی برای انتخاب فیلم خوب ارائه دهیم، اما من هیچ ایدهای در آن موقع نداشتم. من آنجا گفتم چرا به من یکروز فرصت نمیدهید تا ذهن خود را سر و سامان بدهم. در این زمان کیارستمی اجازه صحبت خواست و گفت تمام فیلمهای کوتاهی که امروز دیدیم با دید تجاری و برای تبدیل شدن به یک داستان بلند پر فروش ساخته شده بودند؛ چه میشود اگر این فیلمها را به عنوان یک تجربه و ذات فیلم ببینیم و انگیزه ساخت آن را کاری نداشته باشیم."
اسکورسیزی بیان میکند: "همان موقع گفتم این آدم کارش درست است. او درباره خود سینما و تجربه آن حرف میزند و این آن چیزی بود که ذهنیت مرا تغییر داد. سینما زندگی است و وقتی فیلمهای کیارستمی را میبینم آن خلوص را بار دیگر پیدا میکنم. دلم میخواست با آدمهای این فیلمها وقت بگذرانم. این آثار همان روح هنرمندانهای است که به من امید بخشید و نگاهم به دنیا را تغییر داد."
این جملات تنها توصیفات اسکورسیزی از کیارستمی نبودند. او پس از مرگ عباس کیارستمی برای او نوشت: "برای من، این حرف بدنه کاری خارقالعاده کیارستمی را جمعبندی میکند: «واقعیت همیشه جادو میکند». او انسان بسیار خاصی بود. ساکت، برازنده، متواضع، خوشسخن و بسیار هوشیار. او یک جنتلمن حقیقی بود و واقعاً یکی از بزرگترین هنرمندان ما."
حتی چندی پیش و در دوران قرنطینه زمانی که اسکورسیزی فیلمهای یکدقیقهای از خانه نشینی خود منتشر میکرد در یکی از آنها جملهای از عباس کیارستمی در آخرین دیدارشان را باز گو کرد: "یادم میآید آخرین باری که کیارستمی را دیدم، هنگام شام به من گفت: هیچوقت کاری را که دوست نداری، انجام نده! "
همچنین سیفالله صمدیان از دوستان نزدیک عباس کیارستمی در گفت و گویی به بازگویی روایتی از کیارستمی پرداخته و گفته بود: "اسکورسیزی به کیارستمی گفته بود که من فیلم تو را چندین بار دیدهام و به تو که به راحتی میتوانستی دوربینات را ۳۶۰ درجه بچرخانی و حتی در جاهایی خودت وارد کادر شوی و اینگونه از سینما لذت ببری رشک بردهام زیرا تو فیلمی ساختهای که کسی احساس نمیکند، نمایشی است".
اسکورسیزی بعدها در مصاحبههایی که انجام داده بود نیز فیلم "آ، ب، ث، آفریقا" کیارستمی را بهترین فیلمی که در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ دیده بود معرفی کرد که این مطلب نشان دهنده اوج اهمیت سینمای کیارستمی در عرصه بینالمللی است. رفاقت این دوسینماگر روایت رفاقتی از جنس غربی شرقی است. دو کارگردان که یکی پایبند به اصول شرقی است و دیگری غربی.
نظر شما