به گزارش خبرنگار ایمنا، عباس کیارستمی عاشق زندگی بود، او در طبیعت به آرامش میرسید و علاقه زیادی به عکاسی داشت. کیارستمی یکی از جذابترین و عمیقترین سینماها را داشت، در آثار او زندگی همیشه حس میشد و روایت از داستان بسیار جلوتر بود. او واقعی فیلم میساخت، با بازیگران واقعی و داستانهایی سبز که از قلب اجتماعی زرد خارج شده بود.
این کارگردان مشهور ایرانی بزرگترین موفقیت بینالمللی سینمای ایران (پیش از اسکار اصغر فرهادی) را با نخل طلا کن به دست آورد. نخل طلا که سال ۱۹۹۷ کیارستمی برای "طعم گیلاس" گرفت، مهمترین و معتبرترین جایزه بینالمللی بود که یک سینماگر ایرانی به دست آورد. کیارستمی پس از این موفقیت حسابی درخشید و در کشورهای دیگر از جمله فرانسه فیلم ساخت.
کیارستمی را شاید بتوان بزرگترین سینماگر ایرانی در سطح بینالملل دانست، او اعتبار سینمای ایران است. از غرب تا شرق و از اسکورسیزی تا کورسوا همه رابطه نزدیکی با کیارستمی داشتند و بارها از فیلمهای او گفتهاند. کیارستمی در سال ۱۹۹۵ میلادی در کنار ۴۱ کارگردان بزرگ سینما از جمله میشائیل هانکه، دیوید لینچ و اسپایک لی فیلمی تحت عنوان "لومیر و شرکا" ساخت. در این فیلم هر فیلمساز با دوربین برادران لومیر یک دقیقه فیلم با دیدگاهی تازه ساخت.
بیوگرافی عباس کیارستمی
کیارستمی یکم تیرماه ۱۳۱۹ در تهران به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی خود را در محله قلهک پشت سر گذاشت. او از همان سالها با آیدین آغداشلو هم مدرسهای و هم محلهای بود. کیارستمی هنر را با نقاشی آغاز کرد و اثر مداد رنگی بر کاغد اولین تجربه هنری او بود. کیارستمی در دانشگاه بیشتر طراحی و گرافیک آموخت و مدتی نیز به عنوان مأمور راهنمایی و رانندگی مشغول کار شد. او در مؤسسات و آتلیههای مختلف به عکاسی و طراحی مشغول بود.
آغاز ورود عباس نابغه به خانه اصلی خود یعنی سینما با ساخت تیتراژ بود که در نخستین تجربه تیتراژ فیلم "وسوسهٔ شیطان" ساختهٔ محمد زرین را طراحی کرد و ساخت. طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلمهای "قیصر" و "رضا موتوری" ساختهٔ مسعود کیمیایی را نیز او انجام داد. پس از این تجربیات آغاز یک همکاری فوقالعاده شکل گرفت، همکاری کیارستمی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
کیارستمی مدتی عهدهدار مسئولیت امور سینمایی کانون شد. کانون فرصت عالی در اختیار کیارستمی برای بروز استعداد خود قرار داد. در واقع در آنجا بود که نام او با ساخت اولین اثر سینمایی خود یعنی فیلم کوتاه "نان و کوچه" سر زبانها افتاد. در ابتدا کیارستمی چند فیلم کوتاه برای کودکان و نوجوانان ساخت، اما در دل همین آثار سینمای او شکل گرفت، سینمایی زنده، پویا و سرشار از زندگی که کودکان در آن نقشی پررنگ دارند.
بهترین آثار کیارستمی در همکاری با کانون شکل گرفت از "خانه دوست کجاست" تا "مشق شب" با همکاری کانون تهیه و تولید شدند. بسیاری از این آثار از جمله مشق شب با نگاهی بسیار ساده و بیآلایش به سیستم آموزشی و تحصیل دانشآموزان نقد وارد کرد و تأثیرگذار بود.
کیارستمی در سال ۱۳۴۸ با پروین امیرقلی ازدواج کرد که حاصل ۱۳ سال زندگی مشترک آنان دو فرزند به نام احمد و بهمن بود. بهمن کیارستمی از ابتدا به سینما علاقهمند بود و در سن ۱۵ سالگی اولین اثر سینمایی خود که فیلمی مستند بود را ساخت.
راز عینک کیارستمی چیست؟
عباس کیارستمی در تمام عکسهایی که از وی موجود است، همواره یک عینک تیره بر چشم دارد. در تمام نماها و در تمام محلها این عینک را میتوان بر چشم کیارستمی دید. این عینک برای ژست آرتیستی این هنرمند بزرگ نبوده، بلکه او به دلیل حساسیت چشمانش به نور، همیشه آن را بر چشم میزده است.
فیلمهای عباس کیارستمی
عباس کیارستمی فیلمهای شاخص بسیاری دارد، اما آغاز فیلمسازی او با ساخت فیلمهای کوتاه بود. کیارستمی سعی کرد که کانون پرورش فکری مرکزی برای فیلمسازی شود، او پس از ساخت فیلم ۱۲ دقیقهای "نان و کوچه" به سراغ فیلم کوتاه "زنگ تفریح" رفت و این اثر را نیز به سبک نئورئالیستی ساخت. پس از این آثار آرام آرام کانون آغاز به برپایی کارگاههای فیلمسازی کرد و تبدیل به مرکزی مهم برای کارگردانان شد.
اوج کار کیارستمی در ساخت فیلم کوتاه "دو راه حل برای یک مساله" بود، فیلم تأثیرگذار که به سادهترین شکل روایت میشد. همزمان با موج نوی سینمای ایران کیارستمی نیز دست به تولید آثار سینمایی بلند زد. اولین فیلم سینمایی او "مسافر" نام داشت که در ۸۳ دقیقه ساخته شد. اما شاید این فیلم "گزارش" بود که بیش از پیش نام کیارستمی را در سینمای ایران بر سر زبانها انداخت، این فیلم با بازی کوروش افشارپناه و شهره آغداشلو در سال ۱۳۵۶ ساخته شد.
کیارستمی جزو فیلمسازانی بود که پس از انقلاب در ایران ماند و بعد از مدتی کوتاه و در سال ۱۳۵۸ ساخت فیلمهای کوتاه به سفارش کانون را از سر گرفت. در آن سالها کیارستمی دو مستند به نام "همشهری" و "اولیها" را نیز جلو دوربین برد.
این تجربیات همه و همه زیربنای اولین فیلم بلند کیارستمی پس از انقلاب یعنی "خانه دوست کجاست" شد. اولین قسمت از سهگانه کوکر که در سال ۱۳۶۵ ساخته شد و همچنان جزء درخشانترین آثار این کارگردان است. در این فیلم یک بچه مدرسهای متوجه میشود که دفتر دوستش را به اشتباه در مدرسه برداشته است؛ بنابراین از خانه بیرون میرود تا او را پیدا کند و دفتر را به او پس دهد، اما راهی دشوار و دراز در پیش است و فرصتی اندک. "خانه دوست کجاست" بیش از ۱۰ جایزه ملی و بینالمللی به دست آورد.
سپس و در سال ۱۳۶۸ کیارستمی شاهکار دیگری به نام "کلوزآپ" خلق کرد. فیلمی با داستانی واقعی و بازیگران واقعی! "کلوزآپ" از سوی بنیاد فیلم بریتانیا و جشنواره فیلم بوسان جزء ۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما است. این فیلم با شکستن مرز واقعیت و داستان، روایت عینی از یک اتفاق واقعی دارد. در این فیلم حسین سبزیان، به دلیل شباهتش به محسن مخملباف خود را به خانواده آهنخواه بهعنوان مخملباف معرفی میکند و به بهانه ساختن فیلم به خانه آنها راه مییابد.
پس از "کلوزآپ" کیارستمی بار دیگر به سراغ روستای کوکر رفت، اما این بار به بهانه زلزله مهیب گیلان. "زندگی و دیگر هیچ" که در سال ۱۳۷۰ ساخته شد، پاره دوم از سهگانه کوکر است که در آن یک پدر و پسر پس از زلزله شمال از تهران به سمت روستای کوکر رفته تا شخصیتهای اصلی فیلم "خانه دوست کجاست" (بابک و احمد احمدپور) را پیدا کنند. این فیلم جایزه بخش نوعی نگاه را از جشنواره کن برد.
در دهه هفتاد کیارستمی به مدت سه سال فعالیتی نداشت تا اینکه در سال ۱۳۷۳ به سراغ ساخت قسمت سوم از سهگانه کوکر رفت و فیلم "زیر درختان زیتون" را ساخت. این فیلم چند روایت را در دل خود دارد و در واقع چگونگی ساخت "زندگی و دیگر هیچ" را نشان میدهد. این فیلم روایت یک عاشقی را نیز دارد، عشق در دل بحرانی به نام زلزله. در "زیر درختان زیتون" کیارستمی سنت شکنی کرد و برای اولین بار از حضور یک بازیگر حرفهای یعنی محمدعلی کشاورز در فیلم خود بهره برد.
اوج کار کیارستمی در سال ۱۳۷۶ بود، سالی که او با "طعم گیلاس" نخل طلای کن را کسب کرد. این فیلم درباره مردی است که در حومه شهر تهران، با اتوموبیلش دنبال کسی میگردد که تقاضای پردردسر او را در ازای دریافت ۲۰۰ هزار تومان پول انجام دهد. "طعم گیلاس" با بازی همایون ارشادی با استقبال گسترده منتقدین روبرو شد، اگرچه بسیاری از مخاطبان ایرانی چندان از فیلم راضی نبودند! مجله تایم در سال ۲۰۰۹ این فیلم را جز ۱۰ فیلم برتر تاریخ جشنواره کن معرفی کرد.
"باد ما را خواهد برد" نام اثر بعدی کیارستمی است که در سال ۱۳۷۸ ساخت. گروهی برای فیلمبرداری از یک مراسم تدفین به یک روستا رفتهاند و منتظرند تا پیرزنی که در بستر بیماری است فوت شود! اما دست تقدیر باعث میشود این گروه جان یکی دیگر از اعضای روستا را نجات دهند. باز هم زندگی، بازهم نابازیگران، بازهم روستا و بازهم کیارستمی. این اثر درخشان هم مانند بسیاری دیگر از فیلمهای این کارگردان بزرگ جوایز بسیاری از جمله شیر نقرهای ونیز را کسب کرد و در فهرست ۱۰ فیلم برتر ساخته شده سینمای جهان در دهه ۱۹۹۰ قرار گرفت.
کیارستمی در دهه ۱۳۸۰ سراغ سوژهای اجتماعی رفت و فیلم "ده" را ساخت. در این فیلم یک زن درون خودرویی نشسته است و در ۱۰ سکانس با پنج شخص گفتگوهایی انجام داده و نمایی از زندگی زن امروزی در ایران را نشان میدهد. در این فیلم شخصیت اصلی داستان با پسرش، خواهرش، یک عروس آینده، یک روسپی و زنی که به دنبال خواندن نماز است گفتگو میکند. این فیلم پرفروشترین فیلم ایران در گیشه جهانی تا آن موقع بود و توانست نامزد نخل طلای کن شود. همچنین کایه دو سینما نیز این فیلم را جزو ۱۰ فیلم برتر دهه ۲۰۰۰ معرفی کرد.
حضور کیارستمی در بدنه سینمای ایران در دهه هشتاد کمرنگ شد و فیلم شاخص بعدی او به نام شیرین در سال ۱۳۸۷ ساخته شد. فیلمی با فرمی بسیار عجیب که هر بینندهای را شوکه کرد. فیلم تصویرگر نگاه ۱۱۳ بازیگر زن مطرح سینما از جمله ژولیت بینوش، لیلا حاتمی، حمیده خیرآبادی، ترانه علیدوستی، مرضیه برومند، نگار جواهریان و بسیاری دیگر است. بازیگران بدون هیچ سخنی به دوربین فیلمبرداری به تصویری نگاه میکنند، در حالی که صداهایی از خواندن منظومه خسرو و شیرین نظامی گنجوی به گوش میرسد.
در سال ۱۳۸۹ کیارستمی برای ساخت فیلمی به فرانسه کوچ کرد تا مهمترین فیلم بینالمللی تاریخ سینمای ایران را بسازد. "کپی برابر اصل" با بازی ژولیت بینوش همچنان مهمترین اثر یک فیلمساز ایرانی است که در خارج از کشور تولید شده است. این فیلم نامزد دریافت نخل طلای کن و برنده بیش از ۱۵ جایزه معتبر بینالمللی شد. "کپی برابر اصل" در واقع راهی برای سینماگران ایرانی باز کرد تا در خارج از ایران نیز فیلم بسازند.
داستان "مثل یک عاشق" فیلم بعدی کیارستمی نیز در ژاپن میگذشت، فیلمی عاشقانه به سبک و سیاقی شرقی که یک نامزدی دریافت نخل طلای کن در کارنامه کیارستمی به ثبت رساند. پس از ساخت این فیلم در سال ۱۳۹۱ کیارستمی فعالیت چشمگیری نداشت و درگیر بیکاری شد. اجل به او فرصت نداد تا آخرین ساخته خود یعنی "۲۴ فریم" را تکمیل کند.
مرگ عباس کیارستمی
کیارستمی برای چند سال درگیر بیماری بود، اما برای اولین بار در سال ۱۳۹۵ خبر بستری شدن او به دلایل ناراحتیهای جسمی منتشر شد. سپس برخی منابع خبری ادعا کردند که او به سرطان دستگاه گوارش مبتلا شده است. کیارستمی به دلایل متعدد، از جمله خونریزی داخلی، چهار عمل جراحی را پشت سر گذاشت. اولین عمل، عمل جراحیِ درمانی بود. دومین عمل به دلیل خونریزی داخلی صورت گرفت و سومین عمل برای برداشتن کیسه صفرا و آخرین عمل به دلیل عفونتِ پیشرفته بود. در ادامه، روند درمان او رو به پیشرفت گزارش شد و در طول درمان بنا بر تشخیص تیم معالج برای کنترل شرایط بیماری، عباس کیارستمی در خواب مصنوعی به سر میبرد.
به گفته مشاور وزیر وقت بهداشت یک تیم پزشکی باتجربه پیگیر درمان عباس کیارستمی بود ضمن اینکه حسن قاضیزاده هاشمی، وزیر وقت بهداشت به ملاقات کیارستمی رفت و از نزدیک روند درمان او را دنبال کرد. همچنین در همان زمانها خبر ابتلای کیارستمی به سرطان تکذیب شد. در همان دوران بود که بحث "خطای پزشکی" در روند درمان کیارستمی مطرح شد. اولین بار این موضوع را محمد شیروانی پس از عیادت از عباس کیارستمی مطرح کرد، تا آن زمان خانواده مرحوم کیارستمی هنوز ادعایی در این باره نکرده بودند.
کیارستمی پس از گذراندن دوران نقاهت در تهران با یک آمبولانس هوایی و به پیشنهاد تهیه کننده، برای تکمیل آخرین فیلم خود راهی فرانسه شد. اما این فیلم و سفر هرگز به سرانجام نرسید و سینماگر درخشان ایرانی در فرانسه بر اثر لخته شدن خون سکته مغزی کرد و جان باخت. بعد از درگذشت عباس کیارستمی، کمپین پیگیری پرونده پزشکی او توسط گروهی از سینماگران و علاقهمندان به وی راهاندازی شد، هدف این کمپین پیگیری روند درمان عباس کیارستمی در ایران و فرانسه است و قصد دارد تا مشخص کند آیا در روند درمان این کارگردان قصوری از طرف تیم پزشکی رخ داده است؟
پس از این اتفاقات احمد کیارستمی موضعگیریهای صریحی درباره فوت پدرش گرفت و حتی فایل صوتی مکالمه خود با امید روحانی (از پزشکانی که در حوزه بازیگری فعال است) را نیز منتشر کرد. او مستقیماً انگشت اتهام را به سوی پزشکان و بیمارستان جم گرفت، اما پزشکان کیارستمی تقصیر را گردن فرانسویها انداختند. آنها معتقد بودند که اگر کیارستمی پس از عمل در ایران ادامه روند درمانی خود را در کشور پیش میگرفت و به سراغ پزشکان فرانسوی نمیرفت شانس بیشتری برای ادامه حیات داشت.
با این حال پس از گذشت سالها هنوز علت و چگونگی درگذشت عباس کیارستمی مشخص نشده و یکی از بزرگترین ابهامات تاریخ سینما و پزشکی ایران است در کتاب "مرگ و دیگر هیچ" که توسط بهمن کیارستمی و به کوشش نشر نظر منتشر شده، دستنوشتههای عباس کیارستمی در سال ۱۳۷۶ و با خط خودش منتشر شده است. در ابتدای این کتاب شعری از عباس کیارستمی آورده شده: "من میخواهم با مرگ خود بمیرم، نه با مرگ پزشکی…"؛ آرزویی که به نظر میرسد کیارستمی به آن نرسید.
نظر شما