به گزارش خبرنگار ایمنا، در دهه ۷۰ و در حالی که عباس کیارستمی در حال اوجگیری بود و سینما جهان داشت یکی از بهترینهای خود را میشناخت، محمدعلی کشاورز نیز در حال گذراندن سالهای کم کاری بود. کیارستمی در آن سالها مرد شماره یک سینما ایران محسوب میشد و با سه گانه کوکر سینما خود را به جهانیان نیز شناساند. کیارستمی سبک بسیار خاصی در سینما دارد، او با نابازیگران کار میکند و سبک روایی خاص و بینظیری داشت.
بسیاری از بازیگران سرشناس ایرانی آرزو داشتند تا با کیارستمی کار کنند، زیرا کارگردانی که بازیهای بسیار خوب از نابازیگران میگرفت احتمالاً در همکاری با بازیگران حرفهای میتوانست نقش آفرینی درجه یک دربیاورد. اگرچه در کارنامه کیارستمی همکاری با بازیگران بزرگی نظیر ژولیت بینوش و همایون ارشادی وجود دارد، با این حال عباس سینمای ایران علاقهای به کار با حرفهایها در بازیگری نداشت، او دیوانه بازی گرفتن از بچهها و مردم روستایی بود، او میخواست هرکس نقش خودش را بازی کند.
درست مانند فیلم "خانه دوست کجاست" که در آن فیلم هر کس نقش خودش را بازی کرد و خبری از بازیگر نبود. کیارستمی با خانه دوست کجاست وارد دنیایی تازه شد، شاید سنگ بنای اولیه نخل طلا خود را در این فیلم بنا گذاشت. "خانه دوست کجاست" اولین قسمت از سه گانه کوکر یا سه گانه زلزله بود. در قسمت اول داستان فیلم در روستا کوکر میگذرد و قصه عشق و معرفت بچگانه را به تصویر میکشد.
در قسمت دوم یعنی "زندگی و دیگر هیچ" بعد از زلزله خرداد ۱۳۶۹ در گیلان، پدر و فرزندی برای یافتن احمد شخصیت اصلی "خانه دوست کجاست" از تهران راهی کوکر میشوند. در این قسمت هم خبری از بازیگران حرفهای نیست و تقریباً تمام تیم کیارستمی را نابازیگران تشکیل میدهند.
اما در قسمت سوم کیارستمی یک بازیگر نیاز داشت، کسی که خود کیارستمی را بازی کند. قسمت سوم سه گانه کوکر یعنی "زیر درختان زیتون" روایتی بود از ساخت "زندگی و دیگر هیچ" و قصه یک عاشق در میان درختان زیتون کوکر. به همین دلیل کیارستمی یک کارگردان میخواست، کسی که بتواند مانند خود کیارستمی باشد و برای این نقش چه کسی بهتر محمدعلی کشاورز؟
بازیگر متین و حرفهای که به خوبی از پس کار برآمد. کشاورز با آن چهره آرام و ریشهای سفید، کاریزما یک کارگردان را حفظ کرد و به نابازیگران آموخت و در میان درختان زیتون و آوارهای زلزله درخشد. این نقش آفرینی به اندازهای درخشان است که آکیرا کوروساوا درباره آن گفته "این بهترین بازی در نقش یک کارگردان در سینما است".
کشاورز نیز سالها پیش در گفت و گو با نشریه پاراگراف درباره بازی در این فیلم گفته: "متاسفانه در سینمای ما خیلی از کارگردانها ریتم را نمیشناسند. بازیگر سینما ریتم بازیگری را نمیداند. هر بازیگر برای خودش ریتم خاصی دارد. بازیگر باید ریتم کلی فیلم را دریابد و ریتم بازیاش را با آن هماهنگ کند. ریتم بازی در «زیر درختان زیتون» با فیلمی مثل «مادر» زمین تا آسمان فرق دارد. در فیلم «زیر درختان زیتون» به کیارستمی گفتم که این نقشها را خیلی راحت بازی میکنم. کیارستمی میگفت که کوروساوا به او گفته بود که خیلی بازیگران بزرگ دنیا نقش کارگردان را بازی کردهاند، ولی بازیگر تو از همه بهتر بازی کرده است."
شاید این نقش در میان دیگر آثار کشاورز آن طور که باید و شاید دیده نشد، زیرا کارهای کیارستمی مخاطب گستردهای نداشت. شاید این نقشآفرینی محمدعلی کشاورز را بتوان نقشی دانست که در عین حفظ بهترین کیفیت کمترین توجه به آن شد. با مرور کارهای بینظیری چون "زیر درختان زیتون" بیش از پیش به این نتیجه میرسیم که در سینمای ایران دیگر نظیر کشاورز و کیارستمی نخواهد آمد، آنها تک بودند و حالا جاودانه شدند. روز گذشته نیز محمدعلی کشاورز به رفیق دیرینه خود یعنی عباس کیارستمی پیوست.
بیشتر بخوانید:
نظر شما