به گزارش ایمنا، ساعت ۵/۶ صبح است. از خانه بیرون میروم. چند قدم بیشتر نرفتهام که میبینم آب زیادی در کوچه جمع شده است. حساسیت همیشگیام درباره آب، چشمم را به سوی منبع این آب هدر رفته میکشاند. محل وقوع جرم ناودان خانه همسایه است. در این ساعت صبح این اتفاق دلیلی ندارد جز آب سر رفته از کولر. کولر در اکثر مواقع روز به دلیل کمبود فشار آب، خشک کار میکند و در طول شب با افزایش فشار آب پر میشود و آب از مخزن آن سر میرود.
در مسیر ۴۰۰-۳۰۰ متری که برای سوار شدن به سرویس محل کارم پیش رو دارم، چند صحنه مشابه دیگر هم میبینم. از بعضی ناودانها آب کمتری جاری شده است و از بعضی بیشتر و از یکی هم آب دارد با سر و صدا بیرون میریزد.
این صحنه آشنایی است که هر سال از اواخر بهار شاهد آن هستیم. شناور کولر که کار تنظیم آب ورودی به مخزن را انجام میدهد یا تنظیم نیست یا فرسوده است و یا سازندهاش آن را خوب نساخته است. شاید هم مشکل از شرکت آب و فاضلاب است که نمیتواند فشار آب در شب و روز را بهاندازه تنظیم کند. اما مهمتر از همه اینها مشکل طراحی کولر است. هنگام طراحی کولر آبی به موضوع جلوگیری از هدر رفت آب توجه جدی نشده است و فراتر از آن، به امکان خنک کردن بدون نیاز به آب!
ساعت ۳ بعد از ظهر است. خسته و گرمازده به خانه آمدهام. باید کمی استراحت کنم و آماده شوم برای ادامه کارها تا شب. ولی کولر که حدود یک ساعتی است کار کرده، حالا بدون آب کار میکند و باد گرم میزند. هنوز بیست دقیقه نیست خوابیدهام که خیس عرق از خواب میپرم. دو راه دارم، یا باید دوش آب سرد بگیرم و یا ظرف را از آب پر کنم و از پلهها بالا ببرم و آن را روی پوشالهای کولر خالی کنم و این کار را چندین بار تکرار کنم تا مخزن کولر پر شود.
چندین سال از عمر کولر میگذرد و حالا پایین قاب پوشال با چارچوب کولر فاصله پیدا کرده و این باعث میشود مقدار زیادی هوای گرم بدون عبور از پوشالها وارد فضای کولر شود.
روز بعد نوبت همسایه میشود.
کولر خانه آنها بدون آب کار کرده و متوجه این موضوع نشدهاند و پمپ کولر سوخته است. حالا همسایه باید دست به جیب شود و پمپ کولر را عوض کند. تازه این غیر از موتور کولر است که همین یک پیش سال سوخته و عوض شده بود.
برای حل مشکل آب، مردم دو راه در پیش گرفتهاند. یکی گذاشتن تانک آب روی پشت بامها و دیگری نصب پمپ بر روی شیر آب ورودی به ساختمان. در حالت اول به دلیل وزن زیاد آب-در صورتی که ساختمان درست طراحی و ساخته نشده باشد-فشارهای نامتوازنی به اسکلت و دیوارها وارد میشود و ممکن است باعث مقداری نشست و آسیب به ساختمان شود، مثل ترک در سقف و دیوارها. راهحل دوم هم که بهطور کلی از نظر شرکت آب و فاضلاب غیرمجاز است ولی در عینحال بسیار شایع و مرسوم. بعلاوه، این کار مصرف برق را هم افزایش میدهد.
به سقف و بدنه و کانال کولر که دست میزنم، برایم کویر لوت تداعی میشود. بشدت داغ است و این باعث افت به اصطلاح راندمان کولر میشود. باز هم راهحلی دیگر: در این چند سال یک رنگ عایق حرارتی به بازار آمده که دمای کولر و کانال کولر را پایین میآورد. با اشتیاق آن را میخرم و امتحان میکنم، اما فقط به درد روزهای نه چندان گرم اواخر بهار میخورد و در گرمای گدازنده تیر ماه انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است. دوباره باید به سراغ توصیه قدیمی وزارت نیرو رفت: ساخت سایبان بر روی کولر و این یعنی جوشکار و لوله و ورقهای آهنی یا پلاستیکی یا ایرانیت و هزینه نصب. تازه به شرطی که روی پشتبام محدودیتی نباشد و خانه هم اجارهای نباشد.
داستان تکراری آغاز فصل گرم را هم که همه میدانیم: سرویسکار کولر. در صورتیکه آقای خانه فنی باشد و وقت داشته باشد، خودش دست به کار میشود. پوشالها باید شسته یا تعویض شوند. برزنت حد فاصل کولر و کانال، سوراخ شده است و باید عوض شود و این کارها که انجام شد، نوبت تست و راهاندازی است.
یک نفر روی پشتبام است و یک نفر کنار پنجره یا در راهپله با صدای فریادی که میگوید پمپ را روشن کن، خاموش کن، روشن کن، خاموش کن. حالا نوبت موتور است. اما قبل از آن باید عملیات مهم پیشگیری از ریزش ذرات پوشال کولر و گرد و خاک یکسال مانده در کانالها انجام شود. دریچههای کانال کولر یکی یکی باز میشود.
یکی دو نفر از اعضای خانه روی صندلی یا نردبان با یک پارچه بزرگ و خیس جلوی آن موضع گرفتهاند و پس از اعلام آمادگی آنها موتور کولر روشن میشود. اول حالت کند و بعد حالت تند. پارچه خیس یا نمدار مقدار زیادی از غبار و آشغالها را گرفته، اما هنوز هم مقداری ذرات پوشال و خاک زیر دریچه کولر ریخته که باید با جارو برقی جمع شود.
به مبارکی و دل خوش کولرها راه افتادهاند و کار میکنند تا تابستان داغ طولانی را قابل تحمل کنند. اما هنوز ماجرا ادامه دارد. هر از گاهی بوی غذای سوخته همسایه از کولر به درون خانه مکیده شده و فضای خانه را پر و آزاردهنده میکند.
گرد و خاک وارد شده از دریچههای کولر هم دردسرهای خانم خانه را زیاد میکند و داستانی تکراری است. البته به این باید قبضهای آب و برق تابستانی آخر ماه که برق از سر اهل خانه میپراند را هم اضافه کرد. پیامدهای ملی هم که جای خود را دارد.
هر سال روزنامهها از قول مسئولان اعلام میکنند که بخش عمدهای از آب و برق مصرفی در تابستان مربوط به کولرهاست و از مردم درخواست صرفهجویی میکنند. در یک اقدام ابتکاری دیگر، درصد بسیار اندکی از مردم اقدام به نصب تایمر روی کولر میکنند تا کمی از مصرف آب و برق بکاهند.
حدود پنج دهه است که کولرهای آبی شهرها و روستاهای ما را تسخیر کردهاند و طی این مدت مشکلات همچنان ادامه داشته و ابداعات مختلف بهکار رفته مثل سایبان، عایق حرارتی، بزرگ کردن مخزن کولر و نصب تایمر نتوانسته تغیر قابل توجهی در این محصول ایجاد کند.
کولر آبی تنها یکی از محصولاتی است که مانند استخوان در زخم فرو رفته است. با نگاهی به اطراف نمونههای مشابه بسیاری را میتوان دید. نزدیکترین آن، همتای زمستانه کولر آبی، یعنی بخاری گازی است.
گاز منوکسید کربن منتشر شده از این وسیله به قاتل خاموش معروف است و آمار بالای قربانیان آن تیتر خبرها میشود. سوخت خودروهای ما، مواد افزودنی به این سوخت و خود خودروهای در حال تردد در جادههای ما نمونههای دیگری از طراحی غلط اشیا، مواد و فرآیندها هستند. طراحی غلطی که بعضی منتقدانِ شیوه مرسوم طراحی به آن اشاره کردهاند.
کولر آبی یک نمونه بارز و فراگیر "کم کاری" و "بد کاری" در امر طراحی است که تقریباً همه با آن سر و کار داریم و به همین دلیل خوب است نام این پدیده طراحیِ مسئلهساز را "سندروم کولر آبی" بگذاریم.
سندروم کولر آبی اشاره به فرآیندهای طراحی پیش از ساخت است، که هنگام طراحی، زمان و انرژی لازم و کافی را برای دیدن همه جوانب کار صرف نمیکنند یا از اساس از انجام این کار ناتوانند و نتیجه آن هم محصولی است که به چرخه زندگی خود ادامه میدهد درحالیکه مشکلات اقتصادی و محیطزیستی ناشی از طراحی نامناسب آن در مقیاس کلان، به جای رفاه و آسایش، تخریب و دغدغه به ارمغان میآورد.
این سندروم را در همه جا میتوان دید؛ در صنعت، کشاورزی، پزشکی، مخابرات، حمل و نقل، عمران، شهرسازی و در هر جایی که انسان به رویارویی با چالشها و رفع نیازهایش پرداخته است.
سندروم کولر آبی، بیماریای است که بر طراحیهای انسان صنعتی و فراصنعتی حاکم شده و دردها و معضلات بسیاری را برای او و کره زمین به ارمغان آورده است. بنابراین، لازم است هر چه زودتر و با دقت و جدیت همه جوانب این بیماری را بررسی کنیم و آن را نادیده نگیریم. چه بسا، بدون انجام این کار به نجات محیطزیست هم امید چندانی نتوان بست.
** کارشناس ارشد برنامهریزی و مدیریت محیطزیست
نظر شما