به گزارش خبرنگار ایمنا، شهر اصفهان از دیرباز در چند مقطع تاریخی به عنوان پایتخت حکومتهای مختلف انتخاب شد و منشأ تأثیر و تحولات عمیقی در عرصههای علم، فرهنگ، هنر و ادب ایران شده است. شاعران و ادیبان بسیار سرآمدی از این شهر در عرصه زبان و ادبیات فارسی ظهور کردهاند که هر یک نقش عمدهای در قوام، استحکام و غنای این زبان داشتهاند. به لحاظ تاریخی جریان ادبی ایران تا نیمه قرن ۱۲ ه. ق متکی بر سبک اصفهانی (هندی) بوده است. در واقع شعر ویترین زیبای شهر اصفهان است، بنابراین توقع از این شهر در جهت رونق شعر و ادب فارسی دو چندان است.
انجمنهای ادبی از گذشته تا کنون یکی از مهمترین مراکز پرورش شاعران بودهاند؛ امروزه در اصفهان چندین انجمن ادبی فعال وجود دارد که بررسی نقش آنها در کشف و پرورش شاعران جوان و همچنین معرفی شاعران نامدار ضروری مینماید. از سویی برخی شعر این روزهای اصفهان را محکوم به "کهن گرایی" میکنند، گویی شاعران این شهر در محتوا و قالب گذشته مانده و با زمان پیش نیامده اند. همچنین جای طرح این پرسش وجود دارد که مسئولان فرهنگی اصفهان تا چه میزان به شاعر پروری بها داده و در جهت کشف استعدادهای نو تلاش میکنند.
محمد حسین ملکیان با نام ادبی "فراز" از شاعران اصفهانی به بیان نظر خود در خصوص این مسائل پرداخته و میگوید: در همه شهرها شب شعرها، کنگرهها و جشنوارههای شعر تشکیل میشود که هر کدام چندین سال سابقه دارند اما در اصفهان حتی یک دبیرخانه دائمی برای شعر وجود ندارد و چنین عواملی باعث عدم رونق شعر در اصفهان میشود. تفصیل گفت و گوی این شاعر را در ادامه بخوانید:
شاعران اصفهان چه وضعیتی دارند؟
شاعرانی که مربوط به پیش از دهه شصت، دهه شصت و تا حدودی دهه هفتاد هستند، باوجود مشکلاتی که در خصوص نداشتن تریبون به دلیل دوری از پایتخت دارند، کار خود را انجام میدهند، اما آنگونه که من رصد کردهام متأسفانه از میان شاعران دهه هفتاد به بعد چهره موفق و کسی که بتواند برای شعر اصفهان پرچمداری کند، استعدادیابی نشده که این امر دلایل بسیاری دارد، یکی از آنها این است که جلسات سطح شهر اصفهان در زمینه استعدادیابی فعالیت چندان پررنگی ندارند، همچنین به نظر میرسد دغدغه اصلی سازمانهایی چون حوزه هنری، ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی و ارگانهای فرهنگی در اصفهان کشف و پرورش استعدادهای نو نیست، بنابراین با وجود اینکه شاعرانی از دهه هفتاد در اصفهان داریم اما هنوز چهره نمایانی از میان آنها ظهور نکرده است.
راهکاری برای این مساله دارید؟
باید در این خصوص سازماندهی صورت گیرد. ارگانهایی که داعیه هنر و ادبیات دارند بسیارند و از آنها انتظار میرود در این زمینه فعالیتی انجام دهند. چندین سال پیش مجموعهای به نام "دار الولایه" وجود داشت که توان شاعران نوجوان را رصد میکرد، این مجموعه در دبیرستانهای مختلف فراخوان منتشر میکرد، نوجوانانی را کشف و در نهایت پرورش داد که از میان آنها حداقل پنج نفر پیدا شدند که هنوز هم در این زمینه فعالیت میکنند، اما این کار مستمر نبود که شاید یکی از علل آن روحیات شاعران اصفهان باشد که به کار جمعی چندان اعتقادی ندارند. دلیل دیگر ممکن است این باشد که این کار نیاز به بودجه دارد و کسانی که به صورت خودجوش در این خصوص فعالیتهایی را شروع میکنند، نمیتوانند به صورت مستمر آن را ادامه دهند و در نهایت کم آورده و کنار میکشند. بنابراین کسانی که استعداد شاعری داشته و نوپا هستند باید رصد شوند. افراد بسیاری هستند که خبر از چگونگی زندگی شاعرانه، ابزارهای لازم برای رشد و پیشرفت در آن و برگزاری جلسات شعر خوانی در سطح شهر ندارند.
آیا جلسات سطح شهر و انجمنهای شعر اصفهان به خوبی نقش خود را ایفا میکنند؟
جلسات سطح شهر اصفهان نسبت به پایتخت از امکانات بسیار کمتری برخوردار است، شاعران ترانهسرای اصفهان بسیار کمتر با نوازندگان و خوانندهها در ارتباط هستند در صورتی که در تهران جلساتی وجود دارد که معمولاً این افراد در آن دیده میشوند و ارتباطی میان شاعران با آنها و مداحان برقرار میشود، اما در اصفهان اینگونه نیست و جلسات معمولاً به یک دورهمی شاعرانه ختم میشود؛ از طرفی بسیاری از شاعران مخصوصاً پیشکسوتانی که نیاز به وجود آنها احساس میشود به صورت مستقل کار کرده و در جلسات حضور چشمگیری ندارند. بنابراین جلسات صرفاً معطوف به نقد و شعر خوانی میشود.
آیا معتقدید انجمنها نقش خود را به خوبی ایفا میکنند اما به اندازه کافی شناخته شده نیستند یا اینکه ممکن است مشکل از عملکرد انجمنها نیز باشد؟
مجموعهای از عوامل وجود دارد که باعث میشود نتیجه روشن و مثبتی در خصوص استعدادیابی شاعران در اصفهان گرفته نشود و در واقع نمیتوان گفت علت این امر کم کاری انجمن داران و شاعرانی است که جلسات سطح شهر را برگزار میکنند. در واقع بخشی از این مساله به انجمنها و شاعران مرتبط است، اما بخش بسیاری از آن نبود سازماندهی در این خصوص است. در سایر هنرها بودجههای کلان در اختیار عوامل قرار میدهند، رسانه قوی به آنها اختصاص داده میشود و در نتیجه آنها ارتباط مستحکمتری با مردم دارند، اما در حوزه شعر هیچیک از این موارد اتفاق نمیافتد، بهای کمتری به شعر داده میشود و برخلاف اینکه شعر هنر اول ایرانیهاست و مخاطبان بسیاری دارد، اما حلقه ارتباطی میان شاعران و مخاطبان وجود ندارد. برای نمونه اگر هم اتفاقی در صدا و سیما رخ دهد بیشتر معطوف به پایتخت است که آن هم فراگیر و جامع نیست و تعداد برنامهها و کرسیهایی که در اختیار شاعران قرار داده میشود بسیار کم است؛ مثلاً شما هیچ گاه نمیبینید که در شبکه سوم سیما برنامهای برای شعر در نظر گرفته شده باشد، بلکه شبکه ۴ این کار را انجام میدهد و آن هم اتفاقاً در ساعاتی که مخاطبان کمتری پای تلویزیون حضور دارند. ارتباط میان شاعر و مخاطب در اصفهان باید قویتر شود و من اعتقاد دارم که بدون پشتوانه و حمایت سازمانهایی چون حوزه هنری، اداره ارشاد و شهرداری که سازمان فرهنگی آن فعالیتهای بسیاری در حوزه شعر حتی شاید بیشتر از حوزه هنری دارد، محقق نمیشود.
در همه شهرها شب شعرها، کنگرهها و جشنوارههای شعر تشکیل میشود که هر کدام چندین سال سابقه دارند، اما در اصفهان حتی یک دبیرخانه دائمی برای شعر وجود ندارد و چنین عواملی باعث رونق نیافتن شعر در اصفهان میشود و هر شاعری که کاری انجام میدهد در خلوت گلیم خود را از آب بیرون میکشد. فکر میکنم با اینکه اصفهان بیشترین سابقه شعری را دارد بهایی به آن داده نمیشود و این نوعی اجحاف خواهد بود.
امروزه چه سبکی بیشتر مورد استقبال شاعران جوان اصفهان قرار میگیرد؟
اصفهان پرچم دار شعر در ایران و ادبیات فارسی است و سبک اصفهانی یا به قولی سبک هندی نشان میدهد که اصفهان همیشه داعیه ادبیات و شعر داشته است. در گذشته بسیاری از شاعران بزرگ به اصفهان کوچ میکردند و مدفن برخی از آنها در این شهر است. اصفهان کسانی چون جمالالدین اصفهانی، کمالالدین اصفهانی و صائب تبریزی را در خود دارد.
در دهه حاضر شاعران اصفهانی در سبکهای مختلف در حال فعالیت هستند اما قالبی که بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد "کلاسیک" است. همانطور که فضای شهر اصفهان ریشه در سنت دارد هنر اصفهان نیز ریشه در سنت دارد، به همین دلیل قالبهای سنتی چون غزل، رباعی و ترانه بیش از سایرین مورد استفاده شاعران این شهر قرار میگیرد. اما به این معنا نیست که شاعران اصفهان از شعر سپید و آزاد عقب ماندهاند، بلکه در اصفهان شاعران انگشت شماری مانند مهدی نظارتیزاده نیز داریم که در حوزه شعر سپید فعالیت میکنند و با وجود جوان بودن در سطح کشور نامدار و شناخته شده هستند.
آیا قالب کلاسیک و سنتی میتواند مخاطب امروزی را جذب کند یا برای بیان مفاهیم نو نیاز به استفاده از سبکهای جدید است؟
اینکه بگوییم قالب کلاسیک قدیمی است و شاعر را محدود میکند کاملاً اشتباه است. هر قدر که از عمر قالب کلاسیک میگذرد و هر چه سبکهای جدید روی کار میآیند، دوستداران ادبیات متوجه میشوند که این قالب سرآمد است و هر روز زندهتر میشود. مشکلی که در این زمینه وجود دارد این است که برخی از شاعران گمان میکنند چون قالب، سنتی است باید کلام، المانها و محتوا نیز سنتی باشد و هنوز هستند کسانی که فکر میکنند باید در فضای گل، بلبل و شمع بنویسند در صورتی که محتوا را به راحتی میتوان نو کرد تا دریچههای جدیدی از زاویه شعر سنتی باز شود. در حال حاضر شاعران بسیاری در سطح کشور وجود دارند که با قالب کلاسیک سخنان نو میزنند و نو کردن محتوا در عین بهرهمندی از قالبی سنتی کار دشواری نیست.
در مصاحبهای گفته بودید میتوان محتوای شعرهای آئینی را در قالب شعر سپید بیان کرد، منظورتان را روشن بیان میکنید؟
من همیشه گفتهام که در ژانر شعر آئینی جای شاعران سپید سرا بسیار خالی است. بخشی از علت این فقدان به جهان بینیها بازمی گردد که برخی بیشتر سعی دارند مدرن نگاه کنند و در این زمینه به این اختلاف میرسند که شعر آئینی ریشه ۱۴۰۰ ساله دارد و محتوای آن کهنه است، بنابراین وارد عرصه شعر آئینی نمیشوند. برخی از شاعران سپید سرا نیز به این امر اعتقادی ندارند که شعر میتواند موضوع خاصی چون مدح اهل بیت داشته باشد. اما نمونههای موفقی نیز داریم مثلاً مجید سعدآبادی از شاعران سپید سرای ساکن تهران است که نمونههای موفق شعر آئینی را در قالب سپید ارائه کرده است.
اگر کسی از شاعران سپید سرا باشد که به چنین موضوعی علاقه داشته و وارد این فضا شود به دلیل بکر بودن این فضا قطعاً دریچههای جدیدی روی او و شعر آئینی باز خواهد شد و گرههای بسیاری گشوده میشود. از سویی شاعران کلاسیکی که عرصه را در این خصوص خالی دیده و خود را در زمینه شعر آئینی یکه تاز میبینند به چالش کشیده میشوند و لذا ناچار به عبور از رخوت و در جا زدن شده و به فکر رشد خواهند افتاد.
شما زمان قرنطینه خانگی در فضای مجازی فعالیتهایی مفیدی داشتید، به نظرتان در مواقع بحران یک شاعر چه رسالتی بر عهده دارد؟
تنها کار و بهترین کاری که شاعر در دوره بحران به عنوان مثال در زمان شیوع کرونا میتواند انجام دهد، آرامش بخشی است. همین که با شعر خود آرامش و امید را به جامعه القا کند بزرگترین کار را انجام داده است؛ چراکه برخی در این دوران دچار استرس شده، شغل و یا آسایش خود را از دست داده و نیاز به آرامش دارند.
تعطیلات ناشی از شیوع ویروس کرونا باعث شد مردم فرصت بسیار زیادی پیدا کنند و در نتیجه فضا برای آشتی کردن یا آشنا شدن مخاطب با شعر فراهم شود. از طرفی قرنطینه بهترین فرصت بود تا شاعران هم به خودشان برسند، قلم و تفکر خود را پرورش دهند و مخاطبان بسیاری را به سمت خود کشانده و به آنها امنیت فکری دهند.
آیا ممکن است بحران کرونا منجر به محتوا سازی و ایجاد یک جریان شعری در میان شاعران شده باشد؟
از این لحاظ فکر نمیکنم شیوع کرونا اثری داشته باشد، چراکه درست است این بیماری حوزههای مختلفی از جمله حوزه اجتماعی و اقتصادی را تحت تأثیر قرار داد اما متن آن بیش از حاشیهاش بود. در واقع همه بیشتر درگیر مسائل بیماری کرونا شدند تا اینکه به این فکر کنند که از این فرصت چگونه باید استفاده کنند. از سویی همه اغلب ناامید بودند و فرد ناامید برای در انداختن طرح نو چندان قدرت ندارد.
زمانی که مغول به ایران حمله کرد همه شاعران به این روی آوردند که به جامعه خود امید دهند، شخصیت ایرانی را حفظ کرده، محدودیتها را دور بزنند و حماسه آفرینی کنند و این باعث ایجاد یک سبک جدید شد. در خصوص کرونا از یک طرف نگاه شاعران به آن و از یک طرف خود این بحران آنقدر بار نداشت که منجر به ایجاد سبک جدیدی در شعر شود.
سخن آخر
نکتهای که همیشه به شاعران جوانتر گفتهام این است که امیدشان اول به خدا و سپس به توان خودشان باشد. در واقع شاعر در جلسه و انجمن شاعر نمیشود، انجمنها به رشد و دیده شدن شاعر کمک میکنند، اما در نهایت آنچه از یک هنرمند شاعر میسازد خلوت اوست که در عصر حاضر آن را گم کردهایم. گم کردن خلوت به هر علتی منجر به دور شدن شاعران از "من شاعرشان" میشود. در صورتی که خلوت روی شاعرانگی شاعر بسیار تأثیر خواهد گذاشت.
گفتوگو از: صدیقه کهیانی - خبرنگار ایمنا
نظر شما