به گزارش خبرنگار ایمنا، ۵۱ ساله و دارای دو فرزند پسر است، ۲۹ سال از سهم زندگی خود را برای آموزش دانش آموزان آن هم در روستاهای دوردست سمیرم و شهرضا سپری کرده است؛ به اعتقاد اطرافیانش یار باوفای دانش آموزان مناطق محروم است به گونهای که حتی تصادف وحشتناکش در سال ۷۲ و ضایعه نخاعی جا مانده از آن تصادف او را از ادامه راهش منع نکرده است.
فرامرز محمدزاده، معلمی پرمحبت و صبور از دیار شهرضای اصفهان است، در شرایط تعریف شده در قانون کار، محمدزاده معلمی با شرایط خاص است اما او هر روز صبح با عصاهایی که بیش از ۲۷ سال است او را همراهی میکنند راهی روستاهای دور میشود تا نور امید و آموزش را در دل کودکانی که با دیدن او لبخند به لبشان مینشیند، روشن کند.
او امید خود به ادامه راهش در امر تدریس را مدیون خانوادهاش میداند: "همراهی خانواده و تحمل مشکلاتم همیشه باعث دلگرمی و پشتکار بیشتر من میشود. بدون عصا نمیتوانم بایستم اما عشق به کودکانی که با چهرههای سوخته و رنج دیده به شوق آموزش همراهم میشوند مرا روی پا نگه داشته است."
آقای محمد زاده در حال حاضر در روستای دهک شهرضا خدمت میکند: " از شهرضا تا روستای دهک ۴۰ کیلومتر راه است، هر روز با ماشین شخصی این مسیر را میروم، افزایش ناگهانی نرخ بنزین هم کار را کمی برایم سخت کرده است اما من همچنان به کارم ادامه میدهم، مدیر دبستان شهید بهشتی هم هستم، محل زندگی برخی از دانش آموزانم در روستاهای اطراف است و هر روز به دلیل فاصله زیاد و حدود ۱۵ کیلومتری که خانه برخی از دانش آموزانم با مدرسه دارد آنها را به مدرسه رسانده و دوباره به خانه بر میگردانم."
او میگوید: " در برخی از روزها به دلیل پیگیری برخی از مشکلات پس از رساندن دانش آموزان به خانه مجبور به برگشت به مدرسه و پیگیری امور مدیریت هستم اما میتوانم با جرأت بگویم که تاکنون از کار خود پشیمان نشدهام."
این معلم با تجربه که سختترین شرایط را برای تدریس دانش آموزان پشت سر گذاشته است، هیچ گاه خود را محدود به انچه به وی ابلاغ میشود نکرده است: "همیشه در هنگام بروز بحرانها سعی کردم با طراحی وسایل مختلف هر گونه کمبودی را در بحث آموزش جبران و فرایند آموزش را برای دانش آموزانم که اکثر آنها نیز از خانوادههای محرومی هستند، تسهیل کنم."
آقای محمدزاده با همت و پشتکار خود از شکست کرونا در امر تحصیل نیز میگوید: "با شیوع این بحران به این نتیجه رسیدم که آموزش نباید تعطیل شود، جزوههای آموزشی هر درس را آماده میکردم و همراه با پرسشنامه هر دو روز یکبار به درب منازل دانش آموزان میبردم و در هر دفعه مراجعه پاسخ سوالات قبلی را دریافت میکردم و دروس جدید را به آنها آموزش و سوالات جدید را به آنها میدادم و تاکنون به صورت مستمر با دانش آموزانم در ارتباط بودهام."
او میافزاید: "دانش آموزان در روستاهای دور و شهرکهای حاشیهای امکان استفاده از گوشیهای هوشمند و شبکه "شاد" را ندارند و سعی کرده ام که برای آنها این کمبودها را جبران کنم."
اما با توجه به بهبود شرایط کرونا در جامعه آقای محمدزاده آموزش را ادامه داد: " با توجه به بهبود شرایط جوی و تعداد کم دانش آموزان مدرسه، با تشکیل کلاس خارج از فضای بسته و با رعایت فاصله اجتماعی آموزش را از سر گرفته ایم، چرا که دانش آموزانم امکان استفاده از آموزش از راه دور را ندارند و نباید از دیگر دانش آموزان کشور عقب بمانند، برای آنها لوازم بهداشتی تهیه میکنم تا خدای نکرده با مشکلی رو به رو نشوند."
آقای محمدزاده زمستانهای سختی را پشت گذرانده به گونهای که بارها و بارها مجبور بوده با توجه به شرایط ویژهای که دارد ساعتها را در مسیر و پشت برف بماند تا به محل خدمت برسد. اما به گفته خانوادهاش این معلم فداکار به اندازهای صبور است که حتی حاضر نیست گوشهای از مشکلاتش را نیز بازگو کند.
او معتقد است: " معلم نباید مشکلاتش را برای دانش آموزان و حتی خانوادهاش بازگو کند، معلمی عشق است و راه عاشقی هم هموار نیست."
این معلم با تجربه در کارنامه آموزشی خود دانش آموز نابینایی را تربیت کرده که در رشته دکترا تحصیل کرده و امروز در کادر درمان مقابله با کرونا فعال است: " وقتی از موفقیت دانش آموزانم میشنوم دوباره زنده میشوم و زندگی میکنم، من راهم را تا جایی که بتوانم برای جامعه مفید باشم ادامه میدهم و شیرینی آن را با هیچ کار دیگری جایگزین نخواهم کرد...."
گزارش از: اکرم کیانی - خبرنگار سرویس جامعه ایمنا
نظر شما