به گزارش خبرنگار ایمنا، آنچه روح انسان را تازه میکند و چشمش را نوازش میدهد، هنرهای بصری است. معماری یکی از همین هنرها بوده و جز هنرهای پنجم در بین هنرهای هفتگانه دسته بندی شده است. شاید اولین مفهوم و درک که بشر به عنوان هنر آموخت، معماری باشد. بیشترین تاثیر بر مناسبات اجتماعی انسان را نیز همین پدیده داشته است. دور تا دور انسان اجتماعی امروز را آثار معماری از دوران قدیم و جدید فرا گرفته است.
همچنین علم معماری را میتوان جزو تنها آثاری دانست که از گذشتههای دور به انسانهای امروزی ارث رسیده است. از بسیاری بناهایی که اجداد معمار ما از هزاران سال پیش ساختند امروزه بقایایی برای نسل جدید بر جا مانده است. از همین رو میتوان معماری را ارتباط بین هنر دیروز و امروز دانست. البته بسیاری از کج سلیقهای ها در طول تاریخ توسط برخی حاکمان و مدیران باعث شده تا این میراث بشری نابود شود.
با تمام فراز و فرودها در زمینه معماری، معماران ایرانی در برهههای مختلف تاریخی در دنیا سرآمد بودند و آثار ماندگاری نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان خلق کردهاند. به همین دلیل علاوه بر روز جهانی معمار، روز سوم اردیبهشتماه و همزمان با روز بزرگداشت شیخ بهایی به عنوان "روز معماری" نامگذاری شده است. به همین بهانه خبرنگار ایمنا با سید اصغر محمودزاده، معاون پژوهشی دانشگاه غیرانتفاعی سپهر گفت و گویی درباره اهمیت معماری و نوع برخورد با این هنر در ایران داشته است.
این پژوهشگر تاریخ، معماری را یک "هنر الهی" میخواند و میگوید: هیچ هنری همسان با معماری وجود ندارد. معماران نمود تعادل و توازنی که در ذهن انسانی وجود دارد را به تعالی میرسانند. در پیش از تاریخ یعنی زمانی که برای اولین بار انسان از کومهها خارج و وارد فضای دست ساز میشد، این معماران هستند که وضعیتی متمایز نسبت به دیگر اقشار دارند. معماران فضا را میشناسند و بشر را از وضعیت بغرنج خانههای جنگلی و کومهای خارج میکنند.
وی ادامه میدهد: معماران اولین گروهی هستند که توانستند انسان را وارد فضای امروزی کنند و به آنها شکل اجتماعی دهند. از این نظر معمارها حق بزرگی بر گردن بشریت دارند. بشر در همین اجتماعات توانست رشد و تعالی پیدا کند و هنرهای دیگر خود را بیاید.
معماری عام را در کوچه پس کوچهها بیابید
یکی از کارکردهای مهم معماری، تاثیری است که فضای معمارانه بر مناسبات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع مختلف میگذارد. برخی صاحب نظران معتقدند که شکل هندسی فضا بر تصمیمگیری، کار و روحیات انسان تاثیر گذار است.
محمودزاده درباره اینکه معماری یک فضا تا چه مقداری بر مناسبات اجتماعی جوامع در تاریخ تاثیرگذار بوده، توضیح میدهد: در هر دوره یک نوع معماری خاص بر جوامع حاکم بوده است. به عنوان مثال دوره صفوی معماری مذهبی به اوج خود میرسد. در معماری این دوره شکوه مذهب در مسجد، مدرسه و یا محوطه سازی قابل مشاهده است. اما با این حال نمیدانیم مردم عامه اصفهان در آن دوره چه خانههایی داشتند.
این پژوهشگر با اشاره به معماری که خانههای مردم در عصر صفوی داشتهاند، اظهار میکند: برای یافتن پاسخ این موضوع نباید سراغ ثروتمندان آن زمان و خانههای محله عباس آباد و یا تبریزیها رفت. برای یافتن نوع زیست مردم اصفهان در قدیم باید سری به خانههای پشت مسجد امام یا مسجد جامع عتیق زد. هنوز آثاری از طرحها و معماری مردمی که در آنجا زندگی میکردند وجود دارد؛ اینها معماری مردمی بوده است.
وی با بیان اینکه "معماری صفوی شکوه سلطنت و مذهب است و سازههای حکومتی صفویان هیچگاه برای مردم عادی نبوده" تاکید میکند: معماری مردم عادی در زمان صفوی هم ضعیف بوده و کیفیت پایینی داشته است. حتی میتوان گفت معماری عام امروز بسیار بهتر از معماری سالهای گذشته است.
زندگی امروز از لحاظ معماری راحتتر از گذشته شده است
درحالی که برخی معتقدند معماری امروز شهرهای ما جنبه هنری خود را از دست داده، محمودزاده به جنبه هنری معماری در عصر حاضر اعتقاد دارد و میگوید: همراه با رشد تمدن بشری، معماری هم راه تازهای باز کرده و امروز انسانها تجربه راحت تری از زیست در سازههای معماری دارند. شاید امروزه آپارتمان نشینی لذت بخش نباشد، اما یک محیط اجتماعی منطبق با نیازهای جامعه را به وجود آورده است. در ۵۰ سال پیش مردم واقعا زندگی سختی داشتند، درست است که از معماری سنتی خود دور شدیم، اما نباید فراموش کرد که نمیتوانستیم سنت را حفظ کنیم.
این پژوهشگر میافزاید: دیگر چگونه میشد کاخی مانند چهلستون و یا پلی مثل پل خواجو ساخت، این سازهها تنها یک بار در تاریخ تکرار میشود. ضمن اینکه شهروند اصفهانی در تاریخ معاصر آیا نیازی به ساخت کاخ چهلستون و یا پل مانند پل خواجو و سی و سه پل دارد؟ مردم امروز زندگی نوستالژیک دارند، از یادگار اجداد خود در معماری سنتی لذت میبرند و زندگی راحتی در معماری مدرن دارند.
وی خاطرنشان میکند: زندگی امروز ایران از نظر معماری زندگی راحت تری است، حتی مسکن مهر که انتقادات زیادی به آن وارد بود از خانههای عامیانه مردمی که در پشت مسجد جامع عباسی زندگی میکردند کیفیت بیشتری دارد. البته انسان در خانههای معماری امروز تنهاتر شده است. در حال حاضر باید دنبال خوشبختی گشت و راحتی در دسترس است، درست برخلاف دنیای گذشته.
فرصت طلایی جداسازی مرکز شهر از بدنه را از دست دادیم
با ارزشهای معماری و اهمیت آثار گذشته و مدرن معماری که ذکر شد، مسئله حفاظت و صیانت از این هنر پیش میآید. حفاظت و نگهداری از آثار تاریخی یکی از پاشنه آشیلهای مدیریت میراثی و هنری ایران در طی تاریخ بوده است. سوء مدیریت و یا خودکامگی حاکمها بسیاری از میراث فرهنگی و نمادهای معماری ایران را به نابودی کشانده است. شهر اصفهان علاوه بر سرآمد بودن در معماری و هنر، در نابودی و از بین رفتن این هنرها هم جزو پیشروها محسوب میشود! همواره میراث منقول و نامنقول این شهر در معرض آسیبهای مختلف بوده و از گزند زمان در امان نمانده است.
محمودزاده درباره حفاظت از آثار معماری اصفهان تصریح میکند: فرصتهای خود را برای اینکه اصفهانی زیبا داشته باشیم از دست دادیم. مدیران در اصفهان از ابتدا هیچگاه حس ملی و فرهنگی به این شهر نداشتند و فقط میخواستند شهر را مدیریت کنند. وقتی به گذشته برگردیم و تاریخ مدیریت شهری و مدیریت میراث فرهنگی و گردشگری شهر را ورق بزنیم، میتوان متوجه شد که بسیاری از مدیران نگاهی معمارانه و فرهنگی به گستره این شهر نداشتند.
این پژوهشگر میافزاید: در سالهای اولیه پس از انقلاب اسلامی فرصت بسیار خوبِ جداسازی اصفهان صفوی و سلجوقی از بدنه اصلی شهر از دست رفت. امکان پذیر بود که مانند بسیاری از شهرهای اروپایی، یک مرکز شهر جدا در اصفهان ایجاد شود و شهر را پهنتر کرد. به جای اینکه سپاهان شهر یا بهارستان ساخته میشد شهر را از جنوب گسترس داد و مرکز تاریخی اصفهان را حفظ کرد. اما همچنان در بافت تاریخی اصفهان در حوالی میدان نقش جهان زندگی عادی مردم ادامه دارد. این طرح تا حدودی در جلفا اجرا شد، اما بازهم ماشین در این کوچههای سنگفرش شده این محله رفت و آمد دارد.
وی با بیان اینکه "مردم دیگر توان مالی و روحی حفظ میراث فرهنگی را ندارند و دولت هم به این مسئله بی توجه است" تاکید میکند: تاکنون چندین و چند اثر دورههای مختلف تاریخی تخریب شده و هیچکس هم نگفت چرا. در سالهای پیشین حمام خسروآقا در عرض یک شب تلی از خاک شد. "مردم فراموش میکنند آنچه تو کردی، مردم فراموش میکنند آنچه تو گفتی، اما مردم هرگز فراموش نخواهند کرد آن حسی را که به آنها دادی" مدیران شهر شکوهمند اصفهان در تاریخ معاصر ایران در مورد حفظ آثار معماری هیچگاه این جمله را درک نکردند.
محمودزاده در پایان گلایهای هم از مدیران میکند و میگوید: یادگاریهایی از طرف مردم که روی بناهای تاریخی دیده میشود به این دلیل است که هنوز حس فرهنگی و هنری به مردم منتقل نشده است. یکی از مدیران اخیرا در سخنرانی گفته بود "من استاد دانشگاه هستم، اما با این حال سیاسی هم هستم." وقتی چنین صحبتی از سوی مدیران ارشد شهر میشود چه انتظاری از نحوه مدیریت آنها میشود داشت. در انتخاب مدیران باید تخصص و عشق به کار را در نظر گرفت. معماران ما معماران خوب و زحمت کشی هستند، اما ارتباط احساسی متقابلی از سوی مدیران حس نمیکنند.
نظر شما