به گزارش خبرنگار ایمنا، همه چیز از یک پیج اینستاگرام شروع شد. وقتی پدر آرات حسینی تصمیم گرفت تا با تمرینهای سخت، پسرش را مهیای فوتبالیست شدن کند. تکنیک و بدن آماده او خیلی زود به اثبات فضای مجازی رسید تا کاربران آرات را به عنوان پدیده خردسال فوتبال بشناسند.
آرات هر چه بزرگتر شد بر شهرتش افزوده شد و استعداد فوتبالی خود را بیشتر بروز داد. تا جایی که پدرش تصمیم گرفت پسرک هشت ساله را از مادر و خواهرش جدا کرده و به انگلیس بیاید؛ به لیورپول تا آرات فوتبال را در آکادمی این باشگاه معتبر اروپایی ادامه دهد.
پسر با استعداد فوتبال ایران اما چند روز اخیر را پر سر و صداتر از هر سلبریتی فوتبال کشورمان طی کرده است. ابتدا واکنش باشگاه بارسلونا با انتشار فیلم حرکت نمایشی آرات، کامنت تشویقی لیونل مسی را همراه داشت تا بر معروفیت این پدر و پسر بیفزاید.
دوران قرنطینه و کوران لایوهای اینستاگرامی میان سلبریتیها، آرات را هم به سمت آنها کشاند و باعث شد او نیز با فوتبالیستها و دیگر سلبریتیهای معروف ایرانی لایو مشترک بگذارد؛ آرات حالا شناخته شدهتر از همیشه، بدون حتی یک مسابقه رسمی فوتبال مرزهای شهرت را بیش از هر بازیکن فوتبالی میپیماید.
با این وجود سوال مهم این است که آیا این توجه و دیده شدنهای روزافزون آرات حسینی مسیر پیشرفت را برای پسرک هشت ساله هموار میکند و یا او را در منجلاب غرور و انتظارات بیجا غرق خواهد کرد؟ هر دو دیدگاهی که این روزها فراوان از آینده استعداد هشت ساله فوتبال کشورمان میشنویم.
عدهای معتقدند شناخته شدن، حرکت آرات را تندتر خواهد ساخت و مزه شیرین شهرت، انگیزه او برای ادامه راه خود تا سرانجام آرزوهایش میشود. آنها بر این باورند سقف آرزوهای آرات دیگر کوتاه نخواهد ماند و خودباوری را به عنوان ارمغان توجهات جهانی به استعداد خود تلفیق میکند.
این حرفها را همه قبول ندارند. شهرت از نگاه بسیاری سنگلاخهای راه دشوار آرات را بیشتر میکند و انتظارات مردم از این پسر سختتر میشود. پدر آرات رویاهای بزرگی را برای پسرش متصور است و بارها از پوشیدن پیراهن رئال و بارسا توسط آرات حرف میزند؛ اتفاقی که شاید هم ممکن باشد، اما به این راحتیها اتفاق نمیافتد و تنها فشار را بر روی شانههای کوچک آرات بیش از پیش میکند.
اگر آرات میان دیدگان همه به آن چه از فردای خود توسط پدرش به مردم ارائه شده فاصله بگیرد و نتواند همان چیزی شود که بارها در پیج اینستاگرام او منتشر شده، شاید مشکلاتی برای آرات از لحاظ آرزوهای فوتبالی و روحی پیش بیاید که جبرانش به این راحتیها نباشد. اتفاقی که مانند آن چند سال پیش استعداد کم سن و سال اردبیلی فوتبال کشورمان را از راه به در کرد.
امیرحسین حاجیزاده همان کودک بااستعداد اردبیلی بود که چند سال قبل آوازهاش به مادرید هم رسید؛ زمانی که درست هم سن و سال حال حاضر آرات بود. فیلمهایش در روزهایی که خبری از اینستاگرام نبود پخش شد و جهان خیلی زودتر از رضا پرستش و سردار آزمون به او لقب مسی ایرانی را داد. دعوت نامه از کمپ رئال مادرید نیز رسید و امیرحسین خیلی زود رو در روی عادل فردوسیپور نشست. یک پیشنهاد فوتبالی که شاید زندگی او را تباه کرد. رویانیان مدیرعامل وقت پرسپولیس پیشنهاد اغواکنندهای را به پدر امیرحسین داد تا او نیز پسر را به جای مادرید به تهران و پرسپولیس بیاورد؛ پیشنهادی که بیشتر از یک شوی تبلیغاتی نبود.
پدر امیرحسین خیلی زود متوجه اشتباهش شد، اما دیگر کار از کار گذشته بود. مسی ایرانی به جای درخشش در اسپانیا، در بهت شکوه فروریختهاش که یک شبه به آن رسیده بود به فراموشی سپرده شد. او نه تنها کفشهایش را آویزان کرد که افسردگی نیز به سراغش آمد.
حالا سالها بعد، آرات با کوهی از استعداد در انتظار تصمیمات صحیح پدر است تا آینده را روشنتر ببیند. نگاهی به جوانهای سرشناس این روزهای فوتبال کشورمان، ما را به این نکته میرساند که انتخاب صحیح پدران برای فرزندان خود چقدر در ساختن آینده بازیکنان میتواند ارزشمند باشد. نظیر خلیل آزمون که سردار را از نیمکت سپاهان بیرون کشید و به روسیه فرستاد تا مهاجم خطرناک امروزی را تحویل تیم ملی دهد و یا سعید عزتالهی و امیر عابدزاده که بدون نقشآفرینی پدرانشان، هرگز جایگاههای امروزی را به خواب هم نمیدیدند.
آرات درست بر لبه استفاده درست یا غلط از شهرت بسر میبرد؛ لبهای که یک طرف آن قله موفقیت و سوی دیگر آن دره ناکامی و فراموشی برای آرات است. یک تصمیم اشتباه و حتی یک حرف اشتباه این پسرک را از مسیر اصلی به ویرانه هدایت میکند. شاید وقت آن رسیده پدر آرات که قطعا بیشترین نقش را در موفقیت او ایفا کردهاست، در تصمیمگیریها برای فرزند با استعدادش دقت بیشتری بکند.
نظر شما