به گزارش خبرنگار ایمنا، سه مقوله پول، ارز و بانکداری از جمله مهمترین مباحث موجود در علم اقتصاد است و فهم آن در دنیای امروز یکی از نیازهای بشر محسوب میشود. در همین راستا، فردریک میشکین، یکی از سرشناسترین اقتصاددانان آمریکایی، کتابی را به رشته تحریر درآورده که به کوشش علی جهانخانی و علی پارسائیان به فارسی برگردانده شده است و بخشی از مناسبترین مطالب آن را در سلسله خلاصه کتابهای اقتصادی بیان خواهیم کرد.
در بخش قبلی به طور خلاصه به چهار عامل ثروت، بازده مورد انتظار، ریسک و قدرت نقدشوندگی به عنوان عوامل مؤثر بر تقاضای یک دارایی اشاره شد. در واقع از آنجا که یک دارایی نقش ذخیره ارزش دارد، برای انتخاب برترین دارایی جهت خرید، چهار عامل فوق مؤثر است. در این بخش به بررسی عوامل مؤثر بر تقاضای یک دارایی نظیر طلا پرداخته و تشریح میشود.
ثروت چگونه در تقاضای دارایی مؤثر است؟
برای پاسخ به این سوال باید گفت ثروت یک فرد زمانی افزایش پیدا میکند که منابع بیشتری در اختیار داشته باشد و بتواند به وسیله آن داراییهای بیشتری خریداری کند. با افزایش ثروت، تقاضا برای برخی از اقلام دارایی بیشتر میشود و چون ثروت فرد تغییر میکند میزان تقاضا برای برخی از اقلام دارایی با سرعت بیشتری تغییر میکند.
در علم اقتصاد برای محاسبه میزان چنین واکنشی از اصلی به نام "کشش تقاضای ثروت" یا "Wealth Elasticity of Demand" استفاده میکنند که از نظر مفهوم، تشابهی با "کشش تقاضای درآمد" دارد. کشش تقاضای ثروت نشان میدهد با فرض ثابت بودن عوامل دیگر، درصد تغییر ثروت چه تأثیری بر تغییر میزان تقاضا برای اقلام مختلف دارایی میشود. این کشش از تقسیم درصد تغییر در تقاضا بر درصد تغییر ثروت به دست میآید.
بر اساس اصل کشش تقاضای ثروت، داراییهای موجود به دو گروه "ضروری" و "مجلل یا لوکس" تقسیم بندی میشوند. اگر مردم یک دارایی مشخص را تنها به میزان نیاز خود تهیه کرده و با افزایش ثروت، تقاضا برای آن با درصد کمتری افزایش پیدا کند، آن دارایی یک دارایی ضروری به شمار میرود. کشش تقاضای ثروت در چنین کالاهایی همواره کمتر از یک بوده و بنابراین با افزایش ثروت میزان نگهداری چنین داراییهایی در مقایسه با ثروت کاهش پیدا میکند.
طبق تعریف بالا میتوان گفت در صورتی که کشش تقاضای ثروت یک دارایی از عدد یک بیشتر باشد میتوان آن را در گروه داراییهای "مجلل" یا "لوکس" دسته بندی کرد. با افزایش ثروت، تقاضا برای این قلم از دارایی به نسبت بیشتری افزایش پیدا میکند و درصد بیشتری از مردم متقاضی این نوع دارایی میشوند.
از میان داراییهای موجود "سهام عادی" و "اوراق قرضه شهرداریها" نمونههایی از داراییهای مجلل و پول رایج نظیر سکه و اسکناس (به جز طلا) و همچنین موجودی حسابهای بانکی از جمله داراییهای ضروری به شمار میرود.
به طور خلاصه اگر سایر عوامل ثابت بماند و افزایش در ثروت موجب افزایش در تقاضا برای یک قلم دارایی شود، آن دارایی از گروه مجلل بوده و در صورتی که افزایش در ثروت موجب افزایش در تقاضا برای یک نوع دارایی نشود، آن دارایی، ضروری نامیده میشود.
بازده مورد انتظار و ریسک
دو مفهوم ریسک و بازده از جمله مفاهیم کلیدی و پایه سرمایهگذاری محسوب میشود اما از آنجا که پیش از خرید یک دارایی به طور مشخص مقدار واقعی بازدهی آن مشخص نیست، برای خرید آن از بازده مورد انتظار استفاده میشود. در واقع افراد برای خرید یک دارایی نیاز دارند تا بدانند چه مقدار سود از این دارایی عایدشان میشود و بدیهی است هرچه این مقدار بیشتر باشد، تمایل افراد برای خرید آن دارایی بیشتر است.
تمایل افراد برای خرید داراییها به دلیل بازده مورد انتظار تحت تأثیر دو رویکرد در بازار رخ میدهد. در رویکرد اول، بازده یک دارایی مشخص در مقابل سایر داراییها افزایش پیدا میکند و این در حالی است که تغییری در بازده سایر داراییها پدید نمیآید یا این تغییر در مقایسه با بازده مورد انتظار دارایی اول قابل توجه نیست. (به شرط ثبات در سایر عوامل)
در رویکرد دوم بازده مورد انتظار شرکت "الف" تغییری نمیکند ولی بر اساس پیشبینیهای موجود انتظار میرود بازده سایر داراییها کاهش پیدا کند. در هر دو این رویکردها افزایش بازده مورد انتظار یک دارایی در مقایسه با سایر داراییها باعث افزایش تقاضا برای خرید یک دارایی میشود.
در این میان توجه به عامل کلیدی ریسک نیز در انتخاب یک دارایی مؤثر است. برای درک بهتر این مسئله، فرض کنید میخواهید در یک شرکت سرمایهگذاری کنید. بازدهی شرکت اول در نیمی از موارد پنج درصد و در نیم دیگر ۱۵ درصد و این در حالی است که بازدهی شرکت دوم در همه موارد ثابت و برابر ۱۰ درصد است، بنابراین بازده مورد انتظار در هر دو حالت ۱۰ درصد بوده اما از نظر اقتصادی، ریسک شرکت دوم نسبت به شرکت اول کمتر است.
حال از آنجا که بیشتر مردم "ریسک گریز" هستند به شرط ثبات در سایر عوامل، در صورتی که ریسک بازده یک قلم دارایی نسبت به داراییهای دیگر افزایش پیدا کند، تقاضا برای آن دارایی کاهش پیدا میکند.
اثر قدرت نقدشوندگی بر تقاضای دارایی
آخرین عامل در میزان تقاضای یک دارایی نیز "قدرت نقدشوندگی" یا " Asset Liquidity" آن است. در واقع سرعت تبدیل یک قلم دارایی (بدون تحمیل هزینه زیاد) به پول نقد بر شدت تقاضای آن تأثیرگذار است. اگر بازاری که یک قلم دارایی در آن داد و ستد میشود، عمیق و گسترده باشد و عده زیادی خریدار و فروشنده برای آن وجود داشته باشد، قدرت نقدشوندگی آن دارایی زیاد است.
البته ممکن است احتمال نقدشوندگی یک دارایی با صرف هزینههای زیاد افزایش پیدا کند، برای مثال قدرت نقدشوندگی یک واحد مسکونی در مقایسه با اوراق قرضه بسیار پایینتر است اما در موارد خاص (مثلاً بدهکاری دارنده واحد مسکونی) صاحب ملک میتواند با کاهش قیمت (صرف هزینه زیاد) با سرعت بیشتری این واحد مسکونی را به پول نقد تبدیل کند.
با این وجود به طور کلی میتوان گفت در صورتی که سایر عوامل ثابت بماند، هرچه قدرت نقدشوندگی یک دارایی نسبت به سایر داراییها افزایش پیدا کند، تقاضا برای آن دارایی بیشتر میشود.
بنابراین به طور خلاصه رشد چهار عامل ثروت، بازده مورد انتظار، ریسک و قدرت نقدشوندگی به ترتیب تأثیرات مثبت، مثبت، منفی و مثبت در تقاضای یک دارایی دارد.
خلاصههای بیشتر را از اینجا بخوانید:
- سیاستهای پولی عامل مهم سلامت اقتصادی
- نقش ارز و واسطههای مالی در اقتصاد چیست؟
- "بازار سهام" و "اوراق قرضه" دو رکن بازارهای مالی
- بازار مالی چیست؟
- واسطههای مالی هزینه معاملات را کاهش میدهد
- نقش پول در اقتصاد چیست؟
- تعریف سیستم پرداخت بهینه در اقتصاد چی است؟
- نرخ بهره چیست و چه تأثیری بر زندگی روزمره دارد؟
نظر شما