به گزارش خبرنگار ایمنا، در مواجهه با پدیدههای زیست محیطی که به نوعی به مسائل امنیتی پیوند میخورد، میتوان دو گونه عملکرد را مورد بررسی قرار داد؛ بخش نخست عملکردی علمی است که توسط اندیشمندان علم مربوطه به صورت تخصصی مورد واکاوی قرار میگیرد. بخش دوم؛ عملکرد سیاسی است که در بالاترین سطح توسط دولتها صورت میگیرد. در بخش سیاسی، دولتها برای مقابله و برتری جویی بر این گونه پدیدهها، به عنوان بازیگران اصلی، ایجاد رژیمهای منطقهای و بینالمللی را به عنوان یکی از فرایندهای قابل تأمل دانسته و ایجاد این گونه رژیمها به عنوان بخشی از ماهیت مسائل زیست محیطی امری پذیرفته شده است. این بازیگران اصلی میتوانند در کنار خود رژیمهای بینالمللی را ایجاد نمایند. حضور آنها به عنوان دیگر بازیگران در جهت ایجاد نظم بینالمللی در فضای آنارشی، از اهمیت بسزایی برخوردار است.
وقتی سخن از نظم در روابط بینالملل به میان میآید میتوان آنرا به عنوان نمودی از امر سیاسی کشورها دانست. امروز امر سیاسی کشورها، مسائل امنیت زیست محیطی است که به واسطه شیوع ویروس کویید ۱۹، حیات انسانی را در کنار مسائل اقتصادی، سیاسی و … تحت تأثیر قرار داده است. به همین واسطه، آنچه باعث بر هم خوردن نظم بین لمللی شده است انعکاس امر سیاسی مشترک کشورها است. نحوه رویارویی دولتها با این امر سیاسی میتواند مؤلفه تعیینکننده سیاست خارجی دولتها باشد و تبعا روابط بازیگران بینالمللی، تحت شعاع این سیاستها قرار گیرد.
رژیمهای بینالمللی در تعریف خود در برگیرنده اصول، قواعد و هنجارهایی است که با هدف همکاریهای مشترک از جمله کاهش هزینهها، بهرهگیری از تجربیات اعضا، افزایش اعتماد به یکدیگر و کاهش خسارات تأسیس میشوند. اما روابط و خطمشی سیاسی کشورها حتی با وجود نظام سیاسی تعریف شده کشورها میتواند تحت تأثیر روحیات و منش رهبران سیاسی کشورها باشد. ترامپ با رفتاری توأم با اقتدارگرایی در کشور مدعی دموکراسی، نشان داد اصول اولیه دموکراتیک بودن برای وی بی ارزش است. سخنرانی اخیر رئیسجمهور ایالات متحده و تهدید زیست انسانی توسط کرونا و یا تمدید تحریمها علیه ایران در شرایطی که کرونا زیست ملت ایران را هدف گرفته است، نمودی از اقتدارگرایی، برتریجویی، بهرهگیری از موقعیت حساس برای پروپاگاندا و عدم اعتقاد به حق زیستن ملتها را به نمایش گذاشت و اثبات کرد؛ اعتقادی به همکاری با دیگر بازیگران عرصه بینالمللی ندارد.
خروج از عهدنامهها (برجام) و عدم ادامه همکاری با نهادهای بینالمللی در زمینه محیط زیست (گازهای گلخانهای پاریس) نشأت گرفته از ایدههای لیبرالی است که آنها میگویند، انجام هزینه تحقیقاتی و پیشگیرانه محیط زیستی لازم نیست و در صورت ایجاد تهدید در آینده، آیندگان وظیفه دارند در آن زمان پیگیری کنند. این امر عدم پایبندی به لزوم همکاری با بازیگران بینالمللی را در کنار ایجاد نگرانی از عدم وفا به عهد را اثبات کرد.
برگزیت (با شعار کسب قدرت مستقل) اقدامی در جهت استقلال و کسب حاکمیت انفرادی بود که تفکر جدایی را برای کشورهایی اروپایی مطرح کرد. از طرفی کشورهای اروپایی با شیوع کرونا در این قاره، مرزهای خود را بر روی یکدیگر بسته، خطمشی کاملاً جداگانه را پیشه کردند. با وجود تهدید وجودی مشترک که میتوانست زمینه ایجاد همکاریهای بینالمللی (ایجاد رژیمهای بینالمللی) گردد، از بیم عدم اعتماد به دیگر بازیگران، شکنندگی در مقابل تهدید و روحیه اقتدارگرایی سعی کردند قدرت را بصورت انفرادی حفظ کنند. مواضع بریتانیا در مواجهه با بحران کرونا، در تناقص کامل با مواضع دیگر کشورهای اروپایی است. این نشان از عدم همکاری کشورهای منطقه دارد که در گذشته ای نه چندان دور دارای سیاست واحدی بودهاند. اما در این ایام، اقتدارگرایی سران و شکنندگی مردم منطقه، تأثیر بسزایی در تداعی امر سیاسی کشورها داشته و نمود آنها در عرصه بینالمللی، قطع روابط همکاری است.
نهایتاً عملکرد و رفتار ترامپ زمینه اقتدارگرایی، عدم اعتماد، پایان همکاری بازیگران بینالمللی را تقویت میکند. عملکرد ضعیف و بی تفاوت نسبت به مسائل محیط زیستی، محدودیت در ارتباط را پیامد دارد. در دیدگاه نئولیبرالیسم، رژیمهای بینالمللی به واسطه ایجاد همکاری بین بازیگران بینالمللی میتوانند مرکز همکاری و ارتباط اعضا باشند، این عملکرد به واسطه ایجاد ارتباط؛ قدرت در عرصه روابط بینالملل را برای کشورهای دموکراتیک تعریف میکند. اما تغییر در رفتار بازیگران بینالمللی برای ادامه همکاری، ایجاد شرایط سخت بواسطه شیوع کرونا که به دنبال آن زمینه همکاریهای تجاری، اقتصادی، سفر و … که الزامات ایجاد دهکده جهانی بود را تحت شعاع قرار میدهد و ادامه شیوع کرونا، میتواند بستری برای قطع ارتباط همکاری بازیگران عرصه بینالمللی شده و نهایتاً تحقق رؤیای تشکیل دهکده جهانی و قدرت از دیدگاه نئولیبرالهای نهادگرا را با معضلاتی مواجه کند.
** کارشناس ارشد روابط بینالملل
نظر شما