به گزارش خبرنگار ایمنا، "من میدونم "، " من می دونستم همه ما خواهیم مرد "… این عبارات را دهه پنجاه و دهه شصتی ها خوب به خاطر دارند وقتی که پای تلویزیون به دیدن "ماجراهای گالیور" مینشستند، ماجراهایی که در قالب مجموعهٔ کارتونی نمایش داده میشد که در سال ۱۹۶۸ توسط یک شرکت آمریکایی تولید و بر اساس یک رمان به نام سفرهای گالیور نوشتهٔ جاناتان سویفت نویسندهٔ ایرلندی ساخته شده بود.
در این مجموعه که گالیور به همراه سگ خود «تگ» به دنبال پدرش میگشت پس از رسیدن به لیلی پوت با آدم کوتولههایی مواجه شده بود که ابتدا او را دستگیر کردند و پس از آن و با آزاد کردن گالیور برای جستجوی پدر که نقشه گنجی به او داده بود کمکش کردند.
در این مجموعه در کنار کاراکترهایی چون گالیور و تگ، ایگل، بانکو و دختری زیبا به نام فلرتیشیا و نیز کاپیتان لیچ شخصیتی به نام گلام وجود داشت، شخصیتی که به طور متدوام و در میانه همه بحرانها و همزمان با پیچیده شدن ماجرا، برای سایرین آیه یاس میخواند و پپوسته میگفت: "من می دونم، من می دونستم …"
شخصیتی که با پیش گویی های کام بخش خود تمام انرژی داستان و دنبال کنندگان آن را میگرفت و سایه ترس را بر سر کودکی ما میافکند. حقیقت آنست که پیش گویی های خودمحقق ( Self-fulfilling prophecy) یا پیشگویی خود انجام، آنگونه از پیشبینی را میگویند که بعد از آنکه اعلام یا صادر میشود خودش شرایطی ایجاد میکند که باعث میشود همان پیشگویی به حقیقت بپیوندد.
"رابرت مِرتون"، یکی از چهرههای برجسته جامعهشناسی قرن بیستم، مفهوم پیشگویی خودمحقق را برای اولینبار شناسایی و معرفی کرد. مرتون این مفهوم را این گونه تعریف میکند: پیشگویی خود محقق در آغاز تعریفی است غلط از وضعیتی که رفتاری جدید را برمیانگیزد و همان رفتار باعث میشود تصور غلط اولیه به واقعیت بپیوند.
به زبانی ساده پیشگویی خود محقق یک جور غیبگویی است که با ایجاد خطاهای پی در پی به خود واقعیت میبخشد. مرتون از این مفهوم برای توضیح پدیدههای اجتماعی استفاده میکرد. مثلاً در سال ۱۹۲۹ وقتی در ایالات متحده آمریکا بحران مالی پیش آمد و شایع شد که بانکها ورشکست خواهند شد. مردم به بانکها هجوم بردند و پولهای خود را بیرون کشیدند. همین موضوع باعث ورشکستگی بانکها و بدین وسیله محقق شدن یکی از پیشگوییهای خود محقق شد.
این روزها و در کشاکش بحران کرونا " گلام "های کوتوله فراوانند، افرادی که پیوسته و با زبان بی زبانی و پشت گزارههایی چون "با مردم صادق باشیم" و پشت برچسبهای اجتماعی قشنگی چون "شفافیت" پنهان میشوند و غرولندکنان این پیام را به مردم صادر میکنند که "من می دونم، من می دونستم، همه ما خواهیم مرد …"
این گزاره از آنجا نوعی پیش گویی خود محقق کننده است که رفتار ناظر به "تنازع بقا " را در میان مردم تشدید میکند و جامعه را از وضعیت تاسیسی به قول "هابز" وارد وضعیت طبیعی میکند. ردپای این گزاره را میتوان در خالی شدن قفسه فروشگاههای زنجیرهای، درگیری ملت با ملت و بستن جادهها توسط مردم، بازار سیاه ماسک و ژل ضدعفونی و …دید.
اگر ناکارآمدی نهاد دولت به زعم برخی در مبارزه با کرونا هویداست که هست اما بخشی از این ناکارآمدی را نیز گلام های خواسته یا ناخواسته در فضای مجازی تشدید و شرایط را برای بقا سختتر از آنچه هست میکنند.
میتوانیم به جای پیش گویی های خود محقق کننده ( Self-fulfilling prophecy) از پیشگوییهای خودْمخرب (Self-defeating prophecy) استفاده کنیم.
در پیشبینی خود مخرب یک پیشبینی انجام میشود ولی خود آن شرایطی را به وجود میآورد که در نهایت مانع از به وقوع پیوستن آن میشود. توجه داشته باشید که پیشبینی خود مخرب با یک پیشبینی خودمحققکننده که رویدادی منفی را پیشبینی میکند تفاوت دارد. برای مثال، مارکسیسم یک پیشگویی خود مخرب است. نظام سرمایهداری با عنایت به پیش گوییهای مارکسیسم، نرخ مالیات را بالا میبرد و از این رو، مانع از بروز شکاف طبقاتی عمیق و نابودی خود میشود.
مثلاً مصاحبه اخیر دکتر هادی خانیکی در مورد کرونا بسیار قابل تأمل است وقتی که در یک عبارت میگوید " از کرونا ضربه میخوریم اما نابود نمیشویم" این نوعی پیشگویی خود مخرب است که هم هوشیاری ما را در مقابل کرونا بالا میبرد هم روزنههای امید را برای ما باز نگه میدارد.
این روزهای سخت همپای کرونا مراقب "گلام" های مجازی باشیم به قول شاملو:
نه!
هرگز شب را باور نکردم
چرا که
در فراسوهای دهلیزش
به امید دریچه ئی
دل
بسته بودم"
نظر شما