احسان کاظمی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا در خصوص لزوم تدابیر لازم برای امنیت روانی جامعه در پی شیوع کرونا در ایران، اظهار کرد: هر ارگانیزم یا هر جامعه سالمی در برابر بحرانها واکنش نشان میدهد چرا که بحرانها از هر نوع، شدت و میزانی که باشند امنیت روانی، عاطفی، اجتماعی و ذهنی انسانها را تحتالشعاع قرار میدهند.
وی با بیان اینکه این انتظار بیهودهای است که ما فکر کنیم در بحرانها امنیت روانی، ذهنی و اجتماعی یک جامعه باید همچنان حفظ شود، افزود: مسئله مهم در هر جامعهای شناسایی به موقع بحرانها و اطلاعرسانی شفاف در مورد آن بحران و آگاه سازی شهروندان در برابر این بحرانها است.
این روانشناس اجتماعی تصریح کرد: بهترین واکسن در برابر تأثیرات پیرامونی اجتماعی هر بحران چه ویروس باشد چه معضلات و آسیبهای اجتماعی یا مسائل اقتصادی، اطلاع رسانی به هنگام، شفاف و موثق در آن لازم است و اگر ویروسی مانند کرونا هنوز واکسنی ندارد بهترین واکسن برای آن این است که جامعه را از ویروس شایعه پراکنی و فوبیای اجتماعی در امان بداریم.
وی صداقت و اطلاعرسانی کامل و درست را زمینه کنترل هر بحرانی دانست و اظهار کرد: این دو امر جز سرمایههای اجتماعی یک جامعه است اگر این شفافیت وجود نداشته باشد هر فضای مسمومی ذهن مردم را تحت الشعاع خود قرار میدهد.
کاظمی با اشاره به اینکه شایعات شفاف محصول فضای غیرشفاف یک جامعه است، افزود: در بحرانهای اجتماعی یکی از شاخصهای مهم مدیریت اجتماعی یا حکمرانی خوب شهری این است که جامعه را در برابر بحرانها آماده کنیم و هر نوع برخورد سلیقهای و هیجانی ناشی از ترس باعث میشود عامل اصلی که امروز یک ویروس است به موج عظیمی از نگرانی در بین اقشار جامعه تبدیل شود.
وی در خصوص لزوم تأمین امنیت روانی جامعه، گفت: برای حفظ امنیت روانی جامعه در بحرانها علاوه بر اطلاعات به هنگام و شفاف باید جامعه را آماده پذیرفتن واقعیتها کرد و آنها را تحت آموزش مهارتهای مقابلهای قرار داد.
این روانشناس اجتماعی تصریح کرد: وقتی دو عامل اطلاع رسانی صحیح و آموزش مهارت به مردم وجود نداشته باشد در بحرانهای مختلف در کنار شایعاتی که به وجود میآید بلای دیگری دامنگیر جامعه میشود که آن به شوخی گرفتن یا برخورد طنزگونه همه اقشار جامعه با مسائل مهم اجتماعی است.
وی دلیل شوخی انگاشتن هر مسئله اجتماعی را ناآگاهی دانست و اظهار کرد: وقتی مردم اهمیت یک موضوع را نمیدانند در پی این امر یا دچار بی تفاوتی میشوند یا دچار ترس و فوبیای بیمارگونه، یا در نهایت به طنزپردازی در رابطه با آن بحران میپردازند که در همه این حالات جامعه از شیوه اصلی مقابله با آن بحران غافل میمانیم.
نظر شما