به گزارش خبرنگار ایمنا، محسن رنانی، استاد دانشگاه و نظریهپرداز مفاهیم توسعه در نشست "زنان و چشماندازهای توسعه"، با بیان اینکه شاید زنان آخرین فرصت این کشور باشند، اظهار کرد: در دنیای امروز جوامع به دو دسته سنتی و مدرن تقسیم میشوند و لزوماً مدرن بودن به معنای توسعه یافتگی نیست چرا که کشورهایی همچون افغانستان و پاکستان هم مدرن هستند اما توسعه یافته نیستند.
وی با اشاره به اینکه ساختار جوامع سنتی مکانیکی است، افزود: در جوامع سنتی تقسیم کار در حد اندکی بوده بدین معنا که روستاها هیچ نیازی به یکدیگر نداشتند و خودشان نیازهای خود را تأمین میکردند اما در جوامع مدرن ارتباط اجزای آن با هم ارگانیک است و ارگانیک خود به معنای موجود زنده است.
این نظریهپرداز حوزه توسعه، تصریح کرد: در جامعه مدرن تقسیم کار وجود دارد و تکتک شهروندان به هم وابستهاند و در سطح ملی و بینالمللی شهرها و کشورها به هم وابسته و مربوط هستند یعنی اگر پتروشیمی در ایران کار نکند صدها کارخانه دیگر، مواد اولیه نخواهند داشت.
وی با بیان اینکه در جامعه مدرن با درهای بسته نمیتوانیم کشور را اداره کنیم، اظهار کرد: برای هر موضوعی نیازمند ارتباط و تعامل با جهان هستیم، نیاز داریم که با جهان آشتی باشیم چرا که همه کشورها به هم نیاز دارند.
رنانی با تاکید بر اینکه در تبدیل جامعه سنتی به مدرن دو حادثه رخ میدهد، گفت: یک تحول معمولاً طبیعی، ناخواسته، غیرآگاهانه و تدریجی است و تحولاتی چون نو شدن سبک زندگی روستایی یا کم شدن جمعیت روستا و دیگر تحولات این چنینی طبیعی است چرا که اصولاً بشر در حال رشد و تغییر و زندگی همواره در حال نو شدن است و به این امر مدرنیزاسیون میگوئیم.
وی با تاکید بر اینکه این بخش از تحول گذر از جامعه سنتی به مدرن بدون آگاهی، برنامهریزی و مقاومت در برابر آن است، گفت: بخش دیگری از گذر سنت به مدرنیته تغییر روحیات، خلقیات و رفتار انسانهاست، افزود: این امور به راحتی تغییر نمیکنند یعنی در بسیاری موارد مدرنترین وسایل را در دست افرادی با افکار بسیار قدیمی میبینیم.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه جامعه نیازمند نو شدن افکار و اندیشههاست، تصریح کرد: اشکالی ندارد سنتها را نگاه داریم اما باید آنها را نو کنیم و رفتارهای قدیمی را میتوانیم با یک نگاه نو تغییر دهیم هرچند برخی سنتها آفت است و در همان دنیای سنتی هم وجودشان لزومی نداشته است.
وی با بیان اینکه نو شدن گرایشها و تحولها مقاومتهایی در پی دارد، افزود: این نوع تحول باید آگاهانه باشد و بسیار انرژیبر و هزینهبر است که شاید بیشترین افراد که در این راه مقاومت میکنند زنان باشند هرچند گروههای دیگری همچون طبقه اشراف یا دیگر اقشار هم ممکن است مقاومتهایی داشته باشند.
دولتها در ایجاد تحول و مدرنیته موفق نبودند
رنانی با بیان اینکه برای گذر از سنت به مدرنیته و نوگرایی یک عده باید مبارزه کنند، اظهار کرد: بخشی از تحولات را دولتها رهبری میکنند و اگر دولتی تحولخواه باشد تلاش لازم را انجام میدهد مانند امیرکبیر که برای واکسیناسیون تلاش کرد اما روحانیون آن زمان گفتند این کار اجنه را به بدن میآورد!
وی در ادامه این بحث گفت: در آن زمان با هر چیز جدیدی مانند رادیو، تلویزیون و.... مخالفت میشد و در برابر آنها مقاومت میکردند حتی میرزا حسن رشدیه صدها مدرسه ساخت که مردم آنها را نابود میکردند و رشدیه بالاخره مدارس ابتدایی در ایران را ایجاد کرد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: کنشگران و فعالان اجتماعی هزینههای بسیاری متحمل شدند و بخشی از این تحولات با تشویق میتواند انجام شود، اما قطعاً هر تغییری با اجبار شکست میخورد و در مسائل اجتماعی نباید مبارزه کرد، بلکه باید گفتگو کرد.
وی با بیان اینکه اجبار را دولتها و آگاهیبخشی را نخبگان به کار میگیرند، تصریح کرد: تحول در ظاهر زندگی را دولتها ایجاد میکنند اما آگاهی بخشی را نخبگان و روشنفکران یک جامعه انجام میدهند و در بخشی از مدرنیته که دولتها برای آنها تلاش کردند شکست خوردند اما بخش دیگری که کنشگران برای آن تلاش کردند تا حدودی موفق عمل کردند.
رنانی در خصوص ابزارهای لازم برای توسعه، اظهار کرد: شش ابزار برای ایجاد توسعه لازم است که نام این ابزارها را سرمایه میگذارند که از سرمایه اقتصادی شامل پول، زمین، ماشینآلات از ابزارهای تحول در نوسازی است.
وی ابزار دوم را سرمایه انسانی دانست و افزود: دانش و فن جز سرمایه انسانی است که افراد در دانشگاهها با تحصیل خود آنها را فرا گرفتند و در این دو سرمایه شامل اقتصادی و انسانی در کشور ما خوب عمل شده است چرا که پول نفت را خرج توسعه دانشگاهها کردیم و افراد هم در این دانشگاهها دانش و فن را آموختند.
این نظریهپرداز مفاهیم توسعهای در ایران، اظهار کرد: سومین سرمایهای که برای گذر از سنت به مدرنیته نیاز داریم سرمایه سیاسی است یعنی افرادی که بتوانند در حوزه سیاسی موج آفرینی، تغییر یا همبستگی کنند که در این حوزه بسیار اندک کار کردهایم و حتی دولتها خود از تشکیل احزاب و سیاستمداران هراس داشتند.
عدم رشد احزاب به دلیل ترس دولتها بوده است
وی در تشریح این موضوع گفت: کار احزاب تولید و تربیت سیاستمدارانی است که صبر دارند، مذاکره را بلد هستند و عقب نشینی را میدانند. این موارد را در دانشگاه آموزش نمیدهند و این کار را احزاب به سیاستمداران آموزش میدهند، یک سیاستمدار خوب باید بداند در زمانی که کشور هزینه میدهد باید عقبنشینی کرد و سرمایههای سیاسی باید از دل احزاب رشد کنند.
رنانی در خصوص لزوم وجود سرمایههای سیاسی، گفت: در ایران به دلیل ترس دولتها این نوع سرمایه اجازه رشد نداشته است در حالی که در دنیای مدرن باید هر شهر و محلهای سرمایه سیاسی داشته باشد چرا که توسعه، عرصه کشمکش است و سیاستمدار خوب باید کشور را از این مسیر عبور دهد و تعامل خوبی با دنیا برقرار کند و در عین حال نباید عاملی برای جنگ و شورش داخلی باشد.
وی سرمایه اجتماعی را دیگر سرمایه لازم برای تحول دانست و اظهار کرد: سرمایه اجتماعی همان چیزهایی است که وقتی با هم هستیم داریم و وقتی با هم نیستیم نداریم، وقتی باهم هستیم اعتماد، شراکت و همکاری وجود دارد و وقتی جمع میشویم میتوانیم کارهای بزرگ انجام دهیم، اعتماد، همبستگی ملی و مشارکت همگی سرمایهاند و جامعهای پیشرفت میکند که این موارد را داشته باشد.
این استاد دانشگاه، تصریح کرد: در بخش سرمایه اجتماعی جامعه ما گاهی وضعیت خوبی داشته و گاه روبه افول بوده است همچنان که در اوایل انقلاب وضعیت خوبی در این نوع سرمایه داشتیم اما به مرور اختلافات مؤلفههای آن را همچون اعتماد، مشارکت و دیگر موضوعات را از بین برد.
دلایل عدم موفقیت روشنفکران در ایجاد تحول
وی با بیان اینکه دیگر سرمایه لازم، سرمایه فرهنگی است، گفت: سرمایههای فرهنگی افکار و شخصیت ما را تغییر میدهند حافظ، سعدی یا مولانا همگی از سرمایههای فرهنگی ما هستند همچنین نخبگان، شعرا، نویسندگان و روشنفکران جامعه هم به نوعی از سرمایههای فرهنگی هستند که برای تحول به آنها نیاز داریم.
رنانی با تاکید بر لزوم وجود عقلانیت در دنیای مدرن، اظهار کرد: آخرین سرمایه، سرمایه نمادین است که این سرمایه شامل تمام موضوعاتی است که به آنها افتخار میکنیم مانند پل خواجو یا زایندهرود که برای اصفهانیها سرمایه نمادین است. این سرمایه باعث تجمع افراد در فضاهایی مانند احزاب، خیریهها، انجیاوها میشود و در کل باید این سرمایههای نمادین باشند تا انرژیها تجمع کنند.
وی با بیان اینکه در حوزه سرمایه اقتصادی و انسانی موفق بودهایم، افزود: آن هم به دلیل وجود پول نفت بوده است اما در تقویت دیگر سرمایهها موفق نبودیم و آن هم شاید بخشی به دلیل مانع بودن یا هراس دولتها بوده است که نمیگذاشتند این سرمایهها شکل بگیرد.
این نظریهپرداز مفاهیم توسعه در ایران، در خصوص دلایل عدم موفقیت روشنفکران در عملکرد نوگرایی و ایجاد تحول، تصریح کرد: نداشتن انگیزه، نبود انرژی و نداشتن مهارت گفتگو سه دلیل عمده عدم موفقیت نخبگان و روشنفکران است که متأسفانه این موارد عامل تکروی و عدم تحمل آنها توسط همدیگر است به همین دلیل ناتوان از مشارکت و همکاری هستند و نمیتوانند نقش مؤثری در تحول داشته باشند.
وی با تاکید بر اینکه تنها نیرویی که برای کشور در عرصه کنشگری باقیمانده زنان هستند، تصریح کرد: زنان در تولید سرمایه انسانی موفق بودند چرا که بخش عظیمی از تحصیل کردگان دانشگاهی از زنان هستند و در بخش اقتصادی هم زنان در سالهای اخیر پیشرفتهای خوبی داشتهاند و این حوزه به نسبت حوزه سیاسی برای آنها موانع کمتری دارد هرچند باید مجاهدت زنان در این بخش افزایش یابد و بر تعداد زنان کارآفرین افزوده شود.
مردان انگیزه خود را برای کنشگری اجتماعی از دست دادهاند
رنانی با اشاره به رشد خوب زنان در حوزه سرمایه نمادین گفت: زنان بسیاری در سطح ملی درخشیدند و حتی فهرست بلندی از زنان برجسته در حوزههای علمی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در سطح ملی و بینالمللی داریم؛ امثال مریم میرزاخانیها همگی نمادهای زن ایرانی هستند.
وی با تاکید بر اینکه زنان باید برای موضوعات مهم گرد هم جمع شوند، افزود: در حوزه فرهنگی تحولات ایجاد شده توسط زنان بیشتر از مردان بوده است، اما در حوزه سیاسی فعالیت کمی داشتهاند هرچند در زمانهای انتخابات این زنان بودند که با هجوم خود به صندوقهای رأی سرنوشت انتخابات را تغییر دادند اما به واقع احزاب زنان بیشتر از یک یا دو حزب نیست و این خود نشانگر کم کاری در زمینه سیاسی را مشخص میکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه بخش بزرگی از مردان و پسران جامعه انگیزه خود را برای کنشگری اجتماعی از دست دادهاند، اظهار کرد: زنان هم توانایی و هم انرژی لازم برای اثربخشی به ویژه در بخشهای اقتصادی و سیاسی را دارند و لازم است زنان فعال و توانمند میداندار شوند و زنان تحصیل کرده محلات را برای امور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گردهم جمع کنند و با ایجاد انجمنهای محلی زنان نقشی تأثیرگذار در تحولات جامعه ایفا کنند.
وی ارتقای مهارت گفتگو در خانوادهها را از مهمترین وظایف زنان دانست و اظهار کرد: زنان در خانواده یا محلات، کانونهای گفتگو را ایجاد کنند آنها نباید منتظر مردان باشند تا برای آنها کار ایجاد کنند چرا که زنان خلاقیت، انرژی و انگیزه بیشتری دارند.
رنانی در خصوص تربیت فرزند و اهمیت آن تصریح کرد: کودک امروز پیشرفتهترین پروژه عالم است و در عالم هیچ کارخانهای پیشرفتهتر از کودک نیست و سه سال اول زندگی او سن طلایی است و غربیها به همین دلیل در حال افزایش مرخصی زایمان هستند تا مادران با توجه کامل به تربیت کودک همت گمارند.
توسعه کار سخت و غیرممکنی نیست
وی با بیان اینکه برای توسعه باید کودک خوب داشت، گفت: متأسفانه مادران ایرانی با امرونهی کردنهای خود و حمایتهای نابجا فرصتی به کودک برای رشد و تربیت نمیدهند و با کودکی که در هر ثانیه هشت هزار سیناپس مغزی در مغز او شکل میگیرد نمیدانند چگونه باید رفتار کنند.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه مهارت شنیدن و گفتگو را بلد نیستیم، افزود: همه اینها به این دلیل است که در کودکی حرف کودک را نشنیدهایم، باید در خانهها قواعد شنیدن و گفتگو را رعایت کنیم، تمرین شنیدن از نوزادی است پس تلاش کنیم در محلات انجمنهای تربیت فرزند را ایجاد کنیم.
وی با بیان اینکه توسعه دو قسمت دارد، خاطرنشان کرد: صبر و گفتگو دو قسمت توسعه است که باید آنها را تمرین کنیم و توسعه چیزی جز این موارد نیست که در این راه زنان باید از گفتگو درباره زندگی دیگران و گفتگو درباره لباس و مد و تجملات دوری کنند و این موارد را کنار بگذارند تا به رشد واقعی دست یابند چرا که توسعه کار مهم و سختی نیست و زنان باید بدانند به سادگی جایگاه را به آنها واگذار نمیکنند و همانطور که در عرصه علم، تلاش کردند باید برای دستیابی به دیگر عرصهها هم تلاش کنند.
نظر شما