به گزارش ایمنا برتولت برشت دهها جلد کتاب در زمینههای نظم، نثر، مقالات و نوشتههای تئوریک نوشته است، شهرت وی بهعنوان نظریهپرداز تئاتر، شاعر و نویسنده پس از سالها همچنان پایدار است و نمایشنامههای وی جز محبوبترینها است و در آلمان بهکرات روی صحنه میرود. او معتقد بود که تئاتر میبایست از تماشاگر تورمزدایی کند و محرکی برای آگاهی باشد.
بیوگرافی برتولت برشت
برتولت برشت بانام کامل اویگن برتولت فریدریش برشت ( Eugen Berthold Friedrich Brecht) در تاریخ دهم فوریه ۱۸۹۸ برابر با ۲۱ بهمن ۱۲۷۶ در شهر آگسبورگ آلمان زاده شد. نخستین تلاشهای ادبی وی بهصورت شعر و نمایشنامه به سالهای تحصیل در دبیرستان و پانزدهسالگی بازمیگردد.
برشت در سال ۱۹۱۷ به تحصیل فلسفه در دانشگاه مونیخ پرداخت، اما یکترم بعد رشتهی تحصیلی خود را به پزشکی تغییر داد. مدت کوتاهی پسازآن، در جریان ناآرامیهای انقلاب ۱۹۱۸ آلمان، از تحصیل دست کشید و بهعنوان بهیار به خدمت سربازی رفت. برشت در این ایام طرفدار جناح چپ سوسیالدمکراسی آلمان و در شهر آگسبورگ عضو شورای کارگران و سربازان بود.
در سالهای ۱۹۲۲ و ۱۹۲۳ اجرای دو نمایشنامه به نامهای بال و آوای طبلها در شب از او در لایپزیگ و مونیخ، با اقبال و ستایش منتقدان روبرو و باعث شهرت وی بهعنوان درامنویس شد. این موفقیت برای برشت قرارداد همکاری با تئاتر مونیخ را به همراه آورد و باعث شد که او بتواند خود را یکسره وقف فعالیت ادبی و نمایشنامهنویسی کند.
برشت در سال ۱۹۲۴ پس از چندین دورهی اقامت در برلین به این شهر نقلمکان کرد و در تئاتر اصلی این شهر به سرپرستی ماکس راینهارد بهعنوان کارگردان و بعد بهعنوان نویسنده و کارگردان آزاد همکاری کرد. او در این ایام برای دستیابی به سبک خاص خود، به تجربهها و آزمایشهای گوناگونی در زمینه تئاتر روی آورد.
برشت که با اندیشه پردازان مارکسیست و هنرمندان چپ زمانهی خود در ارتباط تنگاتنگ و تبادلنظر بود، سرانجام به طراحی تئاتر روایی دیالکتیکی دست زد و در همین راستا در سال ۱۹۲۸ قطعهی اپرای سه پولی را با موسیقی کورت وایل به روی صحنه برد. این قطعه موفقترین نمایشنامه تا پایان عمر جمهوری وایمار در سال ۱۹۳۳ در آلمان بود و بیش از ۲۵۰ بار بر روی صحنه رفت.
مهاجرت برتولت برشت
با روی کار آمدن ناسیونال سوسیالیسم در آلمان، دورهی آوارگی برشت نیز آغاز شد. یکشب پس از آتشسوزی در رایشستاگ که با صحنهسازی ناسیونال سوسیالیستها و برای پیگرد دگراندیشان صورت گرفته بود، برشت به همراه خانوادهاش از برلین گریخت و از طریق پراگ، وین، زوریخ و پاریس، سرانجام به دانمارک رفت. اقامت در دانمارک برای برشت، از منظر خلاقیت ادبی ایام پرباری بود.
بین سالهای ۱۹۳۴ تا ۱۹۳۹ در مهاجرت اشعار، قطعات و نیز طنزهای زیادی برای رادیوی آلمانیزبان فرستنده آزادی نوشت و همزمان جزو گردانندگان مجلهی مهاجرت چپ بود که در مسکو منتشر میشد.
با شروع جنگ جهانی دوم، برتولت برشت محل اقامت خود را به نزدیکی استکهلم منتقل کرد و در سال ۱۹۴۰ از بیم پیگرد ناچار به هلسینکی گریخت و ازآنجا از طریق مسکو به کالیفرنیا در آمریکا رفت. در کالیفرنیا عمدتاً بر روی قطعات بزرگ کار میکرد که برخی مانند زندگی گالیله بعدها با همکاری هنرمند انگلیسی چارلز لافتون بر روی صحنه برده شد.
کمیتهی فعالیتهای ضدآمریکایی در اکتبر ۱۹۴۷ برتولت برشت را به دلیل فعالیتهای کمونیستی برای بازجویی دعوت کرد. برشت یک روز پسازآن خاک آمریکا را ترک کرد و به زوریخ رفت.
وی نخست از دولت اتریش درخواست تابعیت کرد و ازآنجاکه ورود به منطقه غرب آلمان برای او ممنوع شده بود، در پاییز ۱۹۴۹ دعوت اتحادیهی فرهنگی شرق آلمان را پذیرفت و در برلین شرقی ساکن شد. در آنجا تا پایان عمر خود در سال ۱۹۵۶ به کار تئاتر پرداخت. برشت درعینحال همواره موضع مستقل و انتقادی خود را نسبت به رهبران کمونیست در آلمان شرقی حفظ کرد.
فیلم برتولت برشت
کتاب جلادان هم میمیرند از آثار برشت، در سال ۱۹۴۳ با کارگردانی فریتس لانگ بهصورت فیلم سینمایی ساخته شد.
داستان این فیلم حاصل کار مشترک فریتس لانگ و برتولت برشت بانام مستعار برت برشت (بدون ذکر نام در عنوانبندی فیلم) است و در آن ویژگیهای آثار برشت بهویژه نوع حضور مردم و تکگوئیهای میهن دوستانه شخصیتها دیده میشود.
شعر برتولت برشت
برتولت برشت را بیشتر به خاطر نمایشنامههای مشهورش میشناسند. اما برتولت برشت گذشته از اینکه نمایشنامهنویسی موفّق و بود، شاعری خوشذوق نیز بود و شعرها، ترانهها و تصنیفهای پرمعنا و دلانگیز بسیاری سرود.
شعر برتولت برشت سه دوره دارد و بهترین شعرهای غنایی و عاشقانهی وی، محصول دوره اول و دوره سوم اوست.
دورهی نخست از سال ۱۹۱۳ آغاز و تا سال ۱۹۲۶ ادامه مییابد، برشت در این دوره به قالبها و مفاهیم کهن و میراث شعر پیش از خود در زبان آلمانی توجه خاص دارد و میکوشد در همه قالبها طبعآزمایی کند.
نمایش «بعل» و دریافتی جعلی از جهان، دستاورد این دورهی شاعری برشت است.
دورهی دوم شعر برشت از ۱۹۲۶ آغاز میشود و تا ۱۹۴۸ ادامه مییابد، اندیشههای اجتماعی، ستیز علیه بیعدالتی و تلاش برای برقراری آرمانشهر در اشعار این دورهی برشت نمود بارزتری دارد، وی در این سالها شاعری است شورشی، انقلابی و مهاجم که فاشیسم و نازیسم نوک پیکان حملات اوست و زبان وی بسیار ساده است.
دورهی سوم کار او در تئاتر و شعر پس از سال ۱۹۴۸ آغاز میشود، در این سالها پختگی ویژهای و عناصر امیدبخش در آثار او پدید میآید، زندگی گالیله از آثار وی در این دوره است.
درگذشت برتولت برشت
برشت از حدود سال ۱۹۵۵ قبل بیمار بود، وی روز دهم آگوست ۱۹۵۶ برای آخرین بار به تئاتر رفت. با شاگردان و اطرافیان خود گفتوگو کرد و به آنها گفت از پیشرفت آنها و رونق کار تئاتر خوشحال است و میداند بدون او همهچیز بهخوبی پیش خواهد رفت. احساس ضعف میکرد و ناگزیر شد زودتر به خانه برگردد.
سه روز بعد در خانه دچار تپش قلب شد و فشارخونش بهشدت پایین آمد. شامگاه روز بعد یعنی ۱۴ آگوست ۱۹۵۶ برابر با سیزده مرداد سال ۱۳۳۵ نزدیک نیمهشب نفس او در قفسه سینه محبوس ماند. خطاب به پزشکی که میکوشید قلب او را به کار اندازد، گفت: «راحتم بگذارید!» این آخرین کلام برشت بود. وی هنگام مرگ تنها ۵۸ سال داشت.
علت درگذشت برتولت برشت
استیون پارکر، استاد دانشگاه منچستر، پس از بررسی سابقه پزشکی برتولت برشت اعلام کرد وی به علت ابتلاء به تب روماتیسم در کودکی، دچار نارسایی مزمن قلبی مادامالعمر شده بود. به ادعای پارکر برشت انبوهی از مشکلات جسمی داشت و بیماریهای مزمنش سرانجام به مرگش انجامید.
آرامگاه برتولت برشت
برشت سه سال قبل از مرگ در نامهای به همسرش هلنه وایگل درباره کفنودفن خود نوشته بود: پیش از آنکه به گورم بگذارید، دشنهای به قلبم فروکنید تا مبادا زندهبهگور شوم. تابوتم را از پولاد محکم بسازید، چون دلم نمیخواهد خوراک کرمها شوم...
وی یک سال پیش از آن با بیمار شدن، طی یادداشتی برای آکادمی هنرهای کشور نوشت: پس از مرگ مایل نیستم درجایی در انظار مردم یا نمایش عموم دفن شوم. بر سر گورم هیچ نطقی خوانده نشود. مایلم در گورستان نزدیک خانهام در خیابان شاوسه دفن شوم.
برتولت برشت در منطقه برلین میته در آلمان و بنا به درخواست خودش در گوری ساده خفته است.
بر سنگ مزار وی تنها نامش حکشده است: برتولت برشت.
آثار برتولت برشت
برخی از مهمترین آثار برشت عبارتاند از:
- آوای طبلها در شب
- آدم آدم است
- اپرای سه پولی
- عروج و سقوط شهر ماهاگونی
- آنکه گفت آری و آنکه گفت نه
- تدبیر
- مادر
- ننه دلاور و فرزندان او
- زندگی گالیله
- انسان نیک سچوان
- دایرهی گچی قفقازی
- ارباب پونتیلا و نوکرش ماتی
- ارغنون کوچک برای تئاتر
نظر شما