غلامرضا تختی از افتخارات تا مرگ مشکوک + بیوگرافی

۱۷ دی ماه ۱۳۴۶ جهان پهلوان تختی در هتل آتلانتیک (اطلس) به طرز مرموزی درگذشت. باوجود فراگیر شدن خبر خودکشی تختی اما افکار عمومی باور بر قتل تختی داشت.

به گزارش ایمنا ۱۷ دی‌ماه هرسال قبرستان ابن‌بابویه میزبان مردمی است که برای دیدار با جهان‌پهلوانی بزرگ از همه جای ایران به جنوبی‌ترین نقطه پایتخت می‌آیند. غلامرضا تختی در زمان زندگی به جهان‌پهلوان معروف بود، وقتی خبر مرگ رازآلود وی که گفتند خودکشی کرده در نشریات منتشر شد، کمتر کسی باورش کرد. مرگ ناگهانی تختی باعث گمانه‌زنی‌های مختلفی از احتمال خودکشی تا قتل وی شد. این فرضیات هرسال در سالروز درگذشت او مطرح می‌شوند و همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارند و کمتر قهرمانی‌های وی موردبحث بوده است.

غلامرضا تختی چگونه درگذشت؟ راز مرگ تختی چه بود؟

تختی چهار روز پیش از مرگ به دلیل اختلافات خانوادگی با همسرش به هتل آتلانتیک تهران (هتل اطلس فعلی) رفته بود. زری امیری مستخدم هتل آتلانتیک اولین کسی بود که جسد تختی را پیدا کرد. او دربارۀ چگونگی کشف پیکر تختی گفت: در ساعت ۸ بعدازظهر روز یکشنبه تختی به دفتر هتل مراجعه کرد و قلم و کاغذ خواست و سپس بدون صرف شام به اتاقش رفت و ظاهراً خوابید، ولی ساعت ۷ صبح روز ۱۷ دی‌ماه ۱۳۴۶ که من طبق دستور خودش برایش صبحانه بردم با وضع غیرعادی مواجه شدم... صورت تختی بادکرده و کبود شده بود و از گوشه لبانش شیار باریکی از خون به روی متکا خشکیده بود، من بلافاصله وضع غیرعادی را به اطلاع مدیر هتل رسانیدم و چند دقیقه بعد آمبولانس و مأمورین شهربانی و دادسرا به هتل آمدند و در حدود ساعت ۸:۳۰ جنازه مرحوم تختی از هتل خارج شد.

تختی


روزنامه‌های دولتی درباره مرگ تختی نوشتند: غلامرضا تختی براثر خودکشی جان‌باخته ‌است. از انگیزه‌های ممکن برای خودکشی او اختلافات خانوادگی با همسرش شهلا توکلی و ناکامی‌هایش در مسابقات در پایان عمر ورزشی وی نام‌برده شد،  بعدتر گفته شد که او یک روز پیش از مرگ، نزد وکیلی رفته و با تنظیم وصیت‌نامه‌ای وضعیت مختصر اموالش را مشخص کرده است. کسانی که او را در قهرمان و پهلوان ملت می‌دانستند باور نمی‌کردند قهرمان المپیک دست به خودکشی بزند و اخباری مبنی بر قتل تختی به دست بدخواهان دهان‌به‌دهان می‌چرخید؛ حبیب‌الله بلور، قهرمان کشتی ایران در اولین سخنانش پس از انتشار خبر مرگ تختی گفت: به خدا قسم باور نمی‌کنم، این‌یک فاجعه بود. تختی سمبل ورزش ایران بود. اگر هم حقیقت داشته باشد که او خود را کشته است بدانید او همیشه زنده است.

ماجرای قتل غلامرضا تختی

باوجود فراگیر شدن خبر خودکشی تختی در رسانه‌های رسمی، دیدگاه عمومی اما بر تئوری قهرمان ناراضی که به قتل رسید باور داشت، قتلی که از سوی نهادهای امنیتی و در رأس آن‌ها ساواک طراحی‌شده بود چراکه تختی از سال ۱۳۴۲ به بعد بارها به ساواک احضار شد و ازنظر مالی در مضیقه قرار گرفت حتی در مواردی از ورود به ورزشگاه‌ها منع شد، دلیل احضار تختی به ساواک یاری‌رساندن وی به خانواده‌های زندانیان سیاسی پس از کودتای ۲۸ مرداد و حضور در مراسم هفتمین روز درگذشت دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی بود؛ شعارهای مردم در مراسم شب هفت تختی علیه رژیم حاکم، نوشتن درباره تختی را ممنوع کرد اما حتی پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ اسنادی مبنی بر طراحی قتل تختی توسط ساواک به دست نیامد و پرویز ثابتی از بلندپایه‌ترین مقامات امنیتی رژیم شاه که سال‌ها سمت معاونت امنیت داخلی ساواک را بر عهده داشت، بعد از چهار دهه، این اتهام را رد کرد و گفت: تختی فردی بود که مشکلات خانوادگی پیداکرده بود و رفته بود سه روز در هتل آتلانتیک مانده بود و ظرف این سه روز رفته بود محضر و کاظم حسیبی از رهبران جبهه ملی را برای قیمومیت پسرش تعیین کرده بود.
جلال آل احمد گفت: تختی زنده است .از آن‌همه جماعت حاضر در مراسم تختی هیچ‌کس حتی برای یک‌لحظه به‌احتمال خودکشی فکر نمی‌کرد.آخر جهان‌پهلوان باشی و در بودن خودت جبران کرده باشی نبودن‌های فردی و اجتماعی دیگران را و آن‌وقت خودکشی کنی؟ این قهرمان که خاک خانی‌آباد نو را خورده بود هرگز به ناامیدی نمی‌اندیشید؛ آخر امید یک ملت بود، ملت ایران.

تختی


مرحوم حسین شاه‌حسینی که یکی از اعضای هسته مرکزی جبهه ملی بود و با چهره‌های شناخته‌شده‌ای چون مصدق، آیت‌الله طالقانی، بازرگان، تختی، سید رضا زنجانی و فروهر رفاقت و آشنایی داشت نه قتل و نه خودکشی تختی را محتمل ندانست و دراین‌ارتباط گفت: او انسان معتقدی بود؛ اما احتمال سکته مغزی براثر فشار روحی و روانی را می‌توان داد و شاید در هتل آتلانتیک سابق سکته کرده بود.

ماجرای لخته شدن خون پشت سر تختی چه بود؟

همان روزهای اول گفته ‌شد چند تن از دوستان تختی که هنگام شست‌وشوی او در غسالخانه حاضر بوده‌اند، متوجه لخته خونی پشت سرش شدند. برخی دیگر حتی از وجود حفره‌ای بزرگ در سر او حکایت می‌کردند. چند سال بعد فرامرز خدادادیان خبرنگار روزنامه کیهان گفت: موقع انتقال جسد از هتل آتلانتیک من آنجا بودم. ماموری که یک‌طرف جنازه را گرفته بود دستش سر خورد. سر مرحوم به‌شدت به زمین خورد و آسیب دید. این علت‌ همان لکه‌های خونی بود که در غسالخانه روی سر تختی وجود داشت. سید محمد آل حسنی معروف به آق‌ممد که از دوستان بسیار نزدیک تختی به‌حساب می‌آید، دراین‌باره گفت: اگر روایت خبرنگار کیهان به فرض مثال درست هم باشد، پس چرا پشت سر مرحوم خونی بود و یک حفره عمیق وجود داشت؟ من خودم با انگشتانم آن را لمس کردم.
حسین شاه‌حسینی گفت: جنازه در محل تشریح بود و روی آن‌ یک پارچه سفید کشیده بودند. وقتی یکی از کارکنان ملحفه را برداشت گفتم چرا پشت سرش خونی است؟ گفت برای نمونه‌برداری این کار را کرده‌اند. ناصر محمدی روایت کرد: جسد تختی را روی سنگ غسالخانه با سینه شکافته دیدم. مرده‌شوی به نام حاج عباس میرزا مراد مشغول شستنش بود. سر تختی را بلند کرد و من از پشت سرش خونابه را روی سنگ دیدم، نبی سروری دوست نزدیک جهان‌پهلوان در باشگاه پولاد هم گفت: وقتی در غسالخانه او را می‌شستند من روی سرش آب می‌ریختم. دیدم از پشت سرش دارد خون می‌آید. سرش شکافته شده بود. مدام آب می‌ریختیم اما بند نمی‌آمد.

تختی

نایب حسینی از دیگر دوستان تختی که در آن لحظات، نزدیک پیکر بی‌جان او بود، گفت:  وقتی رسیدم آنجا، دیدم پشت گردن و سرش سوراخ است. از دکتر طباطبایی رئیس وقت پزشکی قانونی پرسیدم این سوراخ چیست؟ او سکوت کرد. بازگفتم شما می‌دانید که او را کشته‌اند چرا دیگر شکمش را پاره کرده‌اید؟ دکتر طباطبایی جواب داد: من نمی‌دانم این حفره چیست. الآن داریم به وظیفه خودمان عمل می‌کنیم.

ازدواج تختی 

وی چهار ماه پس از بازگشت از آخرین سفر خود (تولیدو، ۱۹۶۶) در زمستان سال ۱۳۴۵ زندگی مشترک خود را با همسرش شهلا توکلی آغاز کرد که حاصل آن تولد بابک در سال ۱۳۴۶ بود. پس از گذشت چهار ماه از تولد فرزندش، خبر درگذشت وی تحت عنوان خودکشی اعلام شد و همه را متعجب کرد.

تختی

شهلا توکلی روز ۲۷ خرداد ۱۳۹۳ در ۶۸ سالگی و در تهران درگذشت.

اختلافات خانوادگی تختی

غلامرضا تختی ساعت ۲۲:۳۰ جمعه ۱۴ دی‌ماه ۱۳۴۶ تختی بدون آن‌که به کسی خبر دهد به هتل آتلانتیک می‌رود، دست‌نوشته‌هایی که پس از درگذشت تختی کنار هم قرار گرفتند تنها یک معنی دارد: با زنم اختلاف دارم. مادر و خواهر غلامرضا هم به‌شدت علیه شهلا موضع گرفتند، هنوز جنازه غلامرضا دفن‌نشده بود که روزنامه‌ها شهلا را متهم ردیف یک معرفی کردند، شهلا هم یکی از معدود گفت‌وگوهایش گفته: ما باهم اختلاف ‌داشتیم. ولی نه شهلا و نه هیچ‌کس دیگر باور نمی‌کردند که اختلاف‌ها بتواند روحیه محکم تختی را شکسته باشد. شهلا در هفته‌های آخر عمرش به لوریس چکناواریان آهنگسازی که سوییت سمفونی جهان پهلوان تختی را ساخته است، گفت: اگر دوباره ۲۰ ساله می‌شدم و زمان به عقب برمی‌گشت، بازهم با تختی ازدواج می‌کردم. 

تختی

جمشید مشایخی از دوستان تختی در اسفند ۹۷ در یک مصاحبه تلویزیونی با شبکه تهران علت مرگ تختی را با توجه به شناختی که از وی داشت خودکشی به دلیل اختلافات خانوادگی اعلام کرد. بعد از گفته‌های جمشید مشایخی، خسرو معتضد نیز در برنامه‌ای تلویزیونی در همین رابطه، حاضر شد و بر گفته مشایخی را تائید کرد.

فرزند تختی چه گفت؟

بابک تختی گفت: سال‌ها پیش برای بررسی موضوع به وزارت اطلاعات و ازآنجا به هتل آتلانتیک رفته و با ساعد مالک هتل آتلانتیک صحبت کرده و نهایتاً به این نتیجه رسیده که تختی خودکشی کرده است. او افزود: وقتی من آقای ساعد مدیر هتل را دیدم و از مصیبت‌هایی شنیدم که به خاطر مرگ تختی در آن هتل رفت، در مصاحبه‌ای گفتم تختی خودکشی کرده و همه‌کسانی که تختی را دوست دارند به آقای ساعد یک عذرخواهی بدهکارند. او گفت: تا قبل از انقلاب مادرم قاتل تختی بود و بعد از انقلاب آقای ساعد شد. به گفته بابک تختی دروغ شهید سازی تختی را جلال آل احمد شروع کرد. او به‌دروغ گفت تختی را کشتند. این باعث‌وبانی بسیاری از اتفاقات غلط شد.

تختی

به گفته بابک تختی، تختی را نکشتند، تختی در آخر زندگی راهی برای مبادله عاشقانه با مردمش را نداشت. نه می‌توانست کشتی بگیرد، نه می‌توانست انقلاب کند، نه می‌توانست از مصدقش دفاع کند. هیچی برایش نمانده بود. این بزرگ‌ترین مانعی بود که از عهده حل کردنش برنیامد.

بیوگرافی تختی

غلامرضا تختی در روز ۵ شهریور ۱۳۰۹ در خانواده‌ای متوسط در محله خانی‌آباد در تهران به دنیا آمد. غلامرضا دو برادر و دو خواهر داشت که همه آن‌ها از وی بزرگ‌تر بودند. نخستین واقعه‌ای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربه‌ای بزرگ و فراموش‌نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تأمین معاش خانواده ناچار شد خانه مسکونی خود را گرو بگذارد. تختی به لحاظ مشکلات خانوادگی فقط ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری خانی‌آباد درس خواند. غلامرضا ورزش را از نوجوانی آغاز کرد. ورزش ابتدا برای او نوعی تفنن و سرگرمی بود. تختی در سربازخانه به دلیل تشویق و حمایت دبیر وقت فدراسیون کشتی که در دژبان ارتش فعالیت داشت، تمرینات کشتی خود را بار دیگر آغاز کرد. تختی خود دراین‌باره گفت: وقتی در سال ۱۳۲۸ در مسابقه بزرگ ورزشی (کاپ فرانسه) شرکت کردم، در همان اولین ضربه‌فنی شدم. اما تمرین‌های جدی و سختی که در پیش گرفتم، مرا یاری کرد تا حقیقت مبارزه را درک کنم، اگرچه شور پیروزی در سر داشتم، اما کار و کوشش را سرآغاز پیروزی می‌دانستم. در سال ۱۳۲۹ به سبب علاقه به کشتی و ورزش باستانی به باشگاه پولاد رفت و موردتوجه مرحوم  حسین رضی زاده مدیر آن باشگاه قرار گرفت و با تمرین و پشتکار مثال‌زدنی خود را از میان بازنده‌ها بیرون کشید و سرانجام در سال ۱۳۳۰ در وزن ششم(۷۹ کیلوگرم) به عضویت تیم ملی درآمد، وی در نخستین دوره مسابقه‌های کشتی آزاد قهرمانان جهان باوجودآنکه هنوز ۲۱ سال داشت، نایب‌قهرمان جهان شد و آن مسابقات برای تختی آغاز راهی بود که طی ۱۵ سال آینده با کسب ده‌ها پیروزی و فتح سکوهای متعدد قهرمانی در بزرگ‌ترین میادین بین‌المللی کشتی ادامه یافت.

تختی

قهرمان مردم از بسیاری از قهرمانان تاریخ ورزش ایران کمتر مدال گرفت و در سال‌های آخر در میادین ورزشی کمتر پیروز شد، اما وقتی شکست هم خورد روی دست مردم شهر به خانه رفت. تختی نه‌تنها در رقابت با خارجی‌ها برای ملتش افتخار آفرید که در سختی هم مردمش را تنها نگذاشت و بسیاری او را با نهضتی بزرگ که برای یاری مردم زلزله‌زده بویین‌زهرا به راه انداخته بود به یاد می‌آورند.

تختی و زلزله بویین زهرا

در روز ۱۰ شهریور ۱۳۴۱ شمسی مصادف با اول سپتامبر ۱۹۶۲ زمین‌لرزه‌ای به قدرت ۷.۲ ریشتر شهرستان بویین‌زهرا در جنوب قزوین را لرزاند. این زلزله  بانام تختی گره‌خورده است؛ تختی در این حادثه به‌صورت خودجوش توانست سیل عظیمی از کمک‌های مردمی را به حادثه‌دیدگان زلزله برساند، این پهلوان بزرگ صندوق کمک را به گردن انداخت و از پارک ساعی تا تالار کیهان واقع در خیابان فردوسی با پای پیاده و با بلندگو از مردم می‌خواست هرچه در توان دارند برای کمک به هم‌وطنان زلزله‌زده کمک کنند. مردان مشتاقانه پول‌های اهدایی و زنان انگشتر، گردنبند یا گوشواره‌های خود را درون صندوقی که به گردن تختی بود می‌انداختند.

تختی

واکنش مردم و رسانه‌ها به این اقدام جهان‌پهلوان تختی به‌قدری شورانگیز و باورنکردنی بود که به‌سرعت موج بزرگی از خیرین و نیکوکاران دست به اقدام زدند و ده‌ها کامیون کمک به زلزله‌زدگان را به تختی سپردند.

فیلم های تختی

یکی از رویدادهای زندگی تختی، پیشنهاد به او برای بازی در فیلم سینمایی بوده است فردین به تختی می‌گوید: بلور بازی کرد، تو هم بیا و بازی کن. به وی پیشنهاد تبلیغ عسل می‌دهند.  تختی در جواب می‌گوید: من با خوردن عسل پهلوان نشدم! خاک‌وخل خوردم و خوراکم نان و پنیر بود و با سختی‌ها ساختم و تمرین کردم تا به‌جایی رسیدم.
در سال ۱۳۷۶ فیلم جهان‌پهلوان تختی به کارگردانی علی حاتمی و بهروز افخمی تولید شد.

تختی

 فیلم غلامرضا تختی نیز به کارگردانی بهرام توکلی محصول سال ۱۳۹۷ است.

آرامگاه تختی کجاست؟

آرامگاه تختی در قبرستان ابن‌بابویه در شهرری واقع در جنوب تهران است، ابن‌بابویه و دومین قبرستان بزرگ تهران ازنظر بزرگی و وسعت است.

تختی

این قبرستان نام خود را از محمد بن بابویه، مشهور به شیخ صدوق گرفته است. شیخ صدوق یکی از فقها و دانشمندان شیعه است که در این محل به خاک سپرده‌شده است.

افتخارات تختی

تختی ازلحاظ تعداد مدال جهانی و المپیک  و استمرار مدال‌آوری در تاریخ ورزش ایران رکورددار است او در چهار دوره المپیک حضور داشت.

تختی

مدال‌های تختی

بازی‌های المپیک:
۱۹۵۲ هلسینکی: مدال نقره ۷۹ کیلوگرم
۱۹۵۶ ملبورن: مدال طلا ۸۷ کیلوگرم
۱۹۶۰ رم: مدال نقره ۸۷ کیلوگرم
۱۹۶۴ توکیو: چهارم۹۷ کیلوگرم
قهرمانی جهان:
۱۹۵۱ هلسینکی: مدال نقره ۷۹ کیلوگرم
۱۹۵۴ توکیو: نفر پنجم ۸۷ کیلوگرم
۱۹۶۱ یوکوهاما: مدال طلا ۸۷ کیلوگرم
۱۹۶۲ تولیدو: مدال نقره ۹۷ کیلوگرم
بازی‌های آسیایی:
۱۹۵۸توکیو: مدال طلا ۸۷ کیلوگرم

هتل آتلانتیک پس از انقلاب تغییر نام داد و حالا هتل اطلس نام دارد. اتاقی که تختی در آن از دنیا رفت برای همیشه بسته‌شده است و در هتل هیچ نشانی از تختی نیست اما ابهامات درباره مرگ تختی همچنان باقیمانده است.

کد خبر 404386

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.