به گزارش خبرنگار ایمنا، ساز دوتار در تمام مناطق مختلف ایران به شیوه های گوناگون نواخته می شود. در حوزه کردستان این ساز را با نام تنبور یا تمیره می شناسند. این ساز پیشینهای چند هزار ساله دارد و در خراسان شمالی، مازندران، ترکمن صحرا، شمال و شرق خراسان و در کشورهای مختلف مانند تاجیکستان و تا حوزه چین به شیوه های مختلف از نظر الگو، طول دسته و فواصل پرده بندی که روی ساز وجود دارد ساخته می شود و با تکنیک های متنوع آن را می نوازند.
چندی پیش دو تار در فهرست میراث ناملموس جهانی ثبت شد و یونسکو درباره آن نوشت که «دوتار سازی است که دوستی را بین انسان ها رواج می دهد و باعث می شود یک فرهنگ شفاهی ماندگار در این سال ها باشد.» آری این فرهنگ شفاهی سالها است که سینه به سینه توسط اساتیدی که شاید هیچ وقت نامشان ماندگار نشد و دستانشان به ظرافت یک موزیسین نبود چرخید و اینک دو تار باریک قد، جهانی را درون خود خلاصه کرده است؛ جهانی از قصه های اسطوره های خراسان، از بخشی ها و عروسی هایی که تنها دوتار در آن نواخته میشد و جهانی از نواها که پس از سال ها اینک شناخته میشوند.
کامیار فانیان متخصص و پژوهشگر موسیقی نواحی ایران معتقد است که موسیقی در تمام مناطق ایران استفاده می شود و رواج دارد و جزء زندگی مردمی است که در همه جای ایران به فعالیت موسیقیایی یا زندگانی میپردازند.
این پژوهشگر طی سالیان بسیاری به بررسی نوازندگی دوتار در شرق خراسان، شمال خراسان، موسیقی ترکمن تنبور منطقه گوران و همچنین جمع آوری صوتی و تصویری سازهای بادی ایران چون قشمه، سرنا، کرنا، دوزله، شمشال و جفتی پرداخته است. با او گپ و گفتی داشتیم درباره این ساز دلنواز که در ادامه می خوانید:
شما در اصفهان تنها نوازنده دوتار هستید چه دلیلی باعث شد به این ساز علاقه مند شوید؟
من در کودکی موسیقی می نواختم و به سه تار علاقه مند شدم و به دلیل حضور در کلاس استاد علی بیانی این علاقه در من ایجاد شد که موسیقی های نواحی را چک کنم و یاد بگیرم. ابتدا به حوزه خراسان شمالی رفتم و بعد شرق خراسان، اساتیدی مختلفی چون عبدالله احمدی، حسین سمندری، حسین علی اعتصامی و کسانی که در آنجا ساز می زدند را از نزدیک دیدم و آرشیوی از آنها جمع کردم و آموزش دیدم و بعد به یادگیری موسیقی ترکمن پرداختم.
در ابتدا فقط عجیب بودن موسیقی ترکمن باعث شد که به آن توجه کنم اما کم کم به آن علاقه مند شدم و در طول زمان مقام ها را دانه به دانه یاد گرفتم و سپس در عشق آباد ترکمنستان این موسیقی را به صورت آکادمیک و حرفه ای آموزش دیدم.
شما سازنده ساز هم هستید هنگام ساخت دو تار چه احساسی دارید؟
من یک یا دو، دوتار درست کردم ولی تخصصم ساخت سه تار است. ساز می تواند برای فرد تولید کننده در محیط، ایجاد علاقه زیادی کند.
باید گفت دوتار برخلاف شکل ظاهری اش که خیلی ساز ساده ای به نظر می رسد و دو سیم دارد بسیار از نظر ساختاری ساز تخصصی است چرا که وقتی شما می خواهید این ساز را بنوازید و تمامی مطالبی که در همان موسیقی مخصوصی که می نوازید را به شما جواب بدهد مراحل زیادی را باید طی کنید و به استادی در ساخت آن ساز برسید.
در موسیقی قدیم ایران، یحیی تار ساز را داشتیم که می گفتند تارهای خود را یا چوب تارش را زیر زمین خاک می کرده و بعد از چندین سال از زیر خاک در می آورده و با آن ساز می ساخته است، البته حدود چهار سال پیش وقتی در سفر به عشق آباد پیش یکی از دوتار سازهای معروف ترکمنستان رفتم و برای او گفتم فهمیدم آن ها هم همین کار را انجام می دهند.
شما در شهرهای مختلف رفتید و دوتار را آموخته اید آیا مشکلاتی هم داشتید؟
فرهنگ های مختلف موسیقی هیچ وقت به یک غیربومی اجازه ورود به موسیقی خود را نمی دهند؛ در کردستان، تربت جام، شمال خراسان و ترکمن صحرا این موضوع وجود دارد، مردم محلی این نواحی با موسیقی مناطق دیرآشنا بودند و آشنایی آنها بسیار عمیق بود. وقتی در این مناطق موسیقی را یاد می گرفتید انگار که به یک خانواده ورود کردید. موسیقی دان های این نواحی به فردی که از منطقه دیگری است و شناختی نسبت به او ندارند، درس نمی دهند، نمونه آن موسیقی آذربایجان است که به صورت طایفه ای حرکت می کند.
دوتار نوازان خراسان همراه با نواختن موسیقی قصه ای را روایت می کنند، انگار قصه در این نواحی با موسیقی عجین شده است.
در موسیقی شمال خراسان یک موسیقی بخشی گری داریم که در اصل موسیقی مقامی ایران است یعنی در موسیقی آذربایجان، شمال خراسان و در حقیقت افسانه های مختلف در ترکمن صحرا نیز همین روایات را داریم. تفاوت موسیقی شمال خراسان که امروز می شنویم با موسیقی عاشیقی آذربایجان یا موسیقی ترکمن این است که راوی یا نوازنده، داستان را هم تعریف می کند و بعد می نوازد. یعنی صرفاً موسیقی اجرا نمی شود بلکه یک روایت گر داستان هایی را همزمان با موسیقی یاد می گیرد و بعد شروع به نواختن و توضیح دادن موسیقی می کند و این دواتفاق با هم می افتد و فرد به تمامی آن اسطوره ها یا داستان های اساطیری که وجود داشته اشراف پیدا می کند.
چرا دوتار الان مورد توجه قرار گرفته است با وجودی که این ساز قدمت بسیاری در کشور دارد؟
من معتقدم حضور برخی از نوازندگان دوتار در جشنواره فولک فرانسه و سخن گفتن موزیسین های فرانسوی درباره این ساز باعث شد که ایرانی ها هم به این ساز علاقه مند شوند. این موجی که راه افتاد از حضور یک هنرمند در خارج از کشور و توضیح آن توسط فردی که ایرانی نیست باعث شد دوتار رواج پیدا کند و گرنه این موسیقی پیش از این نیز در شماری از مناطق ایران رواج داشت و جزء زندگی مردم است.
چه آینده ای را برای دوتار پیش بینی می کنید؟
همیشه دولت مردان یک کشور، فرهنگ کشور خود را هدایت می کنند. ماجرا توسط نوازندگان اتفاق می افتد و افرادی که نوازنده هستند از این موسیقی پاسداری و نگهداری می کنند، اما اینکه چقدر با اقبال عمومی مواجه شود و دولت تصمیم بگیرد که به واسطه ثبت دوتار در یونسکو از این اثر نگه داری کند و هنرمندانی که این ساز را می نوازند مورد حمایت قرار گیرند به سیاست های جامعه ارتباط دارد.
امروز می بینید که شاید موسیقی پاپ رواج بیشتری دارد نه اینکه حمایت می شود، بلکه بستر اجرایی و بستر اتفاقات پولساز یا اینکه اقتصادی به واسطه آن نوع موسیقی فراهم است اینکه چقدر یک دولت تصمیم بگیرد که این بستر را برای موسیقی محلی یا موسیقی ایرانی ایجاد کند یک مسئله دیگر است که باید در مورد آن فکر شود، اما برای دولت هزینه بر است، حتما یک هزینه باید صرف شود تا این موسیقی از تلویزیون به گوش مخاطبان برسد و فردی که موزیسین ایرانی یا دوتار است از این طریق بتواند تبلیغات گسترده ای برای اجرای کارش داشته باشد. همچنین در کشورهای مختلف این نوع موسیقی عرضه شود تا از این طریق به رواج موسیقی کمک کنیم.
دغدغه شما به عنوان یک نوازنده دوتار چیست؟
ما در فرهنگ و کشورمان هنرهای بسیار ارزشمندی داریم که همیشه از دست دادن آنها باعث فکرکردن به این می شود که چطور دوباره آن را بازیابی کنیم خیلی از هنرهایمان اینطور از دست میرود. همیشه وقتی فردی از یک کشور دیگر و یا جای دیگر از ما تعریف می کند خوشحال می شویم. این اتفاق بدی نیست ولی اتفاق قشنگی هم نیست چرا که در کشورمان آدم هایی وجود دارند که خودشان از موسیقی دان های محلی شان حمایت نمی کنند. حتما نباید حاج قربان سلیمانی را در کشور فرانسه حمایت کنند تا مردم متوجه اهمیت او شوند و در سن ۷۶ سالگی به هنرمندی تبدیل شود که می نوازد. شاید حاج قربان سلیمانی در سن ۴۰ سالگی اش بسیار بهتر از این ساز می نواخت ولی به دلیل اینکه مردم منطقه اش خیلی به او رسیدگی نکردند و یا دقتی به او نداشتند او به کشاورزی پرداخت در حالیکه شاید می توانست یک اعجوبه موسیقیایی باشد.
در مناطق مختلف اساتیدی در موسیقی بودند و شرایط خوبی برای زندگی نداشتند، فکر می کنم اولین کاری که باید انجام دهیم این است که خود افرادی که در جامعه هستند از موسیقی شان حمایت کنند نباید منتظر باشیم که فرد دیگری از جای دیگر ما را تأیید کند. تعریف از افراد توسط جوامع دیگر خیلی خوب است. من افتخار می کنم دوتار می نوازم و یونسکو ما را تأیید کرده است، اماچراخودمان را نمی بینیم این چیزی است که همیشه در ذهنم است.
نظر شما