به گزارش خبرنگار ایمنا، در ادامه سری خلاصههای کتاب "حلقههای طلایی برندهای موفق جهان" با ترجمه رامین سمیع زاده، به خلاصه ای از مسیر موفقیت شرکت لگو؛ یکی از بزرگترین شرکتهای جهان و فعال در زمینه اسباب بازی می پردازیم که بخش قابل توجه دوران کودکی بسیاری از افراد را تشکیل میدهد، آجرهای کوچک برجسته ای که در هم چفت و سالانه حدود ۱۶ میلیون قطعه از آن به دلیل محبوبیت بالایش تولید میشود.
اما همین شرکت مشهور در سال ۱۹۹۰ با دو اقدام اشتباه توسط مدیران به بحران کشیده شد. آنها ابتدا سعی در متنوع کردن محصولات و ایجاد یک سبک زندگی لگویی برای مشتریان خود کردند به همین دلیل به تولید و عرضه فیلمهای سینمایی، نرم افزار، بازیهای کامپیوتری و حتی لباس پرداختند.
یکی از مدیران لگو در نقد این استراتژی میگوید: «وارد تولید کالاهای غیر ضروری شدیم که توان مدیریت را میگرفت و ما را از مزیت نسبی خود به میزان زیادی دور کرد. دام دوم نیز توجه نکردن به مسائل مالی بود، شرکت آنچنان به ماموریت خود یعنی پرورش کودکان متمرکز شد که پول درآوردن به موضوعی فرعی تبدیل شده بود.»
لگو در سال ۲۰۰۴ زیان ۳۴۴ میلیون دلاری را ثبت کرد که ناشی از در اصل قرار نداشتن موضوعات مالی شرکت بود. یورگن نادستروپ، مدیرعامل لگو، در این باره میگوید:« در آن دوره شرکت بر اقدامات صحیح تمرکز کرده بود و تعهدات مالی در این نگرش اهمیتی نداشت.» اگرچه این اقدامات خوب بود اما اهداف مالی شرکت نیز از اهمیت قابل توجهی برخوردار بود به همین دلیل نادستروپ تلاش کرد تا با حفظ روح شرکت اهداف مالی آن را نیز محقق سازد و به همین شیوه توانست لگو را از زیان خارج کند.
لگو چگونه آغاز کرد؟
پس از بیان موارد بالا شاید شیوه به وجود آمدن لگو نیز خالی از لطف نباشد. این شرکت سال ۱۹۳۲ و در بحبوحه رکورد بزرگ در دانمارک به وجود آمد، ابتدا اسباب بازیهای چوبی تولید میکرد که چند سال بعد تولید اسباب بازیهای پلاستیکی نیز به آن اضافه شد. در سال ۱۹۳۴ نام این شرکت از "بیلاند ماسکین کری" به دلیل جذاب نبودن به " لگ گود" به معنی "خوب بازی کن" تغییر پیدا کرد.
سه سال پس از این تغییر نام، شرکت اولین دستگاه تزریق پلاستیک خود را خریداری و تولید اسباب بازیهای پلاستیکی را آغاز کرد. در سال ۱۹۵۵ یعنی هشت سال پس از شروع به ساخت اسباب بازیهای پلاستیکی، توجه "کریستن"، مدیر وقت لگو به بلوکهای اسباب بازی که در هم چفت میشدند، با نام سیستم بازی لگو معطوف شد که با اقبال مشتریان همراه نشد زیرا این قطعات به خوبی به یکدیگر متصل نمیشدند. به همین دلیل در سال ۱۹۵۸، "گادفرد"، معاون شرکت، مکانیزم برآمدگی و فرورفتگی را ثبت کرد که از آن زمان تا کنون آجرهای لگو را به یکدیگر متصل میکنند.
البته استفاده از چنین روشی خیلی هم آسان نبود زیرا به دقت بسیاری در تولید نیاز داشت. به همین علت در آجرهای لگو از مادهای به نام "اکری لانی تریل بوتادین استیرن" استفاده شد که دقت چفت شدن قطعات لگو را تا دو ده هزارم میلی متر افزایش میدهد. به دنبال استفاده از این روش و استقبال مردم، این کمپانی به مشتریان وفادار دست یافت و به علت کیفیت بالای محصولات نیز آجرهای تولید شده در سال ۱۹۵۰ امروزه قابلیت تعویض با آجرهای جدید و تازه تولید شده را دارا است.
اگرچه در آن زمان لگو همچنان تولید اسباب بازیهای چوبی خود را در دست داشت اما با آتش سوزی انبار آن در سال ۱۹۶۰ تولید این اسباب بازیها کاملا متوقف و تنها نوع پلاستیکی آنها تولید شد.
ایده اولیه اسباب بازیهای لگو چه بود؟
ایده اولیه این شرکت این بود که بچهها بتوانند با استفاده از قطعات لگو هرآنچه دوست میدارند را بسازند به همین منظور بستههای لگو با صدها آجر قرمز و سفید مستطیلی و چند مربعی، تعدادی آجر سقف، تیرچه، درهای کوچک، یک پنجره قرمز با شیشه شفاف، دو محور، چهار چرخ و لاستیکهای خاکستری تهیه میشدند که البته به مرور زمان کاملتر شدند. وجود چنین قطعاتی به کودکان این امکان را میداد که بسیاری از اشکال را بسازند و بنابراین این امکانات نامحدود را دوست داشتند و همچنان نیز آن را دوست میدارند؛ علاقهای که یکی از دلایل تبدیل شدن لگو به یکی از بزرگترین شرکتهای تولید اسباب بازی در جهان محسوب میشود.
بر اساس آمارهای موجود، در سال ۲۰۰۹ تعداد ۴۰۰ میلیون نفر، پنج میلیارد ساعت را صرف بازی لگو کردهاند که البته تمامی آنها را نیز کودکان تشکیل نمیدهند. در حقیقت بین پنج تا ۱۰ درصد از اسباب بازیهای لگو را بزرگسالان بازی میکنند.
با گذشت زمان تعداد بزرگسالانی که لگو بازی میکنند به بیش از ۲۵۰ هزار نفر رسید که هر کدام سایتها و وبلاگهای مخصوص خود را داشته و مشغولیات ذهنی خود مانند مهندسی، فیزیک هستهای، مذهب و هنر خلاقانه را با دیگران به اشتراک میگذارند.
در رابطه همین محبوبیت لگو مدیران شرکت مدعی هستند که هر سال بیش از یک میلیون نفر در سراسر جهان در اجلاس لگو شرکت میکنند که حتی تا یک هفته نیز به طول میانجامد.
خلاصه های بیشتر از این کتاب را اینجا بخوانید:
نظر شما