به گزارش خبرنگار ایمنا، سی و نهمین برنامه سینمایی هفت، جمعه ۱۷ آبان ماه با اجرای محمد حسین لطیفی روی آنتن زنده شبکه سه سیما رفت. در این برنامه پیرامون موضوعاتی از قبیل: نقش سینما در فرهگسازی، معرفی فیلم مستطیل سبز و نقد فیلم دنیل بلیک از سینمای بین الملل گفت و گو شد. اولین میز گرد این برنامه با محوریت بررسی نقش و تاثیر سینما در فرهنگ سازی عمومی با حضور کارشناسان رسانه آقایان سعید مستغاثی و جبار آذین آغاز شد.
سعید مستغاثی آغاز کننده این بحث بود و با بیان پرسش آیا واقعا سینما فرهنگ سازی میکند؟ اظهار کرد: در کتاب سینمای موزیکال گفته شده که ما صد سال است که فرهنگ آمریکا را به تمام دنیا صادر میکنیم. طبعا در سینمای ما هم این تاثیرگذاری وجود دارد. سینما در دوران تجدد وارداتی خلق شد. یک پروسه ای طی میشود که میرسیم به امروز. قرار بود سینمای انقلاب چیز دیگر شود نه این سینما. تماشاگر از سینماها فراری شده است.
سینمای ملی در ایران نداریم
جبار آذین نیز در ابتدای صحبت های خود گفت: فرهنگ سوزی نتیجه عملکرد دستگاه های فرهنگی کشور است. وقتی به آثار فرهنگی و هنری یک دهه اخیر نگاه میکنیم، اغلب آنها به جای آنکه در جایگاه فرهنگی ببینیم، تمایل آن ها به مسائل سیاسی بیشتر است. وزیر ارشاد گفته اند که بیش از صدهزار جلد کتاب در سطح کشور منتشر شده است. اما اغلب کتابهایی که منتشر شده کتاب های خیابانی است. دوستانی که در وزارت ارشاد و سازمان سینمایی هستند بر اساس صلاحیت گزینش نشده اند بر اساس سیاست گزینش شده اند. اگر بر اساس فرهنگ منصوب شده بودند شاهد بلبشوی کنونی سینما نبودیم.
وی ادامه داد: من هم باور دارم که سینما به عنوان یک ابزار فرهنگی میتواند نقش مناسبی ایفا کند به شرطی که ابزار در دست افراد مناسب قرار بگیرد. ما در میان مدیران شخصیت های فرهنگی کم نداریم اما بسیاری گوشه نشین هستند. به نظر من در سینمای بعد از انقلاب دو سه بار نمایی از قهرمان داشتیم. ما ابزار سینما را در اختیار اهلش قرار ندادیم. اگر قرار است به راستی از نقش سینما در فرهنگسازی حرف بزنیم باید ابتدا آسیب شناسی کنیم.
سعید مستغاثی در بخش پایانی صحبت های خود به سرنوشت سینمای بعد از انقلاب اشاره کرد: باید نگاهی به گذشته بیندازیم. آن چیزی که آمریکایی ها ۶۰ سال پیش راه اندازی کردند، در سینمای بعد از انقلاب ما جا افتاد و ما به عنوان سینمای سیاه و فاجعه بار در دنیا تعریف شدیم. اما متاسفانه به دلیل خشت کجی که بعد از انقلاب وجود داشت وضعیت درست نشد. برای سینماگر ما کعبه آمال غرب است. ما داریم در فیلمهایمان ناخودآگاه سبک زندگی غربی را ترویج میدهیم. فرهنگ بی بندباری و اعتیاد در فیلم های غربی تعبیه شده است. مهمترین چیز آگاهی دادن است. فیلم های اسکار همه بر اساس یک دستورالعمل ساخته میشود. اما در ایران اینگونه نیست.
جبار آذین هم به عنوان نکته آخر، نگاه و عملکرد مدیران سینمایی را اینچنین مورد انتقاد قرار داد: بخشی از همین مشکلات بر میگردد به نوع نگاه مسئولان، مدیران و حتی مخاطبان کشور. ما زمانی در ایران جشنواره ای داشتیم به نام جشنواره فجر. اما در همین دوران دوستانی که هیچ نگاه فرهنگی ندارند جشنواره را به دو جشنواره و حیاط خلوت تبدیل کردند و نتیجه آن میشود تولید فیلم های اینچنینی. به جای تبلیغ زندگی ایرانی، زندگی غربی را ترویج میدهد. فرهنگ ایران به یک انقلاب اساسی نیازمند است تا نگاه مدیران را به جامعه نزدیک کند. ما سینمای ملی در ایران نداریم چون سینما در ایران تعریف نشده، هنوز سینما در ایران صنعت ندارد. اگر این سینما میتوانست از دستاوردهای جامعه دفاع کند بازهم میشد صحبتی کرد.
اجازه دهید نوآوران وارد عرصه سینمای دفاع مقدس شوند
دومین بخش برنامه هفت با حضور آقایان حسن و حسین صیدخانی کارگردانان فیلم مستطیل قرمز ادامه یافت. مسطیل قرمز نخستین فیلم تاریخ دفاع مقدس سینمای ایران به شمار می رود که با کسب مدال بلورین و لوح زرین در فستیوال جهانی میلان به رتبه اول این فستیوال دست یافته است.
حسن و حسین صیدخانی کارگردانان فیلم مستطیل قرمز در این باره گفتند: این جشنواره، جشنواره معتبری در دنیاست. خیلی ها سرزنش میکردند که فیلم دفاع مقدس در اروپا دیده نمیشود. این فیلم از بین ۶۰۰ فیلم در بین ۴۵ فیلم برگزیده قرار گرفت. ما خودمان خیلی امید نداشتیم. بعد از ۳۳ سال اولین فیلم سینمایی برای مردم ایلام ساخته شد. این فیلم مستقلترین فیلم دفاع مقدس است. ساختش بیش از دو سال طول کشید. باید اجاره دهند نوآوران وارد سینمای دفاع مقدس شوند تا راه باز شود. قطعا آثار خوبی ساخته خواهد شد. خواهشم این است که پای فیلم های دفاع مقدسی بایستید. نباید نگاه خاصی به اینگونه فیلم ها داشت.
سومین بخش برنامه سینمایی هفت، میز رسانه ها با حضور محمد کلهر و آرش فهیم ادامه یافت. متاسفانه مثل هفته های گذشته این بار نیز نسخه قاچاق یک فیلم(سرخپوست) در بازار عرضه شده بود. بعد از رحمان ۱۴۰۰، متری شیش و نیم و شبی که ماه کامل شد حالا سرخپوست هم قربانی این جریان شده است.
بیمه هنرمندان تبدیل به یک تراژدی شده است
محمد کلهر در آغاز گفت: در آمریکا عده ای هستند که نسخه پرده ای را بیرون میدهند به خاطر علاقه به سینماست. مورد سرخپوست با همه فرق دارد. قاعدتا علاقه مندان سینما فیلم را اینگونه مشاهده نمیکنند. ستاد صیانت که در ایران وجود دارد در حال حاضر اقدامی صورت ندادند. قانون در این زمینه کامل نیست.
وی در خصوص بیمه هنرمندان اظهار کرد: درمورد بیمه هنرمندان هم صنوف اعتراض داشتند. از چند منظر باید بررسی کرد. اولین آن کم کاری خانه سینماست که باید بررسی بهتری میکرد. دومین آن صندوق اعتباری هنر است که شاید راه را دارند اشتباه میروند. سفرهای استانی که میروند راهکار نیست. یک مشکلی که وجود دارد این است که خانه سینما چون در برخی موارد سیاسی کاری میکند شاید به اعضای خود دقت بیشتری داشته باشد.
آرش فهیم نیز صحبت های خود را اینگونه شروع کرد: حمایت از حقوق خالقان آثار هنری در ایران وجود ندارد. هنوز در برخورد با قاچاق آثار هنری قانون کامل و درست حسابی وجود ندارد و مجلس باید پایه گذار باشد.
وی افزود: مساله بیمه هنرمندان تبدیل به یک تراژدی شده است. هنرمندان میگفتند که گرفتن خدمات از این بیمه بسیار دشوار است. اغلب هنرمندان که بیمه دارند افراد کهنسال هستند که این رفتار در حق آنان درست نیست. یکی از اعضای صندوق اعتباری هنرمندان، مدیر عامل خانه سینماست. چرا برخی هنرمندان فقط برای مسائل سیاسی بیانیه صادر میکنند؟
تعطیلی هفت آرزوی تهیه کنندگان است
مثل هفته های گذشته میز نقد هفت با حضور مسعود فراستی، جواد طوسی و محمد تقی فهیم آخرین بخش این برنامه بود. در ابتدا مسعود فراستی و محمد تقی فهیم به اتفاقات هفه گذشته واکنش نشان دادند.
محمدتقی فهیم در این باره گفت: نامه سازمان سینمایی برای خانه پدری اتفاق خوبی بود. ولی نامه نوشتن برای یک برنامه زنده زیاد جذاب نیست. سازمان سینمایی فکر میکند یک روش از پیش تعیین شده دارد به سازمان سینمایی حمله میکند. اما این فکر اشتباه است. باید در برنامه حضور داشته باشند. بهترین کار حضور مسئولان در برنامه است. بعد از اتفاقات خانه پدری برخی آرزوی تعطیلی برنامه هفت را داشتند. این شیر نفت را به روی سینمای ایران ببندید. وقتی پول ها وارد بخش تولید میشود نارضایتی پیش می آید.
مسعود فراستی در ادامه افزود: تعطیلی هفت نه تنها آرزوی مدیران، بلکه آرزوی بعضی از تهیه کنندگان هم است. نگاه همه جهان به سمت نقد تغییر پیدا کرده است.
اینبار مسعود فراستی فیلم دنیل بلیک به کارگردانی کن لوچ را برای نقد و تحلیل انتخاب کرده بود. میز نقد این فیلم با صحبت های جواد طوسی آغاز شد: یک مجموعه انسانی خانوادگی در این فیلم وجود دارد. کن لوچ به یک فرم دلپذیر رسیده است. یک سکانسی هست که دختر کتی میخواهد از دنیل بلیک دلجویی کند. رفته از پشت حصار خود را به پشت در می رساند و این نگاه خود را متوجه آن میکند. یک هم آغوشی کلامی و تصویری وجود دارد. رفتار آنارشیستی پسر کتی در اثر همنشینی با دنیل بلیک رفته رفته نقش تاثیر گذار پیدا میکند.
در سی سال اخیر یک فیلم انقلابی به معنای واقعی سینما نمیشناسم
محمدتقی فهیم نیز نظر خود را اینگونه بیان کرد: همیشه فیلم های کن لوچ را دیدم ولی جز بهترین های من نبوده است. معتقدم که فیلم های کن لوچ محتوای سنگینی دارد. فیلم خوبی است. کارگردان تکلیفش با خودش مشخص است. اساس فیلم های او بر مبنای شعار بدبخت ها همیشه بدبخت هستند است. به نظرم در سکانس دستگیری بلیک باید فیلم تمام شود. هنوز کن لوچ به دنبال اصلاح است نه تغییر. خیلی جاها فیلم به دنبال محتوا میرود.فیلم باید به دنبال تغییر باشد.
مسعود فراستی که همیشه آخرین نوبت را برای صحبت انتخاب میکند درباره این فیلم گفت: در سی سال اخیر یک فیلم انقلابی به معنای واقعی سینما نمیشناسم. اینکه کن لوچ چه هست مهم نیست، این فیلم فیلم خوبی است.دوربین فیلم نزدیک فیلم مستند است. دوربین حالت، لحن و جای قرار گرفتنش شبیه مستند است. از شاخص های کن لوچ به موقع شخصیت پردازی است. شخصیت ها یک به یک ساخته میشود. ما دنیل بلیک را در تیتراژ میشناسیم. جوری آدمها را پرورش میدهد که به هیچکدام از این سه نفر احساس ترحم نمیکنیم. ما با یک کارکتر به شدت متعرض و مهربان روبه رو هستیم. آنجایی که برای گرفتن غذا میروند، حرکت دوربین خیلی شبیه دوربین فرم است. نوع ورودش به آنجا هم خیلی خوب است. اما در همین صحنه اشکالات دوربینی هم وجود دارد. اما در مجموع صحنه ما را به آدمها نزدیک میکند. خیلی جاها من را به خوشه های خشم نزدیک میکند. مواجه دنیل بلیک با دختری که به اجبار تن فروشی کرده است به شدت درست و بی نظیر است و مدیوم اندازه است. اینجاست که دنیل بلیک آماده مرگ میشود.
نظر شما