به گزارش خبرنگار ایمنا، در ادامه خلاصه فصول کتاب "حلقههای طلایی برندهای موفق جهان" به معرفی رمز پیشرفت شرکت تریام حتی در اوج رکود آمریکا، میپردازیم.
(3M) شرکتی فعال در زمینه تولید تجهیزات دندان پزشکی و ارتودنسی، سمباده و انواع ساینده، کاغذ یادداشت چسبدار، تجهیزات کوهنوردی، واکس و پولیش خودرو است. این شرکت طبق آخرین آمارهای موجود با ۲۹ شرکت تولیدی بین المللی و ۳۵ آزمایشگاه تحقیقاتی، محصولاتش را در ۲۰۰ کشور عرضه میکند.
همچنین این شرکت با بیش از ۳۰ میلیارد دلار فروش سالانه، تقریبا ۹۰ هزار کارمند در سراسر دنیا داشته و تاکنون بیش از ۵۵ هزار نوع محصول تولید کرده است.
سودآوری از خیال پردازی!
نزدیک به یک قرن میشود که تریام یکی از مطرحترین شرکتهای دنیا در زمینه نوآوری بوده و طیف وسیعی از محصولات را تاکنون تولید و به بازار عرضه کرده است. اگرچه آزمایشگاههای کاملا مجهز و سرمایه آن تاثیر بسیار زیادی در این مورد داشته اما تصمیم مدیران ارشد مبنی بر اجرای یک سیاست جالب در به دست آمدن این نتیجه تاثیرگذارتر بوده است؛ "به کارمندان خود زمانی برای خیال پردازی بدهید!"
این کمپانی در سال ۱۹۴۸ این تصمیم را اتخاذ و بر همین مبنا به کارکنان بخش فنی این اجازه داده میشد که ۱۵ درصد از زمان خود را صرف برنامههای خود کنند. این تصمیم نتایج مختلفی به همراه داشت، به عنوان مثال یکی از پیامدهای فرعی این تصمیم اختصاص دادن ۳۰ درصد از درآمدهای هرساله شرکت به تولیداتی بود که کمتر از پنج سال سابقه تولید دارند، این سیاست برای این شرکت تصمیمی موثر و کارا بوده و به همین دلیل به یک سنت در شرکت تبدیل و هنوز پابرجا است.
این تصمیم تریام باعث شد این شرکت حتی در زمان بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ آمریکا و به خصوص در سال ۲۰۰۹ که این بحران در نقطه اوج خود قرار داشت نیز بیشتر از یکهزار تولید جدید داشته باشد. این سیاست که در سال ۱۹۴۸ گرفته شد اکنون به یکی از مشهورترین سیاستهای کاری سازمانی تبدیل شده است، سیاستی که باعث شد برخی از برترین شرکتهای امروز جهان مانند گوگل (Google) نیز آن استفاده کنند.
اجرای قانون ۱۵ درصد توانست برای این کمپانی میلیاردها دلار سود به ارمغان آورد و به علاوه باعث شد کارمندان این شرکت کارمندانی مبدع و بلند پرواز شده و درنهایت قدرت نوآوری آن تقویت شود. اما واقعا قاعده ۱۵ درصد چیست؟
قانون ۱۵ درصد...
در واقع در شرکت تریام کارکنان بخش فنی صرف نظر از وظیفه محول شده تشویق میشوند که حداکثر تا ۱۵ درصد از ساعات کاری خود را به برنامههای مستقل بپردازند. یکی از نتایج بارز استفاده از این قانون، ساخت کاغذهای یادداشت چسبدار است که در نتیجه خلاقیت و نوآوری یکی از کارمندان این شرکت تولید شد. یکی از دانشمندان این شرکت که هنگام تمرین در گروه سرود پیوسته چوب الفهایش از میان کتاب سرود بیرون میافتاد ناگهان ایده ساخت چنین برگههای یادداشتی به ذهن او خطور کرد و در نتیجه یکی از محصولات شاخص این شرکت به ظهور رسید.
اکنون شاید از خود بپرسید که قانون ۱۵ درصد واقعا چگونه بهوجود آمد؟
پاسخ این سوال در چگونگی تاسیس و فعالیتهای شرکت در دهه ابتدایی تاسیس خود قرار دارد. در سال ۱۹۰۲ پنج تاجر در "مینه سوتای شمالی" شرکت جدید تاسیس و نام آن را " معدنکاری و صنعتگری مینه سوتا" معرفی کردند. نکته جالب در تاسیس این شرکت این بود که هیچ کدام از موسسان آن تخصصی در این زمینه نداشتند. با این حال در ابتدا تلاش شرکت بر سنگ سمباده معطوف که در نهایت نیز با شکست روبه رو شد. ماحصل تلاش برای استخراج سنگ سمباده، تنها به هدر دادن دو سال زمان و سرمایهای هنگفت بود. پس از آن این افراد روشهای دیگری برای ساختن چرخ سمباده و کاغذ سمباده را امتحان کردند که آن نیز ناموفق بود.
در اویل دهه ۱۹۲۰ یعنی حدودا پس از ۲۰ سال از زمان تاسیس شرکت یکی از روسای رده پایین شرکت به یکی از کارمندان خود که در حال کار روی "نوار پوشان" (محصولی که برای چسباندن به محل نقاشی اتوموبیل استفاده میشود) بود گفت تلاش برای ساخت آن را متوقف کند زیرا مدت زیادی بود که تلاشها برای ساخت آن ناموفق بود اما این کارمند به این حرف رئیس خود توجهی نکرد و به کار خود ادامه داد. در نهایت زمانی که این محصول در سال ۱۹۲۵ به بازار عرضه شد به یکی از پرفروشترین محصولات کل دورهای تریام تبدیل شد.
رئیس این کارمند مبتکر، "مک نایت" بود که بعدها مدیر ارشد و سپس مدیرعامل تریام شد و این تجربه دیدگاه او را درباره مدیریت محققان و پژوهشگران تغییر داد. در همین زمان ایده سیاست ۱۵ درصد متولد شد اما سالها بعد این سیاست کاری رسمی و نامی برای آن انتخاب شد.
با اینکه قانون ۱۵ درصد تاثیر شگرفی در سودآوری شرکت تریام داشت اما فرهنگ سازمانی این شرکت که بها دادن به خلاقیت و نوآوری را منجر میشد زمینه را برای خلاقیت و نوآوری کارمندان بیشتر فراهم میکرد؛ به عنوان مثال یکی از پژوهشگران قدیمی تریام به نام "اسپنسر سیلور" برگههای یادداشت چسبدار را ساخت. پنج سال پس از آن نیز " آرت فرای" آن را بهبود بخشید و نهایی کرد. رئیس او نیز در این پروژه به طور کامل از او حمایت کرده و پول و زمان کافی در اختیار او قرار داد.
در نهایت تاثیرات مفید بسیار زیاد استفاده از این قانون باعث شد شرکتهای بسیاری مستقیما و به طور کامل از آن تقلید کنند. برای نمونه شرکت گوگل به کارمندان خود ۲۰ درصد از زمان کاری را برای پروژههای خود کارمندان تعیین کرده است. شرکت "آتلسین" که یک شرکت نرمافزاری استرالیایی است هم از همین روش پیروی کرده است. البته در سطح وسیعتر این تصمیم تریام یکی از مهمترین و شهودیترین اصول دانش اقتصاد را به دنیای مردد شناساند:" شرکت میتواند با دست برداشتن از کنترل کارمندان، کارایی خود را بهبود بخشد."
درسهای تریام
در این بخش از کتاب "حلقههای طلایی برندهای موفق جهان" نیز همانند سایر بخشهای میتوان پندهای بسیاری از چگونگی موفقیت برندهای مطرح جهان را پیدا کرد. در این بخش یکی مشکلات اساسی بسیاری از سازمانها که شیوه مدیریت استبدادی و خشک را استفاده میکنند به طور آشکاری نقض و نهی شده است. نکته مهم در موفقیت یکی از نوآورترین شرکتهای جهان در آزاد گذاشتن کارکنان و فرصت دادن به آنها روی پروژههای شخصی در زمان فعالیت کاری خود در شرکت است، فرهنگی که در کشورهای در حال توسعه کمتر به چشم میخورد.
نظر شما