به گزارش خبرنگار ایمنا، انقلاب مشروطه یکی از چهار انقلاب نوین و ساختارشکن جهان است که به سرداری علیقلی خان سردار اسعد به همراه جمعی از مجاهدان، روشنفکران و آزادیخواهان به وقوع پیوست تا به نظام سنتی و موروثی قدرت در ایران پایان دهد. به دلایل متعدد این قیام و آزادیخواهی با وجود شهدای زیاد نتوانست به اهداف و آرمان های خود برسد.
قیام مشروطه هم دچار آفتهای بسیاری شد؛ یکی از آفتهای آن کشمکشهای قومی و قبیلهای بر سر شخصیتهای مشروطه است. در جهان، چهار قیام بزرگ آزادیخواه بر مبنای حقوق بشر به وقوع پیوست که نام انقلاب مشروطه ایران در میان این چهار انقلاب دیده میشود؛ قیام انگلستان در سال ۱۶۸۹، قیام فرانسه در سال ۱۷۸۹، قیام آمریکا در سال ۱۷۷۶ و انقلاب مشروطهخواهی ایران که از قیام های مردمی ضد استبدادی است به دنبال پایان دادن به روش سنتی ملوک طوایفی و نارضایتیهای روزافزون مردم از حکومت بود.
هدف مشروطه این بود که میخواست جامعه را امن و آرام کرده و حکومتی متکی بر رأی مردم تأسیس کند؛ انقلابی که در آن دوران هیچ کشوری تجربه نکرده بود. این نشاندهنده جایگاه رهبران نهضت مشروطه از جمله سردار اسعد است که تفکر و دیدگاه آزادیخواه و اصلاحطلب وی، هنوز هم برای اعتلای ایران ضروری است.
در خصوص زندگی سدار اسعد، غفار پوربختیارصاحب نویسنده، پژوهشگر تاریخ معاصر و استاد دانشگاه در گفت و گو با خبرنگار ایمنا گفت: مرحوم علی قلی خان سردار (اسعد دوم) پسر چهارم حسین قلی خان ایلخانی بختیاری در سال ۱۲۳۶ هجری شمسی در سیاه چادرهای منطقه گرمسیر بختیاری خوزستان دیده به جهان گشود. وی در دوران نوجوانی به مکتب خانه رفت و تعلیم و تربیت را فراگرفت. پدرش حسینقلی خان، ایلخانی کل اقوام بختیاری را برعهده داشت. حسینقلی خان ایلخانی به دستور ظلل السلطان، فرزند ناصرالدین شاه در خرداد ماه سال ۱۲۶۱ هجری شمسی به قتل رسید و علی قلی خان که همراه پدر بود روانه سیاهچال ظل السلطان شد.
وی افزود: علی قلی خان سردار اسعد به مدت یک سال در زندان ظل السلطان گرفتار بود تا میرزاعلی اصغرخان اتابک، صدراعظم ناصرالدین شاه که باظل السلطان میانه خوبی نداشت علی قلی خان را از زندان فراری داد. علی قلی خان پس از آزادی از زندان به نزد عموها و عمو زاده هایش در ایل بختیاری رفت اما عموها و عموزادگان او نه تنها وی را نپذیرفته بلکه برخورد بسیار سردی با او داشتند. به ناچار روانه تهران شد و با کمک امین السلطان که دوست پدرش بود به فرماندهی یک فوج سپاه دولتی ناصرالدین شاه منصوب شد. در سال ۱۲۷۴ هجری شمسی با قتل ناصرالدین شاه این بار مأمور نظم و ساماندهی در دربار سلطنتی و حفاظت از جان امین السلطان صدراعظم را برعهده گرفت تا شاه جدید یعنی مظفرالدین میرزا از تبریز به تهران بیاید؛ باید گفت دریک دوره ۴۰ روزه حفظ امنیت و حراست بخشی از تهران، دربار و مراقبت از جان امین السلطان برعهده علی قلی خان سردار اسعد بود؛ حاج علی قلی خان در دوره ناصری با گرفتن نشان ها، مدال ها، حمایل، شمشیر و نشان امیر تومانی شایستگی و لیاقتش را در امور نظامی نشان داد. وی در زمان ناصرالدین شاه تا درجه سرتیپی ارتقا یافت اما در دوره مظفر الدین شاه با برکناری امین السلطان به دلیل دوستی حاج علی قلی خان با امین السلطان بود به ناچار از سمت خود کناره گیری و به نزد ایل بختیاری رفت.
این پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان اینکه حاج علی قلی خان سردار اسعد همیشه به دنبال کسب علم و دانش بود، تصریح کرد: وی در سال ۱۲۷۹ هجری شمسی نخستین سفر خود را به اروپا آغاز کرد. او علاقه فراوانی به مشاهده پیشرفت ها و امکانات کشورهای اروپایی داشت. در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی برای دومین بار به دلیل درمان چشم هایش راهی فرانسه شد. در آنجا به او خبر می رسد محمدعلی شاه قاجار مجلس شورای ملی اول را به توپ بسته است. محمد علی شاه تعدادی از مشروطه خواهان را کشت و چندین نفر از آنها را به زندان انداخت؛ به ناچار تعدادی از مشروطه خواهان از ایران خارج و خود را به فرانسه رساندند و درکافه دولاپه شهر پاریس با سردار اسعد جلساتی متعددی را برگزار کردند. پس از آن علی قلی خان سردار اسعد از پاریس و از راه آبی به بمبئی و از بمبئی به خرمشهر رفت تا دیداری با شیخ المشایخ عرب داشته باشد. هدف سردار اسعد این بود اگر به تهران حمله شد خاطرش از جانب اعراب خوزستان آسوده باشد تا به قلمرو بختیاری ها حمله نشود و او مجبور به بازگشت نشود.
پوربختیار با اشاره به اقدامات سردار اسعد در دفاع از مشروطیت گفت: او برای فتح پایتخت به همراهی آزادیخواهان اصفهان نیاز داشت و با سپاهی متشکل از بختیاری ها و اصفهانی ها به سوی پایتخت حرکت کرد؛ این حمله که در روز جمعه ۲۵ تیرماه سال ۱۲۸۸ با کمک نیروهای بختیاری، اصفهانی و گیلانی انجام شد باعث فتح تهران شد؛ محمدعلی شاه قاجار از ترس جانش و اینکه می دانست نمی تواند حریف قوای مشروطهخواه شود به سفارت روسیه پناه برد. پس او احمدشاه فرزند کم سن و سال محمد علی شاه، توسط مشروطه طلبان به تخت نشست. سردار اسعد در کابینه جدید که پس از فتح تهران تشکیل شد به وزرات داخله و محمد ولی خان تنکابنی سپهسالار اعظم رئیس وزرا شد.
وی افزود: در همان زمان محمدعلی شاه بار دیگر نیروهای طرفدار خود را گرد آوری کرد تا به ایران حمله و دوباره سلطنت را به دست بگیرد. این بار هم به دستور مشروطه خواهان به پاخواسته و دوباره محمدعلی شاه و نیروهایش را سرکوب کردند. زمانی که سردار اسعد از اروپا بازگشت توان و رمقی نداشت. چشم هایش نابینا شده بود و بعد از مدتی نیز فلج شد. سردار اسعد برای برقراری دموکراسی زحمات و رنج های بسیاری را متحمل شد. در اول آبان ۱۲۹۶ شمسی برابر با ۲۳ اکتبر ۱۹۱۷ در گرما گرم جنگ جهانی اول فوت کرد. جنازه وی در تخت فولاد اصفهان در تکیه میرفندراسکی دفن شده است.
این پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان اینکه بخش دیگری از زندگی سردار اسعد گرایشات و علاقمندی های علمی و فرهنگی او است، خاطر نشان کرد: سردار اسعد، باسواد بود و کتاب های زیادی از زبان فرانسه به زبان فارسی ترجمه کرد. به دلیل اینکه به زبان فرانسه تسلط کامل داشته است، کتاب های الکساندردوما و دیگر نویسندگان فرانسوی را به زبان فارسی ترجمه کرده است. وی در زمینه نویسندگی تاریخ نیز تألیفاتی دارد. از او کتابی با نام تاریخ بختیاری به چاپ رسیده است. از مهم ترین اقدامات سردار اسعد مدرسه سازی در تهران و چهارمحال بختیاری بود. این مرد آزادیخواه به گسترش علم و دانش و از بین بردن جهل و تاریکی و بی سوادی علاقه وافری داشت. او اکثر درآمد خود را به مدرسه سازی در تهران و چهار محال بختیاری اختصاص داد.
پوربختیار اضافه کرد: از نظر اخلاقی نیز سردار اسعد صلح طلب و مسالمت جو بود. او هیچوقت وارد منازعات و درگیری های قومی نشد. او حامی حقوق زنان و به ویژه افزایش نقش آنان در جامعه بود. سردار اسعد از نظر سیاسی دیدگاه روشن گرایانه و واقع بینی داشت اما در جناح بندی ها و دسته بندی های آن روزگار به سمت حزب دموکرات گرایش داشته و از نظر علمی، فرهنگی، اخلاقی و رفتاری سرآمد خوانین و خانزادگان و رجال و شخصیت های ایران در آن دوران بود.
نظر شما