به گزارش خبرنگار ایمنا، پس از گذشت قرنها از نخستین اربعین سیدالشهداء(ع) که زنان حرم با زخم سنگین اسارت به دیدار تنهای به خاک سپرده شده در کربلا آمده و سنت زیارت اربعین را بنا نهادند، اکنون سالهاست که محبان امام حسین(ع) در مواسات با اهلبیتِ او این زیارت را به جامه پیادهروی زینت بخشیدهاند تا شیعه عصرِ حاضر حیات دیگری را در رگهای خود احساس کند.
اگرچه اربعین سال ۱۳۹۸ شمسی با دغدغههای متفاوتی آغاز و درست از همین سال اولی که روادید این سفر برداشته شد، دل مشغولیهای بسیاری سهم زائران اربعین شده بود اما تمام این سختیها در کنار سنگ اندازیهای ریز و درشتی که با نام و راه و رسم حسین(ع) شده است، نه تنها از رویش مهرِ او بر قلبها نکاست که درخت اعتقاد به این اسوه آزادگی را همچنان برای پرورش یافتگان خون او تنومند نگه داشته است.
حوالی روزهای منتهی به حماسه اربعین خیلیها از کمبود امکانات در کشور میزبان تا قطعی آب و نا آرامیها را به خیرخواهی یا به شرّ ذاتی بهانهای کردند تا آنان که قصد عزیمت به سفر اربعین دارند را از رفتن منصرف کنند اما بازهم حسینیان کمر همت را بستند و دل به طریق محبت و ولایت او سپردند.
طریق
به لفظ، تمامی راههای منتهی به بقعه امام حسین(ع) را طریق مینامند و تفاوتی نمیکند که نقطه آغاز آن کدام سنگ ریزه زمین است؛ جماعتی از بصره یا کوت، برخی از حله یا کاظمین و بعضی دیگر از پاشنه درِ خانه خود در قریههای اطراف راهی میشوند. با اینحال این قلم از تجربه چند سالهای خود در فاصله هزار و ۴۵۲ عمود نصب شده در مسیر نجف تا مقابل حرم حصرت ابالفضل(ع) میگوید.
راهی شدن به راهِ حسین(ع) خود آنقدر ارزشمند است که از کجا شروع کردن و چگونه رفتن در مقابلش رنگ میبازد اما به همین اندازه مقصودِ رسیدن جایگاه والایی دارد و هرکس گام در این راه گذاشته و منتهی آرزوی خود را طی کردن عمود به عمود مسیر منتهی به کربلا قرار داده، قطعهای از زمین در دل آسمان، محل رفت و آمد فرشتگان و میعادگاه حقیقی انبیاء و اولیا خداوند را ملاقات خواهد کرد.
با این وصف اگرچه امسال خورشید روی دیگری به زائران پیاده کرده بود و آنقدر در دل ظهر گرم میتابید که خط پیشانی را بر چهره های آنان به یادگار گذاشته بود، اما ذرهای از شوق قدم زدن در مسیر برای دلدادگان کم نمیشد و موج بر موج، بیش از پیش در تمام ساعات روز خیل زائران به دریای محبت امام میریخت و این شکوه بیش از هرسال دیگری بود که روایت این نوشتهها وامدارِ تجربه آن است.
طبق معمول این سالها جمعیت این مسیر آنقدر بود که راه مقابل مواکب لبریز شود و اضافی زائران به جادههای مقابل کوچ کنند، حتی شبها که دست گرما عدهای را در طول روز زیر کولرها و پنکههای همیشه فعال موکبها نگه داشته بود، صدای قدمهای زائران دل صحرا را پر میکرد.
موکب
گریزی برای جا گذاشتن خستگیهای مسیر و بازیافتن توان دوباره برای ادامه مسیر، تحفهای است که مواکب سرتاسر مسیر برای زائران به ارمغان میآورند. سنتی که میتواند با هدیه آب خنک در دل گرمای روز یا چای دم آمده روی آتش سر صبح علیالطلوع یا پختن و تقدیم کردن غذاهای مختلف توسط خادمین موکب به زائران همراه شود. عدهای هم که از مواهب مادی دنیا نصیب چندانی ندارند، گرد را از کفشها میزدایند یا مشغول مشت و مال دیگران هستند.
سنتهای هر منطقه نیز در پذیراییها موثر است و موکب از هر کشور یا شهری که باشد، به طریق خود از صاحبانِ طریق که همان امت امام حسین(ع) هستند میزبانی میکند؛ گاهی با خورشتها و حلیمها و آشهای مخصوص خود و گاهی با میوههای وارادتی از این کشور و آن کشور که همراه میشود با قهوه عراقی، دم نوش ایرانی و چای پاکستانی؛ امسال گرمی هوا آب پاشیدن به زائران گرما دیده را نیز باب کرده بود.
الغرض اینکه در دو طرف مسیر، خیمهگاههای کوچکی وجود دارد تا زائر از منزل خود که قصد خروج کرد، نگرانی خواب و خوراک نداشته و تنها دغدغهاش رسیدن به محبوب باشد؛ موکبهایی که اغلب عراقیاند و در میان آنها حضور هیاتهای ایرانی نیز به چشم میآید، حتی پاکستانیها نیز به سنت حسنه موکب داری اربعین پرداختهاند تا نام جمعیت یک چهارمیِ شیعیان این کشور نیز در میان میزبانان مسیر نجف تا کربلا ثبت شود. هرچند که اقلیتهای دینی و جمعیتی دیگری نیز افتخار خود میدانند که پذیرای زائران باشند و هرسال به تعداد آنها حتی از آن طرف دنیا افزوده میشود.
این موکبها امروز در شهرهای ایران به مناسبتهای دیگر دیده میشود که میراث اربعینیِ عراقیهاست و کاش دیگر میراث این روزهای آنان نیز در تمام آدمهای چند میلیونی حاضر در اربعین تکثیر میشد؛ آنها منت دیگران را میکشند تا از غذاهایشان میل کنند و با خوشرویی میخواهند که میهمان خانههایشان در کمی آن طرف تر از جاده شوند، گاهی خود حتی لب به غذا و نوشیدنی و میوههایشان نمیزنند و آن را سهم زائران میدانند و همین کارها را کردهاند که سنتشان زنده و پابرجا مانده است.
وصل
اینجا مسیرها به گونهای دست به دست هم دادهاند که زائر پیاده، پس از طی طریق ابتدا محضر حضرت قرص قمر میرسد و بعد به بارگاه سیدالشهداء(ع) نگاه میکند یعنی وقتی که عمودها را یکی یکی پشت سر گذاشت و به آخرین آن رسید، سر را که بلند کند عظمت بارگاه حضرت عباس(ع) را دیده و بغض وا نشده خود را چون قطره اشک بر صورتش احساس میکند.
اینکه هرکس قبل از رسیدن به آخرین عمود چه فکر میکند و چه میخواهد و اصلا برای چه آمده است، شاید به اندازه تمام آدمهایی که اینجا حضور دارند تنوع داشته باشد اما هیچ کدام نیستند که پسِ تمام سختیهایی که با پای پیاده تحمل کرده و خود را به مقصود رساندهاند، لذت دیدن بارگاه حضرت علمدار را با تجربه دیگری عوض کنند.
و هیچکدام نیستند مگر آنکه عضو کوچکی میشوند از جهانشهر حسینی که دنیایی از شوق او ویران شده و بار دیگر بنا شده است و هربار انگار به موعد اربعین که میرسیم این رستاخیز تکرار میشود تا سره از ناسره محبت او جدا شود؛ چه آنکس که آمده چه آنکه خواسته اما جامانده زیر پرچم او فخرها دارند که به عالم بفروشند.
این نوشتهها فخر میکند به روایت حضور جماعتی که نظیر آن را جای دیگری نمیتوان یافت؛ این چشمها خیرهاند به جمعیتی که قرار نیست هیچ موج سردی در حضور آنان نفوذ کند و هرساله بر تحیر هر بینندهای چه در طریق و چه در مقصود میافزایند و این عقلها مگر میتواند حد و اندازه این نهضت را در توان کوچک خود به جمع ببندد؟
حالا که نفسهای آخر اربعین امسال را تجربه میکنیم و ساعتی دیگر غروب فرامیرسد تا میلیونها نفر به تبعیدگاه دنیوی بازگردند، صاحب این قلم تمامی قدمهای آمده کنار قدمهای خود در این چند روز را به یاد آورده و مینویسد: "جای شما اینجا خالی بود، کاش سال دیگر جایتان سبز باشد."
گزارش از: علی یگانه نسب_ خبرنگار ایمنا
نظر شما