به گزارش خبرنگار ایمنا، در ادامه خلاصه کتاب " ثروت و قانون جذب " نویسنده میخواهد رابطه کاملی را میان افکار درباره پول که مردم به آن می اندیشند، احساسی که هنگام اندیشیدن به این افکار دارند و پولی وارد زندگی شان میشود را ترسیم کند.
بر این اساس در فصل دوم کتاب آمده است: " در حالی که پول عنصر چندان ضروری برای زندگی نیست برای بسیاری از مردم پول و آزادی معنای مشابهی دارند.
از آنجا که آگاهی شدید از حق برای آزادی در هسته وجود شما قرار دارد، بنابراین رابطه با پول یکی از مهم ترین مقولات زندگی شما است، بنابراین تعجبی ندارد که چنین احساس قوی در مورد مقوله پول دارید.
اگرچه بعضی از مردم کشف کرده اند که آزادند اجازه دهند مقدار زیادی پول وارد زندگی شان شود اما شما اغلب با این تجربه روبه رو هستید که پولی کمتر از آنچه نیاز دارید یا می خواهید به دست آورید بنابراین احساس آزادی نمی کنید.
بسیاری از مردم با آگاهی از کمبود پول و صحبت مداوم درباره آن خود را به طور مداوم در معرض کمبود و مضیقه قرار میدهند، دانستن این نکته مهم است که اگر دائم به آنچه هست، نگاه کنید و درباره آنچه هست سخن بگویید، بهبودی را که خواهانش هستید به دست نخواهید آورد، اگر میخواهید تغییرات اساسی در زندگی شما اتفاق بیفتد بایدبه افکاری متفاوت تر از آنچه اکنون در سرتان هست بیندیشید.
هر عملی که از موضع فقدان به آن مبادرت شود، ضد تولید است و معمولا به احساس فقدان بیشتری منجر میشود."
بنابراین نویسنده کتاب به خواننده پیام می دهد: "خواستن، داشتن یا عمل را متوقف کنید و بخواهید، جمع کنید و دست به عمل بزنید اما از موضع خوب. "
نیاز داشتن به پول باعث جذب آن نمیشود
کسی که در موضع کمبود قرار دارد، مهم نیست چقدر تلاش می کند اما کمبود بیشتری را به سوی خود جلب میکند، کسانی که احساس نیاز نمیکنند در موضع کمبود نیستند بنابراین اعمالشان سازنده است.
مقایسه کردن تجربیات شما با تجربیات دیگران می تواند احساس کمبود را در شما تشدید کند، همچنین توجه به کمبود فراوانی و نعمت در زندگی دیگران، شما را در موقعیت جذب فراوانی برای خودتان قرار نمی دهد زیرا شما همان چیزی را به دست می آورید که به آن می اندیشید و آنچه به دست می آورید یا از آن محروم می مانید با کارهایی که دیگران می کنند، ارتباطی ندارد.
جاری شدن پول بیشتر به زندگی شما به عناصری نیازمند است بسیار کمتر از آنچه بیشتر مردم فکر می کنند.
تنها چیزی که مورد نیاز است آن است که در افکار خود تعادل به وجود آورید، اگر پول بیشتری می خواهید اما ته دلتان ازآنهایی که پول زیادی دارند خشمگین هستید در حال تعادل نیستید.
بیشتر مردم هیچ تلاشی برای ارتباط با مقوله پول نمی کنند، در عوض انها سالها تمام عمرشان را صرف توجه بر بی عدالتی ها، تلاش برای تعریف کردن درستی یا نادرستی مقولات، و حتی وضع مقرراتی خیالی برای توزیع پول در جامعه می کنندف حال انکه تبلاشی اندک، نتیجه ای بسیار بزرگ ببه انها میدهد، هیچ چیز مهم تر از این نیست که احساس خوبی داشته باشد.
دلیل آنکه عده زیادی به خود اجازه داشتن فراوانی مالی و نعمت که آرزویش را دارند نمیدهند، اعتقاد داشتن به کمبود است، هنگامی که اعتقاد شما این است که برکت و ثروت محدود است و اعتقاد دارید به دلیل آنکه کسی زیاد دارد دیگران محدود مانده اند خود را از برکت و فراوانی دور کرده اید.
فراوانی نعمت و پول چگونه به دست می آید؟
فراوانی نعمت یا فقدان آن ربطی به کارهای دیگران یا آنچه آنان دارند ندارد، به دیدگاه شما و افکاری که در ذهنتان میگذرد بستگی دارد اگر میخواهید بخت و اقبال ما تغییر کند، باید داستان دیگری را آغاز کنید.
شما نباید پول داشته باشید تا پول را به خود جذب کنید، اما از طرفی نمیشود احساس فقر کنید و پول جذب کنید، راه حل آن است که راهی برای بهبود احساستان در زمان حال و در جایی که ایستاده اید پیدا کنید با گفتن داستان هایی که بیشتر در جهت آنچه می خواهید است و کمتر در جهت آنچه دارید.
ما آنقدر پول و مواد غذایی اضافی داریم که می توانیم مازاد آن را به دنیای اطراف خود ببریم اما به نظر می رسد بسیاری از مردم در جست و جو برای کسب پول بیشتر آزادی خود را از دست می دهند، عده زیادی هستند که وقت آزاد فراوانی دارند، اما پولشان بسیار کم است و نمی توانند از وقتشان لذت ببرند، در برابر آنها کسانی هستند با پول فراوان که وقت کمی دارند و نمی توانند ان پول را خرج کنند و لذت ببرند، به ندرت به کسانی بر میخوریم که هم پول کافی دارند هم وقت و می توانند به راستی از زندگی لذت ببرند.
هنگامی که احساس می کنید پول به اندازه کافی ندارید توجه شما به کمبود پول راهی را که می تواند به شما پول برساند می بندد اینجا هم ناچارید داستان دیگری بگویید، ناچارید راهی پیدا کنید تا احساس فراوانی در شما بیدار شود قبل از آنکه فراوانی واقعی از راه برسد.
زمانی که در صرف وقت و پول دست و دلبازی بیشتری از خود نشان می دهید، درها به رویتان باز می شود، مردم به کمک شما میآیند و به انرژی کائنات وصل شده و این انرژی همواره در دسترس شما خواهد بود.
خلاصه نویسی این کتاب ادامه دارد.
خلاصه های قبلی را در اینجا بخوانید:
نظر شما