به گزارش خبرنگار ایمنا، در روزهای پایانی سال آبی ۹۷-۹۸ زمزمه هایی از سوی مسئولان شرکت آب منطقه ای اصفهان مبنی بر ارائه پیشنهاد رهاسازی حقابه تالاب بین المللی گاوخونی در مهرماه بین دو کشت تابستانه و پاییزه کشاورزان در جلسه آینده شورای هماهنگی حوضه آبریز زاینده رود شنیده شد؛ پیشنهادی که شاید با توجه به ذخیره کنونی ۴۸۰ میلیون مترمکعب سد زاینده رود و دغدغه تامین شرب پنج میلیون جمعیت استان اصفهان و یزد باز هم مورد تردید مسئولان قرار گیرد.
البته شاید این پیشنهاد بی سابقه برای گاوخونی در صورتی تحقق می یافت که نیاز آبی کشت تابستانه کشاورزان در موعد مقرر و مصوب وزارت نیرو یعنی نیمه دوم شهریورماه به پایان می رسید.
با این حال طبق جلسات اخیر مدیران شرکت آب منطقه ای با کشاورزان غرب و شرق و سازمان جهاد کشاورزی استان، تامین و توزیع آب برای کشت تابستانه سال آبی گذشته تا ۱۲ مهرماه ادامه دارد و همچنین قرار است نیمه دوم آبانماه نیز برای کشت پاییزه، حدود ۲۰۰ میلیون مترمکعب رهاسازی شود و پس از آن نیز تامین آب برای کشت پاییزه دوم در زمستان ضروری است. این در حالی است که بر اساس مصوبات اگر ذخیره سد زاینده رود بیش از ۴۰۰ میلیون مترمکعب باشد حداقل نیاز آبی تالاب گاوخونی باید به طور کامل ادا شود.
با این وجود به نظر می رسد تالاب گاوخونی باز هم هیچ حق و جایگاهی در تصمیم گیری مسئولان استانی و کشوری نخواهد داشت و عجیب تر سکوت سنگین محیط زیستی ها است که این روزها مهر خموشی بر لب زدند و مرگ تدریجی گاوخونی را به نظاره نشستند.
استان اصفهان ۲۶ سمن زیست محیطی دارد، اما هیچ کدام صدای گاوخونی بحران زده نیستند، شاید در فضای مجازی و یا در سخنرانی ها گاهی در خصوص معضلات ناشی از خشکی تالاب سخن بگویند اما حقیقت این است که تکرار مکررات و صدور بیانیه های کاغذی که در عمل تحقق پیدا نمی کند، حقابه تالاب خشک نمی شود.
جریان حیات بخش زاینده رود، تنها گذر آب در بستر یک مسیر نیست، می گوییم حیات بخش زیرا به معنای وابستگی زندگی بسیاری از موجودات زنده و حفظ تعادل اکولوژیک یک منطقه است که بی شک بر سایر مناطق همجوار و حتی دورتر نیز تاثیر بسزایی دارد.
تشنه بودن گاوخونی و ندای بحق آب خواستنش فقط ریختن مشتی آب در بستر یک پهنه عظیم نیست، بلکه همه ما تبعات این مظلومیت تلخ را خواهیم دید و چشید. بسیار بدیهی است که بدانیم در طبیعتی که خالقی هوشمند و چیره دست بر آن قلم کشیده است هر جزئی و نقطه ای وجودش حکمتی دارد و اختلال در آن جزء یعنی به هم ریختن همه چیز ...!
نیک می دانیم که هر موجود زنده ای به اندازه انسان از این جهان هستی و محیط زیست بی زبان، حق دارد. حتی موجوداتی که نمی توان با بازه محدود چشم انسان دید.
گو اینکه تامین حقابه برای شرب و کشاورزی فقط پاسخگوی سلامت و زنده بودن انسان نیست. بر هم خوردن تعادل اکولوژیک و ریزگردهای حاصل از گاوخونی همچنان که تا کنون دیده و شنیده ایم، دامن ما انسانهای همزیست با گاوخونی را نیز گرفته و معلوم نیست وزش باد ذرات ناشی از این پهنه را تا کجاها خواهد برد.
در سالهای اخیر سازمان حفاظت محیط زیست پس از بررسی ها حداقل نیاز آبی گاوخونی از سرشاخه زاینده رود را ۱۷۶ میلیون مترمکعب در سال اعلام کرد و وزارت نیرو مکلف به تامین و توزیع این حقابه شده است.
کارشناسان محیط زیست می گویند ۱۷۶ میلیون مترمکعب، تراز اکولوژیکی تالاب گاوخونی را حفظ و از نابودی اکوسیستم آن جلوگیری می کند، اما این حداقل حقابه، در صورت رهاسازی کامل نیز تالاب بحران زده را پس از سالها رنج خشکی احیا نخواهد کرد.
تا همین ۲۰ سال پیش تالاب گاوخونی تنها از سرشاخه زاینده رود سالانه با حدود دو میلیارد مترمکعب آب تغذیه می شد و به اکوسیستم منطقه حیات می داد، اما از سال ۷۸ به دلیل سوء مدیریتها، حفر چاههای حریمی مجاز و غیرمجاز، بارگذاری بیش از حد صنایع پر آببَر و توسعه باغات و کشاورزی ناپایدار در بالادست روند خشکی گاوخونی آغاز شد.
بی مهری انسان به طبیعت تا جایی پیش رفت که در طول ۲۰ سال گاوخونی؛ این میراث دار و حقابه دار پنج هزار ساله زاینده رود و زیستمندانش را با خودخواهی به ورطه مرگ کشاندند. کشاورزان اصفهان نیز سالهاست از خشکسالی رنج می برند و برای گرفتن حقابه حداقل از ۱۵ سال گذشته همواره با چالش روبه رو بودهند.
هنوز یادمان نرفته اشکها و مصیبتهای کشاورزانی که پاییز سال گذشته دل همه ما را شکست، کشاورزانی که حدود ۲۰ ماه کشت و کار و معیشتی نداشتند، اما بارش رحمت الهی و مطالبه کشاورزان و تلاش استانداری سبب شد تا از بهمن ماه سال آبی گذشته تا امروز حقابه سه دوره کشت خود را دریافت کنند. اما داستان تراژیک گاوخونی این گونه است؛ نه صدایی دارد و نه کسی صدای مظلومیت اوست.
در سال آبی گذشته در کوهرنگ سرشاخه اصلی زاینده رود دو هزار و ۱۴۴ میلی متر بارش ثبت و حدود یک میلیارد و ۹۵۵ میلیون مترمکعب آب وارد سد زاینده رود شد.
سال گذشته هم بارش داشتیم و هم سیلاب؛ سیلابی که براساس مصوبات قانونی حق تالاب است، اما گاوخونی در این سال پربارش بدتر از سالهای خشکسالی در انتظار آب ماند. حتی برخی سیلاب فروردین را نیز با انحراف مسیر در کانالها و انهار سنتی پایین دست از گاوخونی دریغ کردند.
ناگفته نماند کسانی که فقط به فکر خود بودند، در سایه اختلاف نظر دو نهاد دولتی متولی بر سر رساندن آب به تالاب و بی تفاوتی فعالان محیط زیست توانستند سیلاب را از تالاب بگیرند؛ اگر چه بعدها گفته شد سیلاب بر اثر نفوذ در زمین به تالاب نرسیده است.
گاوخونی سال ها اسیر بی تدبیری است، این تالاب اولین حوضه آبریز کشور بود که خشکید، بسیاری از تالابها و رودخانه های کشور در دو دهه اخیر دچار بحران کم آبی و سوء تدبیر شدند؛ از جمله دریاچه ارومیه در دهه ۸۰، این دریاچه نیز دچار مشکلاتی در حوضه آبریزش همچون برداشت های غیرمجاز، کم بارشی، تغییرات اقلیمی، سدسازی و ... بود، اما دولت با همراهی مردم و نمایندگان آذربایجان اقدام به ساماندهی وضعیت این دریاچه کرد و امروز احیای دریاچه ارومیه مطالبه بین المللی است، زیرا دولتمردان، مردم و کشاورزان آن منطقه به این باور رسیدند که اگردریاچه ارومیه خشک شود استان آذربایجان خالی از سکنه خواهد شد. تاکنون ۱۰ هزار میلیارد تومان برای دریاچه ارومیه هزینه شده و البته بارشها و سیلاب فروردین ماه امسال نیز این دریاچه را به مرز احیا رساند.
ای کاش چنین همبستگی و دلسوزی را برای تالاب گاوخونی شاهد بودیم، اما تا وقتی که رویکرد بخشی نگر وخودخواهی بر زاینده رود سایه افکنده، گاوخونی محکوم به مرگ است.
مرگی که تبعات آن استانهای مجاور را هم درگیر مشکلات خواهد کرد و به گفته کارشناسان ریزگردهای نمکی و سمی تالاب گاوخونی در صورت خیزش تا شعاع یک هزار کیلومتری پراکنده خواهد شد. همانگونه که هم اکنون ریزگرد گاهی زمین و آسمان ورزنه و روستاهای شرق اصفهان را درمی نورد.
کشاورزی ساکن شرق اصفهان می گفت که "امسال که آب برای آبیاری و کشت داریم ریزگردها سبب شده درختان به ثمر نشینند یا کشت مان دچار خسارت شود."
خشکی چاهها و قناتها، شوری منابع آب و خاک، ریزگرد، سالک و افزایش بیماری های غیرواگیر صعب العلاج در شرق اصفهان در حالی است که هنوز آثاری از حیات در گاوخونی وجود دارد؛ می گویند دو درصد گاوخونی هنوز مرطوب است!
وقوع فاجعه زیست محیطی در قلب فلات مرکزی ایران خیلی دور از ذهن نیست و اما سوال اینجاست محیط زیستی های اصفهان و کشور در این سالها چقدر دغدغه تالاب گاوخونی را داشتند؟ جایگاه محیط زیستیها در جلسات تصمیمگیری برای زاینده رود کجاست؟ چرا وقتی مسئولان کشوری به ویژه وزیر محترم نیرو به اصفهان سفر کرد یکی از فعالان محیط زیست دغدغه ای برای محیط زیست و تالاب بروز نداد؟!
اردیبهشت ماه امسال عیسی کلانتری در سفر به اصفهان در جمع خبرنگاران اظهار امیدواری کرد: "در پی رایزنی و هماهنگی با وزارت نیرو حقابه ۱۷۶ میلیون مترمکعبی تالاب گاوخونی دست کم برای ۱۰۰ روز در سال در مدت زمانی که کشاورزان برای کشت به آب نیاز ندارند، رهاسازی شود تا آب به تالاب برسد."
اما سوال این است که چرا کسی این موضوع را مطالبه نمیکند؟!
بیشتر بخوانید:
نظر شما