به گزارش خبرنگار ایمنا، نام یخنوردی که می شنویم تصوری از سرزمین های سرد شمالی و ورزشکاران ورزیده که به خوبی با هوای سرد عجین میشوند در ذهن نقش می بندد. تصور اینکه "پسر تاریخی" ایران از سرزمین کویری برخواسته باشد تا اولین مدالآور ایران در رشته یخنوردی و پسر طلایی ایران در مسابقات قهرمانی جهان باشد، سخت است. این تصور حال تبدیل به خاطره ای در ذهن ها شده و "محمدرضا صفدری" تبدیل به ورزشکاری شده که یخنوردی را در ایران و یخنوردی ایران را در جهان مطرح کرده؛ فردی که آتشنشانی را به عنوان شغل خود برگزیده و عاشق امداد و نجات است.
ورزشکار اصفهانی که پرچم ایران را برای اولین بار در تاریخ یخنوردی در مسابقات جهانی برافراشت و سرنوشت را برای رشتههای صعودی ایران جور دیگری رقم زد. محمدرضا صفدریان، آتشنشان و قهرمان اصفهانی به مناسبت روز برزگداشت آتشنشان مهمان خبرگزاری ایمنا بود و مصاحبهای مفصل با وی انجام دادیم که در زیر میخوانیم:
محمدرضا صفدریان از چه زمانی ورزش را آغاز کرد؟
در دوران نونهالی و نوجوانی در ایام تابستان در تیم فوتبال ذوب آهن بازی میکردم، اما در فصل مدرسهها به دلیل علاقه کم به ورزش فوتبال به بهانه درس و تحصیل در تیم حاضر نمیشدم. در همان زمان بچه بسیار شیطان و عاشق بالا رفتن از در و دیوار بودم. زمانی که در مقطع راهنمایی تحصیل میکردم خواهرم دانشجو تربیت بدنی بود و یکی از دوستانش به عنوان مربی سنگ نوردی فعالیت میکرد. از آنجایی که کارهای بسیار خطرناکی انجام میدادم و از هرجای ممکن بالا میرفتم، یک روز به دانشگاه خوراسگان رفتم و برای رشته سنگنوردی استعدادیابی شدم.
در تاریخ ۲۹ مهر ۱۳۸۴ و در حالی که در مقطع دوم راهنمایی مشغول تحصیل بودم، وارد رشته سنگ نوردی شدم و پس از تنها یک ماه تمرین مقام سوم استان را در رده نوجوانان کسب کردم. سپس این رویه ادامه داشت و مدالهای مختلف استانی و کشوری را بدست آوردم. تا سال ۱۳۹۰ سنگنوردی را به صورت حرفهای و در سطح تیم ملی ادامه دادم.
چگونه وارد یخ نوردی شدی؟
در سال ۱۳۹۰ از یکی از دوستان کوهنوردم که با تبرهای یخ نوردی کار میکرد خواستم که در مسابقاتی به نام "یخنوردی در فصل تابستان" شرکت کند؛ او قبول نکرد و به من گفت خودت شرکت کن. بدین ترتیب او کار با تبر را به من آموخت و در حالی که تنها دو هفته تا مسابقات باقی مانده بود، کمی تمرین کردم و در نهایت اول شدم! در آن مسابقات جوانترین شرکت کننده بودم، تا آن زمان حتی کفش یخنوردی به چشم خودم ندیده بودم و حتی تبر را نیز از یکی از دوستانم قرض کردم؛ کسب مقام اول تعجب تمام شرکت کنندگان را برانگیخت. بر روی سکو آن مسابقات اندازه قد نفر دوم و سوم بر روی سکو از من بیشتر بود. از آن سال وارد یخ نوردی شدم و در مسابقات "درای تولینگ" چند مقام به دست آوردم.
اولین تجربه ملی و بین المللی شما چه زمانی رخ داد؟
پس از کسب چند مقام کشوری وارد تیم ملی شدم و در سال ۲۰۱۳ و در دومین اعزام تاریخ تیم ملی یخنوردی ایران به مسابقات بین المللی عضوی از تیم بودم. این اعزام علیرغم کمکهایی که از شهرداری و هیات کوهنوردی وقت صورت پذیرفت، اما در واقع با هزینه شخصی برای من همراه بود. در ابتدا این مسابقات را برایم جدی نبود و با خودم گفتم بالاخره یک خارج میرویم و هم فال است و هم تماشا! در آن مسابقات در بین ۱۸۰ شرکت کننده رتبه ۹۰ را کسب کردم که اصلا رتبه خوبی نبود، اما بسیاری از تکنیکها و شرایطی که ورزشکاران از آن استفاده میکردند را تا به حال ندیده بودم.
اگرچه در این مسابقات رتبهای خوب به دست نیاوردم، اما تجربیات ارزشمندی به من داد. در آن جا متوجه شدم که با استعدادی که دارم میتوانم به یکی از بهترین یخنوردان تبدیل شوم. هیچکس در اصفهان نبود که یخنوردی انجام دهد و بتوانم از او یاد بگیرم و به صورت خط شکن وارد این حرفه شدم و تمرین سخت را آغاز کردم. کمکهای دکتر رحمان ستایش مربی که از ابتدای سنگ نوردی سپس در تغییر رشته از سنگ نوردی به یخنوردی مرا بسیار یاری کرد و تا همین امروز نیز افتخار شاگردی ایشان را دارم، نیز بسیار در این راه تاثیرگذار و قوت قلبی بود.
شرایط تمرینی در رشته یخ نوردی چطور است؟
در سال ۲۰۱۶ مدال نقره بخش سختی مسیر را در سطح آسیا کسب کنم و این مدال برای ایران چیز عجیبی بود. ۱۱ مدال بین الملل دارم، اما شکاف بسیار زیادی با رقبای خودم در سطح امکانات و سختافزار وجود دارد. حتی امکاناتی که داشتم را دیگر ندارم، به جای اینکه پیشرفت کنم، در حال حرکت رو به عقب هستم. ما در ورزش خود را ثابت کردیم، اما همان چیزهایی که داشتیم را در حال حاضر نداریم! ۱۱ مدال بین الملل دارم، اما شکاف بسیار زیادی با رقبا خودم در سطح امکانات و سختافزار وجود دارد. حتی امکاناتی که داشتم را دیگر ندارم، به جای اینکه پیشرفت کنم، در حال حرکت رو به عقب هستم. ما در ورزش خود را ثابت کردیم، اما همان چیزهایی که داشتیم را در حال حاضر نداریم!
رقبای ما در روسیه تمرین میکنند و از شهریورماه ما روی یخ تمرینات خود را انجام میدهند، اما به دلیل اینکه در اصفهان شرایط سرما و یخنوردی موجود نیست، معمولا با شبیه ساز و بر روی دیوارهها تمرین میکنیم. حتی در دیگر کشورها آخرین گیرههای ساخته شده را در اختیار ما قرار دارند، اما این گیرهها در ایران وجود ندارد و در هر مسابقه زمان زیادی صرف قلق گیری از این گیرهها میشود. شرایط جایی که تمرین میکنیم و مسابقه میدهیم بسیار متفاوت است. در حاضر دیواره اختصاصی "درای تولینگ" و یخ نوردی نداریم و خودمان با سوراخ کردن سنگ طبیعی مانع ایجاد میکنیم!
در حال حاضر در بحرانیترین شرایط زندگیام به سر میبرم، چراکه کمتر از سه ماه مانده به مسابقات جهانی جایی برای تمرین ندارم. اما اگر در مسابقات مقامی کسب نکردم کسی نمیگوید تمرین نداشت یا امکانات نداشت، بلکه همه میگویند خراب کرد.
حمایت متولیان امر مانند اداره کل ورزش و جوانان استان و هیات کوهنوردی استان چگونه است؟
کمکهایی به صورت پراکنده از جاهای مختلف داشتم، هیات کوهنوردی در حد توان به من کمک کرد. حدود ۹۰ میلیون تومان برای هفت مسابقه جهانی در سال گذشته هزینه من شده است. اگرچه این رقم برای یک ورزشکار حرفهای و مدال آور چیزی نیست، دلیل آن نیز این است که در هر سفر من با خود نان و کنسرو میبرم که هزینههایم زیاد نشود، در واقع با سیلی صورت خود را سرخ نگه میداریم.
فدراسیون در حد توان به من کمک کرد و در دو مسابقات قهرمانی جهان و آسیا مرا اعزام کردند. اعزامهای آزاد نیز تنها با کمک اسپانسر شخصی امکانپذیر است، سال گذشته شهردار اصفهان حمایت گستردهای از من انجام دادند. همچنین حسن کامران نماینده اصفهان در مجلس نیز حمایتهای همهجانبهای در مشکلات اداری و کمک گرفتن از ارگانهای متفاوت برای من داشتند. از سوی مجموعه سیتی سنتر و مالک آن و کارخانه فولاد مبارکه نیز کمکهایی به من شده است. برای تمام این کمکها خودم پیشقدم شدم، در کشور ما حق کسی را نمیدهند و حق را باید گرفت.
به عنوان یک ورزشکار حرفهای نباید فکر من درگیر این مسئله باشد که آیا اعزام خواهم شد یا خیر؟ کمتر از سه ماه دیگر مسابقات جهانی وجود دارد و در حالی که باید در بیشترین آرامش روانی باشم، ذهنم درگیر مسائل زیادی از جمله حامی مالی برای اعزام است. هرچه به مسابقات نزدیک تر می شویم تنش روانی برای بازیکنان ایران به بالاترین حد میرسد.
سیستم ما سیستم حرفهای نیست، باید هر ورزشکار یک مدیر برنامه داشته باشد و او منابع مالی را فراهم آورد. اما در این سیستم خودم یک تنه باید مثل یک ارتش یک نفره به پیش بروم. تا کنون برای مسابقات امسال هیچ قول از هیچ بخشی برای اعزام ندارم، اما در خانه هم نمینشینم تا تلفن زنگ بخورد بلکه تلاش میکنم تا با استفاده از راهکارهای مختلف مسیر اعزامم را باز کنم.
آیا جوایز مسابقات به اندازهای است که بتواند پاسخگوی هزینهها باشد؟
خیر. در مسابقات جهانی رشتههای انفرادی بیشترین جایزه از سمت کشور آن ورزشکار است. این درحالی است که پاداش مسابقات آسیایی نیز هنوز به ما داده نشده است. حق گرفتنی است، اما برای گرفتن پاداش خود توانی نداریم. در مسابقات جهانی رشتههای انفرادی بیشترین جایزه از سمت کشور آن ورزشکار است. این درحالی است که پاداش مسابقات آسیایی نیز هنوز به ما داده نشده. حق گرفتنی است، اما برای گرفتن پاداش خود توانی نداریم.
هزینههای رشته یخنوردی را خودتان پرداخت کردید؟
تمام هزینههای تجهیزات و ابزارآلات مورد نیاز را از جیب پرداخت میکنم. یک تبر یخنوردی حدود ۱۲ میلیون تومان قیمت دارد و هر تیغه روی تبر که هر دو مسابقه باید تعویض شود را حدود ۲۰۰ یورو میفروشند.
یخنوردی تا چه میزان در رسانهها بازخورد داشته است؟
این رشته تاکنون بازخورد بسیار کمی داشته است، به عنوان مثال زمانی که عنوان قهرمانی جهان را کسب کردم چند سایت داخلی اخبار آن را پوشش دادند؛ اما صدا و سیما تنها به یک زیرنویس بسنده کرد. تا کنون شبکه اصفهان و ورزش از من دعوت کردند و از دیگر شبکهها هیچ خبری نشد. حتی در برخی شبها مستندهایی از شبکه اول سیما درباره یخنوردان خارجی پخش میشد، چرا این مستندات نباید از بچههای ایران باشد.
آیا به مربیگری در آینده فکر میکنید؟
از همین الان نیز نمیتوانم چشم خود را بر روی کودکان علاقهمند این رشته ببندم و مربیگری برای جوانان و نوجوانان نیز انجام میدهم.
رمز موفقیت محمدرضا صفدریان که هم زمان آتشنشان، یخنورد، مربی و دانشجوست، چیست؟
علاقه و تسلیم نشدن. در حال حاضر پنج ساعت در شبانهروز میخوابم. شرایط زندگی من به اندازهای برای فدراسیون جهانی تعحب آور است که پشت سر هم در مسابقات جهانی از من تست دوپینگ میگیرند.
اگر شرایط مهیا باشد، آیا مهاجرت میکنید؟
در حال حاضر شرایط مهاجرت را دارم و از برخی کشورها در دو بخش امداد و نجات و ورزش پیشنهاد دارم. اما با تمام مشکلاتی که وجود دارد، دوست دارم برای کشور خودم کار انجام دهم. در کشورهای مختلفی مسابقه دادم و شرایط خارج از کشور را تجربه کردم، شخصیتی اجتماعی دارم و دوستان و خانواده اهمیت زیادی برای من دارند. حتی در مسابقات وقتی پنج روز میگذرد، بی تاب کشورم میشوم. آدم آنطرف آبی نیستم.
چگونه به شغل آتشنشانی وارد شدی؟
در سال ۱۳۸۵ تنها سالن ورزشی سنگ نوردی استان اصفهان که متعلق به هیات کوهنوردی و صعودهای ورزشی استان بود، تعطیل شد. به واسطه اینکه مربی من (رحمان ستایش) به عنوان فرمانده عملیاتهای کوهستان در آتشنشانی مشغول بودند، سال ۱۳۸۶ در سالنهای آتشنشانی به عنوان آتشنشان داوطلب مشغول به تمرین شدم. حدود دو سال این رویه ادامه داشت و با تکنیکهای آتشنشانی آشنا شدم، در سال ۱۳۹۳ نیز برای خدمت سربازی امریه گرفتم و دو سال برای آتشنشانی خدمت کردم. در نهایت در اسفندماه ۱۳۹۵ کارمند رسمی آتشنشانی شدم و با درجه "سرآتشان دوم" مشغول خدمت هستم.
آتش نشانی یا یخ نوردی؟
آتش نشانی را به خاطر عملیات امداد و نجات دوست دارم و حس بسیار خوبی میدهد. یخ نوردی را نیز به دلیل اینکه با کسب مقام دل مردم شاد میشود دوست دارم. این دو متفاوت هستند و هر کدام در جایگاه خودش مهم است. اگر یخ نوردی نبود، الان آتش نشان نبودم و اگر آتش نشانی نبود، یخ نورد نبودم! رقیبان من هیچکدام شغلی به جز یخ نوردی ندارند، اما من سختی هر دو را به جان میخرم. حتی رضا علیپور (سریعترین مرد عمودی جهان) نیز آتشنشان است، اما یک روز در آتشنشانی کار نمیکند و تمام مدت در مرخصی ورزشی و تمرین به سر میبرد.
زمانی که مسابقه جهانی ندارم، با عشق و علاقه به کار امداد و نجات مشغول هستم به عملیات اعزام میشوم، در صورتی که میتوانم آتشنشانی را کنار بگذارم یا کل سال را به مرخصی بروم. امداد و نجات و قهرمانی در جهان دو حس متفاوت است، در آتشنشانی از لحاظ درونی آرامش خاطر پیدا میکنم و با قهرمانی جهان حسی کاملا متفاوت پیدا می کنم.
زمانی که مسابقه جهانی ندارم، با عشق علاقه به کار امداد و نجات مشغول هستم به عملیات اعزام میشوم، در صورتی که میتوانم آتشنشانی را کنار بگذارم یا کل سال را به مرخصی بروم. امداد و نجات و قهرمانی در جهان دو حس متفاوت است، در آتشنشانی از لحاظ درونی آرامش خاطر پیدا میکنم و با قهرمانی جهان حسی کاملا متفاوت پیدا می کنم.
در عملیات ترس اینکه حادثهای پیش آید و دیگر نتوانی ورزش را ادامه دهی، نداری؟
اصلا به این قضیه فکر نمی کنم، اما اگر بدانم قرار است جان یک نفر را نجات دهم و طوری شود که دیگر نتوانم یخ نوردی را ادامه قطعا جان یک انسان را حفظ خواهم کرد.
با ادامه روند بعید نیست که محمدرضا صفدریان را در سالهای آینده به عنوان رئیس آتشنشانی اصفهان ببینیم؟
خیر، همیشه سعی کردم در لحظه زندگی کنم، اما پیشرفت شغلی جز اهداف بلند مدت هر کسی است. ولی هیچگاه برای این کار نقطه مشخص نمیکنم و اشتباه است اگر بگویم میخواهم به فلان جایگاه برسم. تلاش خود را انجام میدهم و خدا بزرگ است، اعتقاد دارم یک خیری پشت هر اتفاقی چه خوب و چه بد وجود دارد. همیشه سعی کردم در لحظه زندگی کنم، اما پیشرفت شغلی جز اهداف بلند مدت هر کسی است. ولی هیچگاه برای این کار نقطه مشخص نمیکنم و اشتباه است اگر بگویم میخواهم به فلان جایگاه برسم. تلاش خود را انجام میدهم و خدا بزرگ است، اعتقاد دارم یک خیری پشت هر اتفاقی چه خوب و چه بد وجود دارد.
در آتشنشانی صحنه تلخی بوده که در ذهن شما باقی بماند؟
در بسیاری از موارد دوستان کوهنورد خودمان در کوه سقوط کردهاند و وقتی که بالای سر جسدشان حاضر میشویم بسیار تاثر برانگیز است. هضم این قضیه اصلا راحت نیست، بچههای آتشنشان مانند سربازان خط مقدم جبههها هستند.
در زمان انتخاب شغل آتشنشانی یا سنگ نوردی خانواده مانع نشدند؟
خانواده همواره بزرگترین حامی من بودند و هیچ مخالفتی نداشتند ضمن اینکه برخلاف تصورات، سنگنوردی ورزش خطرناکی نیست. به دلایل تجهیزات قوی که در این رشته وجود دارد کمترین آسیب به بدن میرسد.
گفتید که سنگ نوردی رشته امنی است، پس اتفاقی که هفته گذشته برای یک کودک در فولادشهر اصفهان رخ داد چه بود؟
درباره اتفاقی که در باشگاه ورزشی فولادشهر رخ داد کارگروهی شکل گرفت که ابعاد مختلف قضیه در قالب یک اطلاعیه و از طریق وزارت ورزش اعلام خواهد شد. اما آنچه که رخ داده سلسله اشتباهات زنجیرواری است که در نهایت این فاجعه را رقم زد به همین دلیل نمیتوان گفت که این اتفاق تلخ یک یا دو مقصر داشت.
گفت و گو از یزدان روحانی - خبرنگار ورزشی ایمنا
نظر شما