مرداب آسیب‌ها در کمین کودکان طلاق

دوران پسا طلاق نه تنها برای زن و شوهر بلکه به صورت ویژه تر برای فرزندان آنها دوران بحرانی است، دورانی که اگر به خوبی مدیریت شود کودکان و نوجوانان گرفتار در این آسیب را به باتلاق مشکلات و چالش‌های اجتماعی می‌کشاند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، "بچه طلاق"، برچسبی که در گذشته بر روی تعداد انگشت شماری از کودکان ایرانی می‌نشست و امروز تعداد این کودکان غیر قابل شمارش و روز به روز در حال افزایش است.

به باور بسیاری از کارشناسان، کودکان بزرگ‌ترین قربانیان طلاق هستند، قربانیانی که با جدایی پدر و مادرشان از یکدیگر احساس امنیت خود را از دست داده، حس طرد شدگی دارند، بعضاً خود را در ایجاد طلاق مقصر می‌دانند و همواره احساس بلاتکلیفی دارند.

مشکلات این کودکان اغلب از دید خانواده‌ها پنهان مانده و ترس از دست دادن هر دو والدین با ازدواج مجدد آنها را خشمگین می‌کند.

ثبت دو هزار و ۵۴۵ درخواست طلاق  در پنج ماه

بنا بر اعلام مجتبی ناجی، معاون امور اجتماعی بهزیستی استان اصفهان در پنج ماه نخست امسال دو هزار ۵۴۵ درخواست طلاق در اصفهان به ثبت رسیده است که حدود ۱۰ درصد این درخواست‌ها در یک سال اول زندگی مشترک بوده است.

او ادامه می‌دهد: در سبب شناسی علت وقوع این جدایی‌ها اولین و پرتکرارترین مورد ذکر شده بی توجهی همسران به یکدیگر است؛ حفظ نکردن احترام دومین عامل جدایی زوجین و ضعف مسئولیت پذیری همسران سه عامل مهم در روند افزایش طلاق‌ها در اصفهان است.

معاون اجتماعی اداره کل بهزیستی استان اصفهان می‌گوید: رصد آمار طلاق‌های سال گذشته نیز حاکی از آن است که از بین این سه عامل بی احترامی و بی توجهی درصدر عوامل جدایی زوجین بوده و از سوی دیگر  در اصفهان شاهدیم که ۵۹ درصد متقاضیان، خواستار طلاق توافقی هستند، اما در ۳۴ درصد موارد زوج متقاضی طلاق بوده و در هشت درصد هم زوجه تقاضای طلاق داده است.

 او تصریح می‌کند: نکته حائز اهمیت این است که هنگامی که زوج  متقاضی طلاق است احتمال مصالحه یا و سازش بیشتر است و بیشترین سازش‌هایی که در بین متقاضیان اتفاق  افتاده، مواردی بوده است که درخواست اولیه از طرف زوج مطرح شده است.

اغلب مردان متقاضی طلاق از درخواست خود منصرف می‌شوند

ناجی یادآوری می‌کند: این آمارها حاکی از آن است که ۱۱.۲درصد مردانی که متقاصی طلاق بودند از تقاضی خود منصرف شدند و یا خودشان را با شرایط زندگی‌شان سازگار  کردند و این آمار از شهر اصفهان به دلیل وجود سامانه ثبت الکترونیکی متقاضیان طلاق در مرکز اصفهان گزارش شده است.

معاون اجتماعی سازمان بهزیستی استان اصفهان درباره تبعات و آسیب طلاق والدین در بین فرزندان دختر و پسر اظهار می‌کند: طلاق، آسیب اجتماعی است و دو نفر قرار دادی را با هم داشته‌اند و به دلیل نداشتن سازش و تفاهم این قرداد را فسخ می‌کنند و اگر صاحب فرزندی هم نباشند امکان سازش با شرایط جدید را پیدا می‌کنند؛ اما از بُعد اجتماعی بروز آسیب‌های بعد از طلاق در بین خانواده‌هایی ‌که صاحب اولاد هستند به مراتب بیشتر است و بروز مشکلات روانی مثل افسردگی، اختلالات خلقی و اضطرابی، نگرانی و ترس از آینده و مشکلات روانی  و اجتماعی از تبعات طلاق برای این گروه از خانواده‌ها وجود دارد.

او اضافه می‌کند: نوع نگرش اقوام و مردم نسبت به افراد مطلقه به خصوص خانم‌ها  باعث احساس عدم امنیت اجتماعی در بین آنها می‌شود و یک خانم مطلقه  از دید آنها  به عنوان فردی قربانیو در معرض آسیب نباشد و وقوع این اتفاق و تفهیم این مساله به آنها زمان می‌برد.

تکرار آسیب‌ها  در دوران پسا طلاق

ناجی معتقد است پس از طلاق، احتمال تکرار آسیب‌ها بسیار افزایش می‌یابد و این روند باعث می‌شود که این گروه از اشخاص نتوانند خودشان را  بازیابی و بازپروری کنند و بعد از رویداد طلاقشان همانند اشخاص معمولی برای زندگی و ازدواج سالم دوباره‌ای برنامه ریزی کنند که این امر از تبعات منفی طلاق همسران است.

معاون اجتماعی اداره کل بهزیستی استان اصفهان درباره اینکه چه بازه زمانی طول می‌کشد تا یک فرد مطلقه دوباره ازدواج کند، به خبرنگار ایمنا می‌گوید: تحقیقات اثبات کرده است کسی که تازه طلاق گرفته حداقل ۶ ماه تا دوسال وقت دارد تا با شرایط جدید خود را منطبق کند. کسانی که دوسال اول بعد از طلاق ازدواج می‌کنند احتمال تکرار تجربه تلخ گذشته  دارند. بعضی مواقع علت طلاق به دلیل بی ثباتی شخصیتی و  روانی و عاطفی افرادی است  که این اتفاق برایشان افتاده است و با جدایی آنها بی ثباتی‌ها تشدید می‌شود و چنانچه  دوباره ازدواج کنند، ضریب خطر طلاق آنها افزایش پیدا می‌کند.

به گفته ناجی؛ بنابراین برای ازدواج دوباره یک فرد مطلقه باید یک بازه زمانی وجود داشته باشد و این روند وابسته به شرایط فرد، اوضاع و احوال زندگی و حمایت اجتماعی او دارد. بسیار مهم است که این گروه از افراد در طی یک سال خودشان را با شرایط جدید وفق دهند و موارد را واکاوی و آسیب شناسی کنند و مسائلی که منجر به این نوع ناکامی‌ها می‌شود را زیر ذره بین گذاشته و با رصد کردن خطاهایی که در ازدواج اول داشتند و عبرت گرفتن از آنها  از تکرار این مسائل زندگی جدید جلوگیری کنندتا ازدواج دوم آنها آگاهانه و پایدار باشد.

لزوم گفت‌وگو با فرزندان در رابطه با طلاق

او در زمینه چگونگی توضیح طلاق و ازدواج مجدد والدین به فرزندانشان اظهار می‌کند: والدین دارای فرزند که تصمیم به جدایی دارند ابتدا باید موافقت فرزندشان را برای انجام این کار در نظر بگیرند، گاهی اوقات فرزندان با شنیدن این مساله مقاومت می‌کنند. بعد از طلاق هم معمولاً بسیاری از پدرها و به خصوص مادران مصلحت فرزند را در این می‌بینند که ازدواج دوم نکنند و با فداکاری، اولویت زندگی‌شان فرزندان می‌شود.

ناجی تاکید می‌کند: لازم است که فرزندان به این درجه و شناخت برسند که اتفاق طلاق که  افتاد اگر در کنار پدر یا یا مادر هستند بایستی ذهنشان آماده پذیرش این مساله باشد که با ازدواج مجدد آنها نباید انتظاری را که از والدین اصلی دارند از نامادری یا ناپدری داشته باشند؛ والدین هم سعی کنند که آنها را متهم به بد رفتاری با طفل نکرده و انتظاراتشان غیر واقعی نباشد.

معاون اجتماعی اداره کل بهزیستی استان اصفهان در توصیه به خانواده‌هایی که در چنین شرایطی هستند، تاکید می‌کند: بایستی والدین توازن و تعادلی را که به مصلحت فرزند و خودشان بوده در نظر گیرند. بنابراین بهره‌مندی از مشاوره‌های بعد از طلاق از طریق مراکز مشاوره‌ای و استفاده از خدمات روان وشناختی و تجربه‌های افراد شکست خورده در کارگاه‌های آموزشی به خانواده‌هایی که در شرایط طلاق قرار دارند برای پیشگیری از اتفاق‌های ناگوار توصیه می‌شود.

نوع آسیب فرزندان دختر و پسر طلاق متفاوت است

همچنین سید محمد سجاد زاده کارشناس آسیب‌های اجتماعی با بیان اینکه طلاق والدین آسیب‌های روحی و روانی برای فرزندان دختر و پسر دارد، به خبرنگار ایمنا می‌گوید: در مرحله طلاق والدین و بعد از آن نوع آسیب دیدن دختران و پسران با توجه به ذهینت وجنسیت آن‌ها متفاوت است، مساله جنسیت را نمی‌توان نادیده گرفت و آسیب دیدن فرزندان با توجه به سن و مقطع خردسالی، کودکی و نوجوانی آنها مختلف است.

وی ادامه می‌دهد: درسنین خردسالی زمینه‌ دلبستگی های کودک به والدین و دریافت کمک از آنها بسیار زیاد است و با طلاق والدین کودک خردسال دلبستگی اضطرابی و اجتنابی دارد و با احساس نا ایمنی دچار آسیب می‌شود.

این مشاوره خانواده معتقد است که احساس جدایی از والدین باعث می‌شود که خزانه محبت عاطفی و زمینه خلقی کودک شکل نگیرد و در نتیجه بدخلقی و تأثیر مهارت حرکتی حتی در راه رفتن، غداخوردن و واکنش نشان دادن و بروز کج خلقی کودکان به وضوح دیده می‌شود. در سنین پیش دبستانی و از سن سه تا پنج سالگی با جدایی والدین و طلاق آنها، از دریافت محبت مستمر آنها محروم می‌شوند و این اتفاق اضطراب جدایی، کابوس‌های شبانه و پرخاشگری کودکان را به دنبال دارد.

فرزندان طلاق در روابط اجتماعی بی اعتماد  هستند

به گفته سجاد زاده؛ کودکان فهم دقیقی از طلاق والدین ندارند و گاهی اوقات رفتارهای خودشان مثل لباس پوشیدن و غذا خوردن را سرزنش کرده و مقصر جدایی پدر و ماردشان می دانند و با اضطراب و بی‌قراری دچار ترس جدایی از والدین می‌شوند و این اتفاق زمینه‌های بی اعتمادی در روابط اجتماعی، پرخاشگری، افسردگی، احساس محرومیت و شکل گیری عدم حمایت روانی را در بین این گروه از کودکان به دنبال دارد.

کارشناس آسیب‌های اجتماعی با بیان اینکه در سنین بالاتر زمینه‌های افت تحصیلی و پرخاشگری این گروه از کودکان وجود دارد، می‌افزاید: جدایی والدین در مقطع دبستان باعث ناامیدی، بی انگیزگی و بی حوصلگی آنها نسبت به اطرافیان می شود و احساس طرد شدگی از سوی والدین و اطرافیان به این گروه از کودکان دست می‌دهد. آنها بر این باور هستند اگر والدین در کنار هم بودند آرامش در زندگی و شرایط روانی بهتری داشتند.

طلاق والدین در دوره نوجوانی به معنای پایان کنترل آن‌ها است

وی درباره تاثیر طلاق والدین در بین نوجوانان نیز می‌گوید: طلاق والدین در دوره نوجوانی به معنای پایان کنترل آن‌ها است؛ دوره نوجوانی همراه با اتفاقات تزلزل های دوره بلوغ است، بلوغ یک منظومه رفتار متفاوت همراه با تغییرات در نوجوان است. پرخاشگری از ویژگی‌های این دوره است، طلاق والدین و ازدواج مجدد آنها موجب سوءظن در نوجوان می‌شود و این گروه از نوجوانان بر این باور هستند که کسی حق کنترل کردن، مراقبت از آنها را ندارد و به دلیل سوءظنی که به رفتارهای والدین دارند نوعی احساس گسیختگی و بی کنترلی پیدا می‌کنند.

سجاد زاده تصریح می‌کند: احساس از هم گسیختگی و بی کنترلی در این دوران، نوجوانان را به شخصیت‌های ضد اجتماعی تبدیل می‌کند و معمولاً آنها رفتارهای ضداجتماعی دارند که این اتفاق محصول فشارهای روانی خانواده است. از سوی دیگر جدایی والدین و عدم حمایت آنها از نوجوان آسیب‌های روانی احساس ناامنی بلاتکلیفی، غمگینی و هراس از حضور ناپدری و نامادری را برای آنها به دنبال دارد.

فرزندان طلاق احساس طرد شدگی در جامعه را دارند

کارشناس آسیب‌های اجتماعی معتقد است است که احساس تنهایی، خشم از خود و جامعه، پرخاشگری، تخریب، شخصیت ضد اجتماعی، افسردگی حاد و حس درونی نارضایتی از زندگی و تک والدی بودن این گروه از کودکان و نوجوانان را تهدید می‌کند. بچه‌های طلاق به شدت شکننده  و احساس طرد شدگی از خانواده وجامعه را دارند.

وی ادامه می‌دهد: مراقبت والدین از فرزندان، وقت گذاشتن برای آنها، تفریح و گفت‌وگو با کودک و نوجوان رابطه خوب مادر و پدر با دختر و پسر خودشان از بروز آسیب متعدد بر روی بچه‌های طلاق جلوگیری می‌کند و آرام آرام زمینه‌های محرومیت و آسیب دیدگی کمتر می‌شود و فراهم کردن این شرایط هنر والدینی است که طلاق را انتخاب می‌کنند.

این مشاوره خانواده تاکید می‌کند: پرهیز والدین از بدگویی همدیگر در حضور بچه‌ها از واردشدن آسیب به این گروه از کودکان پیشگیری می‌کند و مانع از شکل گیری بی اعتمادی، احساس منفی و سوء ظن در بین نوجوانان خواهد شد و آن‌ها می‌توانند رابطه‌ای صمیمانه با پدر و مادر خود داشته باشند، اگر این اتفاق نیفتد فرزندان طلاق به این نتیجه می‌رسند که با از دست دادن پدر و مادر دیگر منبع عاطفی و امنیت روانی  ندارند و بر این باوراند که به آنها خیانت شده و نوجوانان از والدین باج گیری می‌کنند و این اتفاق باعث می‌شود تا آنها انتظار مالی بی جا از پدر و مادر داشته باشند.

گزارش از: اکرم کیانی - خبرنگار سرویس جامعه ایمنا

کد خبر 388155

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.