به گزارش ایمنا، کتاب «شهرهای رویدادگرا» که توسط گرک ریچاردز و رابرت پالمر در سال 2010 نوشتهشده، نخستین کتاب و به تعبیری کتاب مرجعی است که درباره ارتباط میان شهرها و رویدادها در جهان منتشرشده است. نویسندگان این کتاب معتقدند که مسئله این کتاب این نیست که یک رویداد را چگونه باید مدیریت کرد بلکه نکته مهم اینجاست که یک شهر چگونه راهبردهایی را لازم است پیش ببرد که اطمینان حاصل کند چنین رویدادهایی به تحکیم شهریت و هویت و فرهنگ مکانهایی که آن رویداد را میزبانی میکنند خواهد انجامید و تأثیرات اقتصادی و کامیابی فرهنگی را حاصل خواهد کرد. در ادامه نقدی که دکتر جیمز کنل بر معرفی این کتاب در مجله Cultural Trend نوشته است را با برگردان گروه ترجمه ایمنا خواهیم خواند. این مطلب پیشتر در سومین شماره مجله الکترونیک «شهرگاه» منتشر شده است.
شهرها در مناطق پساصنعتی دنیای پیشرفته و بهطور فزایندهای، شهرهای در حال رشد با اقتصادهای نوظهور، بهتازگی به سمت برپایی رویدادها متوجه شدهاند که بهمثابه شتابدهندههایی برای پوستاندازی شهری، پرچمداری برندسازی شهر، مغناطیس جذب گردشگر و محرکهای انسجام اجتماعی کارایی دارند. این کتاب مهم پدیده برنامه رویدادهای فراگیر شهری را تحلیل میکند و استفاده ابزاری از رخدادهای فرهنگی برای بهبود شرایط رقابتی شهرها را نقد میکند.
▲یک رویداد شهری در کنار آرسلور میتال، بزرگترین مجسمه شهری در دهکده المپیک لندن
ریچاردز و پالمر ادغام جدید مدیریت شهری و استراتژیهای رویدادهای فرهنگی را بهعنوان «رویداد-گرایی» توصیف میکنند که بیانگر این است که «این ادغام نباید خود هدف باشد، بلکه باید وسیلهای برای بهبود شهر باشد و شهر را جذابتر و زیستپذیرتر سازد»، پیگیری توسعه فرهنگی را شدیداً به خواستههای شهرها پیوند میدهد تا به اهداف دوگانه رشد اقتصادی و پیگیری برای بهبود کیفیت زندگی ساکنان دست یابند.
این کتاب با تعریف رویدادها آغاز میشود و سپس با توجه به ماهیت رویدادهای فرهنگی ادامه پیدا میکند و این امر را از طریق دربرگیری طیف وسیعی از مثالها و مطالعات کوچک موردی انجام میدهد. این دو بهنوعی تفاخر و تعصب اروپایی تمایل دارند و تعجبآور نیست چون نویسندگان کار کردن بر روی برنامههای پایتخت فرهنگی اروپایی را در کارنامه دارند و این مورد یکی از نقاط قوت این کتاب است که آنها تجربه عملی و مطالعات بینالمللی مقایسهای را به تصویر میکشند.
نویسندگان با تحلیل برنامهریزی در سطح شهر، برنامهریزی رویدادهای فرهنگی را به کتاب خود اضافه کردهاند و این موضوع را از طریق مفهوم گزینش آثار انجام میدهند که بیشتر به مجموعهای از روابط حساستر اشاره دارد تا برنامهریزی سختتر، چون معمولاً در زمینه مدیریت رویدادها بیان میشود. ریچاردز و پالمر میگویند که ممکن است ما مشاهدهگر حرکت به سمت شهرهای رویدادگرا باشیم، یعنی جایگزینی سیاست فرهنگی بهجای برنامهریزی فرهنگی.
میانههای کتاب بیشتر مدیریت محور و کمتر مفهومی است، همچنین حاوی مطالبی در مورد رهبری و حکمرانی، منابع انسانی، خطرات، مسائل مالی و بازاریابی است. این قسمتها بسیار عملی است و به کتاب کمک میکند که بین تئوری و عمل بهطور مؤثر ارتباط برقرار کند، چراکه حوزه مدیریت رویداد در یک دوقطبی درگیر است، دوقطبی بین وجوه موضوعی مطالعه رویداد از یکسو و بخش کاربردیتر رویکردهای مدیریتی از سوی دیگر که در این بخش کتاب این رویکردهای مدیریتی دست بالاتر را دارد.
پرداختن به هر دو دیدگاه در مورد رویدادها به این معناست که این کتاب توانسته به امر دشوار برقراری تعادل در بهرهرسانی به هر دو گروه پژوهشگران رویدادها و نیز متخصصان اجرایی و مجریان برگزاری رویدادها نائل شده است. فصل «توسعه مخاطبان» این رویکرد را نشان میدهد که شامل مباحث مفهومی مخاطبان و عموم مردم برای رویدادهای فرهنگی است که همراه با تکنیکهای عملی رشد مخاطب و مثالهایی از پروژههای موفق در این زمینه است. بر اساس تحقیق قابلتوجه ریچاردز در مورد گردشگری فرهنگی، نویسندگان توریستها را نیز بهعنوان گروهی از مخاطبان در نظر میگیرند.
▲یک جشنواره غذای ژاپنی
فصلهای «پیامدها و تأثیرات برنامهریزی رویداد» و «پایایی برنامهریزی رویداد» در پیوستگی باهم، بین خروجی و پیامدها و بین انواع متفاوت تأثیرات در سطح شهر بهطور وضوح تفاوت قائل میشود، همانطور که برای رویدادهای تکی، چارچوبی تهیهکرده است که در آن تأثیرات خاص حرکت به سمت «رویدادگرایی» میتواند ارزیابی شود. در درجه اول، پایداری بهعنوان یک سری اقدامات متعادلکننده بین اولویتهای رقابتی در نظر گرفته میشود و نویسندگان درگیر مسائل دشوار مربوط به این موضوع میشوند که آیا رویدادهای فرهنگی میتوانند ازلحاظ اقتصادی پایدار باشند یا نه؟
دو فصل نهایی دیدگاه انتقادیتری نسبت به ایده «رویدادگرایی» دارد. اولاً، نویسندگان مجموعهای از معیارهایی را مشخص کردهاند که اهداف رویداد، محتوای فرهنگی و اهداف شهر میزبان را در هم میآمیزد و این ترکیب میتواند برای قضاوت موفق بودن یا نبودن رویدادهای درونشهری مورداستفاده قرار گیرند. این مورد بهشدت بر شکلدهی به یک مکان عمومی تأکید دارد تا بر روی بازاریابی مکان، هرچند در حال حاضر هر بحثی که بخواهد بهدوراز طرح توجیههای اقتصادی رایج در خصوص هزینههای عمومی استدلال آورد، بسیار دشوار است.
در این کتاب اما مورد قویای وجود دارد که بهمنظور بررسی کردن سهم رویدادها در یک شهر به شیوهای جامع، با استفاده از شیوههای حسابداری اجتماعی همراه با مطالعات ضرایب استاندارد افزایش صنعتی و روششناسی ورودی-خروجی مبادرت کرده است. این کتاب با مروری بر گرایشهای مهم درونی و برونی که ممکن است بر حرکت به سمت رویدادگرایی تأثیر بگذارد و شامل عوامل محیطی، توسعههای اجتماعی-جمعیت شناسی، فناوریهای جدید و کاربردهای نوین فناوری موجود و تغییر در بستر اقتصادی میشود، به پایان میرسد.
این گرایشها، تجزیهوتحلیل شده و سپس با بخش عملی «زمینهسازی برای رویدادگرایی» خاتمه مییابد که ایدهها و اقدامات ملموسی را مشخص میکند که در توسعه یک شهر رویدادگرا میتواند اجرا شود. نویسندگان کتاب این موضوع را مورد ملاحظه قرار دادهاند که چطور دانشی برای شهر رویدادگرا ایجاد کنند که شاید بتواند پایهای برای پژوهشهای برنامهریزی آینده را شکل دهد. هرچند کتاب «شهرهای رویدادگرا» با نمونهها و مطالعات موردی فراوانی پشتیبانی میشود، تنها در قسمت پایانی کتاب است که رویداد محوری شهرهای آسیایی با جزییات بحث میشود.
ریچاردز و پالمر بهوضوح تأکید میکنند که بهزودی، 12 شهر از 20 شهر بزرگ دنیا در آسیا خواهد بود: تفاوت در شکل شهری، نظامهای سیاسی و تولیدات فرهنگی ممکن است مفهوم شهر رویداد مدار را به مسیرهای غیرقابلپیشبینی دیگری سوق دهد. تحقیقات جدید در این زمینه به ایجاد مقایسههای بینالمللی و بین فرهنگی نیاز پیدا میکند، مخصوصاً اگر اقتصاد شهری اروپا و آمریکای جنوبی همچنان به افت خود ادامه دهد. در بخش رویدادهای فرهنگی، افزایش تولیدکنندگان و مدیران رویدادهای بینالمللی و نیز افزایش جهانیشدن اقتصادهای شهری به این معناست که احتمالاً بسیاری از نوآوریها در زمینه رویداد مداری نخستین بار در آسیا و آفریقا قابلمشاهده خواهد بود.
نهتنها رویدادهای فرهنگی که دیگر دستهبندی رویدادها ازجمله رویدادهای تجاری و ورزشی نیز بر توسعه مفهوم رویدادگرایی تأثیرگذارند و چهبسا مرزهای رویدادهای فرهنگی و غیرفرهنگی را ناپدید میکنند. آنگونه که برخی رویدادهای تجاری به سبب اینکه در تجربه اقتصاد کاملاً غوطهور هستند، استعدادهای خلاق در طراحی رویدادها را بهگونهای وسیع به کار میگیرند یا در برخی رویدادهای ورزشی که پیوندهای زیاد برنامههای فرهنگی و نوزایی شهری با آن رویداد به چشم میخورد.
این کتاب بهوضوح بر روی قسمت رویدادهای فرهنگی تمرکز میکند، اما بسیاری از دیدگاههایش میتواند بهطور برابر در انواع متنوع رویدادها که در شهر برگزار میشود کاربرد داشته و در راهبردهای توسعه شهری نقش ایفا کند.
«شهرهای رویدادگرا» کتاب نادری است که برای سیاست سازان، چهرههای دانشگاهی و برگزارکنندگان اجرایی مفید است به این دلیل که به تحقیقات و تجربیات عملی نویسندگانشان استوار است. این کتاب یک حوزه نوظهور و مهم در تحقیقات مدیریت رویدادها را تحلیل میکند و دیدگاههای گوناگونی مربوط به زمینههایی کاملاً جدا از هم در سیاست فرهنگی، گردشگری و مدیریت رویدادها و هنرها و نیز توسعه اقتصادی را به هم پیوند میدهد.
نظر شما