به گزارش خبرنگار ایمنا، زهره فیض اللهی، مردادماه سال ۱۳۳۶ در یک خانواده پرجمعیت و هنرمند اصفهانی متولد شد و از همان دوران کودکی با نقش و نگارهایی که پدرش بر روی ظروف مینا میآفرید آشنا شد؛ هنر میناکاری و تذهیب را از سال ۱۳۵۵ با جدیت نزد پدرش، مرحوم استاد غلامحسین فیض اللهی که از میناکارهای معروف اصفهان بود و شاگردان زیادی را هم در این زمینه پرورش داد، شروع کرد و با فوت و فن این هنر کاملا آشنا شد.
خبرنگار ایمنا با این بانوی نگارگر گفتوگو کرده است که در ادامه آن را میخوانید:
شما در یک محیط هنری بزرگ شدید و با میناکاری آشنا بودید چرا به سراغ هنر نگارگری رفتید؟
پدرم مینا، اسلیمی ختایی و نگارگری طبیعت کار میکرد که متفاوت از آن سبکی که به آن علاقه داشتم بود. زمانی که متوجه علاقه ام شد، من را نزد استاد کاوش، نگارگر چیرهدست زمان خودشان فرستاد و نگارگری را از ایشان آموختم و نقطه ورود من به عرصه نگارگری آنجا بود. پس از آن درلعین حال که درس میخواندم کارهای هنری هم انجام میدادم تا اینکه در سال ۶۴ از طرف اداره ارشاد تهران به نمایشگاه بینالمللی بانوان تایلند دعوت شدم و بهعنوان نماینده ایران در آنجا حضور داشتم و کاری که ارائه کرده بودم در آن نمایشگاه در بین سایر آثار رتبه اول را به دست آورد و بعد از آن چندین نمایشگاه با پشتیبانی ارگانهای مختلف برگزار کردم و تا امروز حدود ۳۸ سال است که آموزشگاه نگارگری برای بانوان دارم و در دانشگاههای هنر اصفهان، پیام نور اصفهان، هنر فارسان، علمی کاربردی نقشجهان و دانشگاه نجفآباد هم مشغول تدریس این رشته هستم و زمانی هم که در خانه باشم کار میکنم.
به نظر شما اگر پدرتان یک فرد هنری و استاد این حرفه نبودند آیا شما که فرزند اول این خانواده هستید بازهم به سمت این هنر گرایش پیدا میکردید؟
من فکر میکنم که وجود پدر حتماً تأثیر داشته است برای مثال خود من بسیار دیدم که در زمانهای قدیم مادری در خانه قالیبافی میکرده و دختران هم از مادر یاد گرفتند؛ من و سایر خواهرها و برادرهایم هم چون از کودکی در چنین محیطی بزرگ شدیم و صبح که از خواب بیدار میشدیم پدرمان را پشت میز کار مشغول میدیدیم و شاهد تمام مراحل کار از ابتدا تا انتهای آن بودیم به همین دلیل کنجکاو و علاقهمند به تجربه کردن شدیم.
نگارگری؛ هنری بسیار ظریف است که نیاز به مهارت و صبر بسیار دارد، چه شد در این رشته هنری ماندگار شدید؟
چون به این هنر عشق میورزم و زمانی که مشغول کار هستم اصلاً احساس خستگی نمیکنم چون به کارم علاقه دارم و از انجام آن انرژی و انگیزه میگیرم و باوجود مشکلات متعدد در زندگی با عشق کارم را انجام دادم و اگر کاری را در دست داشته باشم که بیش از یک ماه زمان برده باشد هیچگاه خسته و دلزده از آن نشدهام. من به شاگردانم هم میگویم وقتیکه یک کاری را دست میگیرید برای به پایان رساندن آن عجله نکنید و با حوصله کار کنید تا زمانی که آن را تمام کردید کارتان را دوست داشته باشید و از آن خسته و دلزده نباشید.
دید شما به نقش زن در نگارههای قدیم چیست؟
همیشه در نگارگری از نقش زن استفاده شده و طنازی، ظرافت و زیبایی زن را بیشتر مورد توجه قرار داده اند و در برخی آثار هم تن بیپوشش زن را به تصویر کشیده اند که به نظر من صحیح نبوده و امروزه میتوانیم ایثارگری زن را در نگارگری ها به تصویر بکشیم همانطور که در آثار نگارگری استاد فرشچیان مشاهده میشود و نقش زن را با حفظ شئوناتش پررنگ در تمام عرصههای جامعه نشان میدهد.
آیا زنان نگارگر در قدیم بودهاند که آثاری از آنها بر جا مانده باشد؟
خیر زنی که اسم و اثری از آن بر جا مانده باشد وجود نداشته و تمام کسانی که آثارشان بر جا مانده از هنرمندان مرد هستند. البته شاید در گذشته زنان هنرمند و علاقهمند به هنر هم وجود داشتهاند که ممکن است برای خودشان نقاشیهایی هم میکشیدند اما اثری با اسم خود ارائه ندادهاند و امروزه اثر هنری از آنها نمانده است.
تفاوت سبک نگارگرهای قدیم و نگارگرهای معاصر در چیست؟
در نقاشیها هر نوع پوشش نشاندهنده طبقه اجتماعی و فرهنگ آن زمان بود. در نقاشیهای قاجار بیشتر تجملات را در زنان نشان میداد و در نقاشیهای رضا عباسی در دوره صفوی میبینیم که زنان سادهپوشتر هستند و گچبری و آیینهکاری و پردههای مخمل در ساختمانها دیده نمیشود و از نوع پوشش و معماریها در نقاشیها متوجه تفاوت زمانی میشویم.
امروزه سبکهای مختلف کار میشود و بعضی هنرمندان به موضوعات روز و مناسبتها میپردازند و عدهای هم تلفیقی کار میکنند مثلاً اسلیمی ختایی را با نگارگری تلفیق میکنند و عدهای هم هستند که هنرهای اصیل ایرانی را حفظ کردهاند و من هم از همین دست هستم و معتقدم نباید هنر اصیل ایرانی را فراموش کنیم چون کشورهای دیگر هم هنر اصیل خود را حفظ کردهاند و اگر از آثار هنری آن منطقه چیزی به دستمان برسد هر کسی که آن را ببیند منطقهای که این اثر از آنجا آمده برایش قابل تشخیص است و اگر امروزه به هنر اصیل توجه نشود بهمرور به فراموشی سپرده میشود و آیندگان هیچ شناختی از آثار قدیمی ندارند و من همیشه به هنرجویانم میگویم در کنار یادگیری مهارت نقاشی کشیدن باید مکتبهای هنری را هم بشناسید که بدانید این اثری که میکشید و یا اگر در یک مکانی اثری را دیدید از کجا برخاسته چرا که وظیفه ما حفظ هنر است.
تجربه تصویرگری برای کار منتشر شده داشتهاید؟
بله فقط یکبار برای یک کتاب شعری تصاویر مربوط به آن را نقاشی کردم.
سایر کارهای هنری را تجربه کردهاید؟
سالها قبل کار بافتنی انجام میدادم و لباسهای خیلی زیبایی برای بچههایم که کوچک بودند میبافتم و یا در حد رفع نیاز خیاطی هم میکردم. من هیچ وقت از انجام کارهای هنری خسته و دلزده نشدم و همیشه با ذوق و علاقه کار کردم و اگر یک زمانی دوباره من به این دنیا بیایم باز هم این حرفه را با عشق انتخاب میکنم.
آیا میتوان هنر نگارگری را بهعنوان یک شغل و منبع کسب درآمد دانست؟
بله کاملاً! اینطور نیست زحمت کسی نادیده گرفته شود. من از خودم مثال میزنم؛ تابلوهایی که در خانه میکشم را اگر مخاطب داشته باشد میفروشم و در آموزشگاه و دانشگاه تدریس میکنم؛ ولی هستند کسانی که حتی اگر مشتری برای کارهایشان پیدا شود تمایلی به فروش آثارشان ندارند که من معتقدم اگر انسان مهارتی دارد بهتر است از آن در جهت کسب درآمد استفاده کند چون از طریق فروش آثار با سلیقه مخاطبان آشنا میشوند و هنر توسعه مییابد.
حرف آخر؟
مردم به هنر بها میدهند و هنردوستان زیادند و من از کسانی که متصدی این امر هستند درخواست میکنم که جهت تسهیل برگزاری نمایشگاهها و قرار دادن مکانهایی در اختیار هنرمندان تلاش کنند تا هنرمندان بتوانند آثار خود را ارائه کنند و انگیزهای برای تداوم فعالیتشان داشته باشند، چراکه بسیاری از هنرمندان و هنرجویان سرمایهای برای برپایی نمایشگاه ندارند و اگر امکاناتی در اختیار این جوانان گذاشته شود دیگر برای فروش آثارشان به سراغ مغازهداران نمیروند چون هنرمندان بیشتر آثارشان را به مغازهداران ارائه میکنند و آنها خیلی بی انصافانه برخورد میکنند و روحیه و انگیزه این افراد را تخریب میکنند.
گفت و گو از: سمانه ابوشهاب_ خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما