به گزارش خبرنگار ایمنا، یک هفته از قبول قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران میگذرد، شهرهای کشور آشفته است و این آشفتگی در جنوب غربی و غرب کشور به اوج میرسد. اگرچه جنگ به ظاهر پایان یافته است اما سربازان در جبههها سردرگم هستند. هیچکس نمیداند چه پیش خواهد آمد و صدام چه میکند؟ درحالی که زمزههای صلح در شهرها پیچیده و موجی از شادی و غم حس میشود، باز صداهایی به گوش میرسد.
این بار نه صدام است و نه در خوزستان، این بار نوبت افرادی است که خود را مجاهد خلق مینامند، اما کدام خلق؟ مشخص نیست! در چهارم مردادماه ۱۳۶۷ در غرب ایران و استان کردستان دوباره صدای جنگ از آنسوی مرز شنیده میشود، نیروهای سازمان مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی و با حمایت صدام برای فتح تهران در ۴۸ ساعت به راه افتاده است! حربه صدام فتح دوباره خرمشهر نبود بلکه قرار دادن مجاهدان در مقابل وطن بود.
این عملیات آخرین تلاش صدام و اولین تلاش مجاهدین خلق برای دست درازی به سرزمین ایران بود. عملیاتی که مجاهدین آن را "فروغ جاویدان" نامیدند، اما خبر نداشتند که "مرصاد" ایران به اندازه ای سنگین و قوی است که فروغ آنها را تبدیل به خاکستری در خرابههای تاریخ خواهد کرد. صدام در سخنرانی اعلام کرد "بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خود نفوذ خواهند کرد و پیوستن مردم ایران به صفوف آنها را خواهید دید."
صدام برای تحقق حرف خود تنها سه روز پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران و در تاریخ ۳۱ تیرماه ۱۳۶۷ دوباره نیروهای خود را به جنوب و نزدیکی خرمشهر هدایت کرد و با زیرپا گذاشتن قطعنامه حملهای دوباره به اهواز و خرمشهر ایران ترتیب داد و توانست تا نزدیکی خرمشهر پیش آید. اما ضد حملات موفق ایران و بسیج نیروها در منطقه، باعث عقب نشینی ارتش عراق شد.
پس از این حملات و در حالی که نیروهای ایران در جنوب کشور مستقر بودند، نوبت به عملیات مشترک عراق و سازمان مجاهدین خلق رسید. سازمان مجاهدین پس از قبول قطعنامه و در تاریخ ۳۱ تیرماه ۱۳۶۷ جلسهای با حضور مسعود رجوی و فرماندهان خود برگزار کرد. در این جلسه رجوی جزییات عملیات "فروغ جاویدان" را به فرماندهان گفت. سپس نوبت به سخنرانی مشهور و پرشور رجوی در سازمان و آغاز عملیات رسید.
رجوی در شب آغاز عملیات گفته بود "کاری که ما میخواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است... از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور میدهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد. از نظر هوایی ناراحت نباشید چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشینها به صورت ستون حرکت میکنند. "
غافلگیری مجاهدین از مقاومت کردها
در این عملیات تمام اعضا مجاهدین از مرد و زن کنار هم قرار گرفته و با بازوبندهای سفید به راه افتادند. در جلسه توجیهی پیش از عملیات به نیروهای مجاهدین گفته شده بود که به صورت ستونی و با سرعت ۷۰ کیلومتر در ساعت پیش روید و تا باختران (کرمانشاه) توقف و درگیری نداشته باشید. همچنین از آنها خواسته شده بود که به هر سمت و به هرکسی که به شما شلیک کرد، شلیک کنید. مجاهدین در این عملیات حدود ۴هزار و ۵۰۰ نیرو در اختیار داشتند که ۲۵ درصد آن زنان و دختران بودند.
در روز آغاز عملیات نیروهای مجاهدین فاصله مرز قصر شیرین تا تنگه چهارزبر در ۳۴ کیلومتری کرمانشاه را با سرعت بسیار زیادی طی کردند. در این زمان نیروهای ایرانی مشغول دفع حملات عراق در جنوب بودند و مقاومت کلاسیکی در مقابل نیروهای سازمان وجود نداشت. نیروهای مجاهدین با حمایت ارتش عراق در روز اول عملیات تا عمق ۱۴۵ کیلومتری در خاک ایران پیش رفتند و مقاومت مردم محلی نیز مشکلی برای آنها ایجاد نکرد.
اما مقاومت مردم محلی کرد مجاهدین را غافلگیر کرد، چراکه آنها تصور میکردند پس از پیشروی نیروهای محلی کردها نیز از آنها حمایت خواهند کرد. اما نیروهای کرد ایستادگی کردند و همین ایستادگی باعث شد تا سرعت مجاهدین کمتر شود. در نهایت مجاهدین خلق شهرهای سرپلذهاب، قصر شیرین، کرند غرب و اسلام آباد غرب را اشغال و تخریب کردند و از طریق بزرگراه به سمت کرمانشاه راه افتادند.
در این شرایط نیروهای هوایی عراق روستاهای پر جمعیت منطقه را بمب باران کردند. عراقیها همچنین در بخشهای از ایران و عراق بمبهای شیمیایی انداختند و روستاهای زرده، نساردیره، نساردیره سفلی و شاه مار دیره، شیخ صله، دودان و روستای باباجانی را با بمبهای گاز خردل و گاز اعصاب مورد اصابت قرار دادند. در این میان بسته شدن جادهها و راهها منتهی به بیمارستان تلفات سنگینی به غیرنظامیان متحمل کرد.
آغاز عملیات مرصاد
مرصاد به معنی گذرگاه یا رصدگاه و کمین است، اما در جنگ با مجاهدین عملیات مرصاد با رمز یاعلی نقطه پایان این گروهک است. در واقع عملیات مرصاد پاتک نیروهای نظامی ایران به نیروهای سازمان مجاهدین خلق در منطقه اسلام آباد غرب و کرند غرب است. در این عملیات نیروهای نظامی ایران ابتدا راه ستونهای مجاهدین را سد و سپس نیروهای هلی برد پشت سر نیروهای مجاهدین پیاده شدند.
شهید صیاد شیرازی فرمانده عملیات مرصاد شب قبل از عملیات را اینگونه شرح داده: "شبانه خودم را با یک فروند هواپیمای فالکون، به کرمانشاه رساندم و صحنه پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و متوجه اوضاع شدم. چنان جو پریشانی و اضطراب در مردم ایجاد شده بود که سراسیمه از خانه بیرون آمده بودند. ساعت ۵ به پایگاه رفتم. پس از توجیه خلبانان تأکید کردم وضعیت خیلی اضطراری است چارهای نداریم هلیکوپترهای کبری باید آماده باشند."
نیروهای ایرانی تصمیم گرفتند که اولین ضربه سنگین را در تنگه چهارزبر کرمانشاه به دشمن بزنند. در این منطقه جغرافیایی به دلیل شکل خاص زمین و رشته کوهی که شکل گرفته، یک راه عبور تنگ وجود دارد. در زمان حمله به طور اتفاقی یک گروه کوچک از نیروهای بسیج و سپاه وجود داشت، این گروه با ساخت خاکریزی سرعت پیشروی نیروهای مجاهدین را کاهش دادند. با طلوع خورشید در روز اول مرصاد هدف سد راه نیروهای مجاهدین از جلو و عقب بود.
در این روز بالگردهای پایگاه هوانیروز کرمانشاه ارتش اقدام به انهدام خودروهای ستون کرده و به مدافعان خاکریز در تنگه، نیروهای کمکی فرستاده شد. همچنین نیروهای هلی برد پشت سر ستونهای نیروهای مجاهدین در بین کرند و سرپل ذهاب پیاده شدند. در آن روز نیروی هوایی ارتش وارد عمل نشد زیرا در آن زمان پایگاه هوایی نوژه همدان توسط عراق بمباران شده بود و انجام عملیات پاکسازی باند فرود قدری فرصت را از آنها گرفت، به همین دلیل نیروی هوایی با یک روز تأخیر عملیات را ادامه داد.
در همین روز مجاهدین تلفاتی بالغ بر هزار و ۵۰۰ نفر دادند و ارتشی که درحال انجام عملیات فروغ جاویدان بود به یکباره تکه تکه شد. بسیاری از نیروهای مجاهدین پا به فرار در روستاها و شهرهای اطراف گذاشتند، اما فرماندهان و افراد معتقد گروه با نارنجک اقدام به خودکشی کردند. پراکندگی نیروهای سازمان بر اثر ضربه سخت نیروهای ایران خبر از شکست و غروب تاریخی برای گروهکی بود که "فروغ جاویدان" را آغاز کرد.
در روز دوم عملیات مرصاد و در حالی که نیروهای مجاهدین پراکنده شده بودند، حمله تیپهای زمینی سپاه و بسیج از جنوب دشت آغاز شد. این عملیات با پشتیبانی نیروی هوایی ایران باقی مانده تجهیزات و افراد مجاهدین را مورد هدف قرار داد و باعث نابودی بخش بزرگی از آنها شد. در ادامه عملیات در روز سوم نیروهای مجاهدین به طور کامل نابود و روستاهای اطراف نیز از اعضا فراری این سازمان پاکسازی شد.
نتایج مرصاد
اکبر هاشمی رفسنجانی درباره مرصاد گفته است: "جنگ و صحنه به گونهای درست شده بود که اینها توی کیسه آمدند و ما در کیسه را بستیم. تدارک منافقین خیلی وسیع بوده و ضربه وارده بر آنها خیلی عمیق است. ۱۲۰ تانک زرهی دجله، ۶۰ نفربر و ۶۰۰ خودرو دیگر، حدود ۵۰۰۰ پیکارجو و همین تعداد پشتیبانی و تدارکاتچی و طرح رسیدن به تهران و هفتاد درصد انهدام، خیلی احمقانه و سادهلوحانه "
عملیات مرصاد بزرگترین ضربه را به سازمان مجاهدین خلق و اعضا آن زد، این عملیات باعث شد تا اعضا این سازمان دیگر فکر دست درازی به خاک ایران را نکنند. این عملیات باعث شد تا باقی مانده اعضا این گروهک در ایران نیز به سرنوشتی بهتر از همپیمانان خود در فروغ جاویدان دچار نشوند. مرصاد باعث شد تا مجاهدین به شدت ضعیف شوند، اما به فعالیتها و اقدامات تروریستی این سازمان پایان نداد.
در بامداد فروردین ماه ۱۳۷۸ مجاهدین بالاخره پاتک خود را به علی صیاد شیرازی زدند، در حالی که هنوز هوا گرگ و میش بود صدای جارو زدن رفتگری در محله شنیده میشود. تیمی به سرپرستی زهره قائمی مسئول ترور صیاد شدهاند، این قاتلان در پوشش کارکنان شهرداری درست روبرو خانه صیاد را جارو میزدند، صیاد به همراه خانواده در را باز میکند و قهرمان ملت ایران به شهادت می رسد.
عملیات مرصاد به اندازهای سنگین بود که داغ آن برای مجاهدین حتی تا ۱۰ سال بعد تازه ماند و آنها را به ترور فرمانده آن عملیات بزرگ وا داشت. "مرصاد" کمینی بود بر یک فروغ، فروغی که ادعا جاودانی میکرد اما تنها سه روز دوام آورد. فتح ۴۸ ساله تهران آرزویی بود که مسعود رجوی به گور برده یا به گور خواهد برد!
نظر شما