به گزارش خبرنگار ایمنا، امسال در سی و یکمین سالگرد پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و چهارمین سال پذیرش برجام از طرف ایران هستیم، تلاقی این دو رویداد تاریخی در تیرماه، بخش بین الملل سرویس سیاسی ایمنا را بر آن داشت تا به پرسش از علل ضرورت پذیرش قطع نامه ۵۹۸ و نیز امضای برجام بپردازد و این مهم که هر دوی این معاهدات چه تاثیرات مستقیم و غیر مستقیمی بر مناسبات سیاسی و بین المللی ایران داشته را با تنی چند از کارشناسان حوزه روابط و حقوق بین الملل به گفتوگو بنشیند که در ادامه می خوانید:
محمود دهقان، تحلیلگر مسائل بین المللی درمورد دلائل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از طرف ایران در سال ۱۳۶۷ به خبرنگار ایمنا گفت: در جنگ هشت ساله تحمیلی، ایران به این نتیجه رسید که ادامه جنگ امکان پذیر نیست، بنابراین تصمیم گرفت با استفاده از دیپلماسی، خود را از شرایطی که استمرار آن، احتمال تجزیه کشور از طرف ابر قدرت ها را ایجاد می کرد، نجات دهد؛ در نتیجه بعد از سال ها قهر با سازمان ملل، قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت.
رسیدن ایران به چاه های نفت عراق و اجماع جهانی علیه ایران
وی اظهار کرد: صدام به امید اینکه ایران بعد از انقلاب ضعیف شده و ارتش منسجمی ندارد، جنگ را شروع کرد تا بتواند خوزستان را اشغال و جمهوری اسلامی تازه نفس ایران را سرنگون کند، اما متوجه شد نه تنها نمیتواند کاری ازپیش ببرد، بلکه ایران در یک جنگ فرسایشی و بدون داشتن تجهیزات و عداوات جنگی خاص، توانست خرمشهر را آزاد و وارد خاک عراق شود، بعد از این بود که جهان با عراق، علیه ایران همراه و متحد شد، چرا که این بار بحث پس گرفتن خاک ایران مطرح نبود، بلکه آمریکا و دولت های اروپایی بیم آن داشتند که ایران بتواند با ورود به عراق به چاه های نفت این کشور دسترسی پیدا کند، ولی پس از چند سال و در ادامه شکست های ایران در برخی عملیاتها، شاید پذیرش قطعنامه برای ایران گزینه مطلوبی بود.
خزانه تهی، نبود تجهیزات جنگی و خطر تجزیه کشور
این تحلیل گر مسائل سیاسی افزود: پس از فتح خرمشهر کشورهای غربی همه توان و امکانات جهانی را در اختیار عراق قرار دادند، به طوری که توانست بخش هایی از مناطق اشغال شده توسط ایران را پس بگیرد؛ در نتیجه بهتر بود ایران در این شرایط به نظام بین الملل باز گردد و قطعنامه ۵۹۸ را که یک سال پیش در سازمان ملل تصویب شده بود و ایران از پذیرش آن سر باز زده بود، می پذیرفت و جنگ تمام می شد؛ جنگی که خاویر پرز دکوئیار(دبیرکل وقت سازمان ملل) در کتاب خاطراتش می نویسد: "اگر ایران دو ماه دیرتر قطعنامه صلح را پذیرفته بود، صدام پذیرش قطعنامه را پس می گرفت و در آن زمان دیگر نمی شد کاری برای صلح و آتش بس در منطقه انجام داد و حتی ممکن بود که بخش هایی از ایران تجزیه شود، علاوه بر این نه تنها خزانه کشور تهی و نیروهای رزمنده به جبهه نمی رفتند، بلکه نبود عداوات و تجهیزات جنگی باعث شد که در آن شرایط وخیم که ادامه جنگ شجاعت زیادی می طلبید، قطعنامه ۵۹۸ پذیرفته شود، اما آیت الله خمینی با علم به همین نکته گفتند «خودم مسئولیت را پذیرفته و جام زهر را می نوشم» ایشان در این مورد نیز بسیار حکیمانه عمل کردند."
پنج قدرت بزرگ باید در حفظ قطعنامه ۲۲۳۱ و برجام بیشتر تلاش کنند
دهقان با اشاره به موقعیت و شرایط آن زمان ایران در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ یادآوری می کند: ایران باید منطق نظام بین الملل را می پذیرفت، در منطق نظام بین الملل تاکید بر مذاکره و داوری بین المللی است و داوری سازمان ملل و شورای امنیت، اصل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ است؛ کما اینکه درحال حاضر هم ایران بر این نظر معتقد است که پنج قدرت بزرگ باید در حفظ و حراست از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت در مورد برجام بیشتر تلاش کنند و به آن توجه نشان دهند، قدرت های بزرگ به بهانه های واهی نباید از برجام خارج شده و ایران به همین استدلال خروج آمریکا از برجام را محکوم می کند.
پاره کردن قرارداد الجزایر توسط صدام وجنگ برای بستن قرار داد جدید
وی در پاسخ به این سوال که چرا صدام قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را پاره کرد گفت: صدام به طمع اینکه می تواند از اوضاع پس از انقلاب ایران سوءاستفاده کند قرار داد ۱۹۷۵ الجزایر را پاره کرد و اعلام کرد: این قرار داد مربوط به زمانی است که عراق ضعیف بود، امروز عراق قوی است و باید قرار داد جدیدی امضاء شود، آن هم در بحبوحهای که انقلاب ایران به پیروزی رسیده بود، همه قدرت های غربی به کمک صدام آمدند و کشورهای عربی هم برای جلوگیری از توسعه انقلاب ایران و حفظ زنجیره عربی در پیوند محکم با صدام کوشیدند که او به اهداف شوم خود برسد، اما وقتی خرمشهر آزاد شد، شرایط بین الملی هم تغییر کرد و ابر قدرت ها متوجه نکاتی شدند که صدام نمی تواند ایران را شکست دهد، بنابراین با تجهیزات و عدوات پیشرفته جنگی به کمک عراق شتافتند و متاسفانه ایران هم در عملیات های پیاپی شکست می خورد، در این زمان، افرادی از طرف کشورهای عربی، سازمان کنفرانس اسلامی و کنفرانس سران عرب برای میانجگری و آتش بس به ایران می آیند ولی ایران این واسطه گری ها را نمی پذیرد.
غرور فرماندهان ایرانی بعد از فتح خرمشهر
این تحلیلگر مسائل سیاسی خاطر نشان کرد: بعد از فتح خرمشهر شاید فرماندهان جنگی ایران مغرور شده و هدفشان این بود که بصره را گرفته و سقوط صدام را نظاره گر باشند، اما در عملیات رمضان و چند عملیات نا موفق دیگر، متوجه تغییرات شرایط بین المللی می شوند؛ بنابراین قطعنامه ۵۹۸ که سال ۶۶ بعد از عملیات فاو و حلبچه در سازمان ملل تصویب شده بود و ایران می توانست آن را بپذیرد، بعد از ۱۱ ماه پذیرفت. طبق نوشته و گفتههای خاویر پرز دکوئیار، اگر عراق شرط پذیرش قطعنامه را پس می گرفت، دیگر هیچ مبنایی برای پذیرش صلح وجود نداشت چرا که تجهیزات جنگی عراق بعد از آزادسازی با قبل از آزادسازی خرمشهر تفاوت های زیادی کرده بود و آمریکا وسایر کشورهای غربی می پنداشتند ایران بعد از تصرف فاو چون به مرزهای کویت نزدیک شده بود می تواند جنوب عراق، چاه های نفت منطقه و کویت را بگیرد.
وادار کردن ایران به تسلیم پس از حادثه هواپیمای مسافربری و جنگ نفتکش ها
وی افزود: به همین دلیل آمریکا، روسیه(شوروی) و فرانسه، مدرن ترین سلاح ها را در اختیار عراق گذاشته و آمریکا با جنگ نفتکش ها و زدن کشتی های نفتی و هواپیمای مسافربری ما، به جنگ مستقیم با ایران آمد.موشک های اگزو۳ دقیق ترین موشک های فرانسوی بودند که از هواپیماهای میراژ پرتاب می شدند و تا دهانه هرمز نفوذ می کردند و نفتکش های ایرانی را مورد اصابت قرارمی دادند، آمریکا به راحتی به جزیره خارک و چاه های نفتی صدمات و آسیب های زیادی وارد کرد و سکوی نفتی سلمان و هواپیمای مسافربری ایران را مورد اصابت قرار داد، گرچه آمریکا مدعی شد چنین قصدی نداشته و اشتباه شده است ولی در پیامهای رد و بدل شده به وضوح به ایران گفته شده بود که اگر جنگ را تمام نکند، آمریکا وارد جنگ با ایران خواهدشد.
هدف آمریکا اشغال بندر عباس
دهقان خاطر نشان کرد: دو نویسنده فرانسوی به نام های «اریک رولو» و «پیر سالینجر» درکتابی با عنوان «پشت پرده جنگ خلیج فارس» که جنگ های ایران و عراق و عراق با کویت را بررسی کردهاند نوشتهاند که هدف آمریکایی ها بعد از زدن هواپیمای مسافربری ایرانی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایرانی ها بود و اگر ایران قطعنامه را نمی پذیرفت آمریکا بندر عباس را اشغال و جنگ با ایران را شروع می کرد، به طوری که ایران وارد فاز جنگ جدیدی می شد که این بار نه تنها با عراق روبرو نبود، بلکه باید با آمریکا و خطر تجزیه شدن میجنگید؛ به همین دلیل ایران مجبور به پذیرش قظعنامه شده و برای امام خمینی هم این مسئله مسجل شد که هدف آمریکا از حضور در خلیج فارس و کمک رساندن ابر قدرت ها به عراق چیست، بنابراین ایشان تصمیم گرفتند قبل از اینکه تمامیت ارضی ایران اشغال وبا قدرت های بزرگ وارد جنگ نابرابر شود، قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفته و باید این عمل جوانمردانه در پذیرش قطعنامه و قبول مسئولیت آن را یک سند تاریخی بی بدیل در حیات سیاسی ایران بدانیم. ایشان گفتند که قطعنامه را پذیرفته و جام زهر را می نوشم.
این تحلیل گر مسائل سیاسی در مورد پذیرش برجام نیز با اشاره به برهم زدن قرارداد سعد آباد و شکستن پلمپ ها گفت: رهبری و رئیس جمهور وقت آقای احمدی نژاد به این نتیجه رسیدند که باید برای برون رفت از مشکلات و جلوگیری از تنش ها که ادامه آن باعث ایجاد درگیری و تنش و خسارت بیشتری به کشور می شود، مذاکرات را پذیرفت؛ بنابراین در سال ۹۱ مذاکرات در عمان آغاز شد و به دلیل انتخابات سال ۹۲ مذاکرات متوقف و دوباره ادامه پیدا کرد تا به نتیجه رسید؛ ایران با منطق مذاکره جهانی و عدالت به پای میز این مذاکره و گفتوگوها رفت.
پژمان میر کریمی زراسوند، تحلیلگر مسائل حقوق بین الملل در مورد علت نپذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ در تیرماه ۱۳۶۶ از جانب ایران، به خبرنگار ایمنا گفت: ایران یکسال بعد از مطرح شدن پیشنهاد اولیه قطعنامه توسط شورای امنیت سازمان ملل، قطعنامه را پذیرفت، اما در آن شرایط زمانی و با توجه به پیروزیهای پی در پی ایران در میدان نبرد، همچنان بخشی از خاک ایران مثل نفت شهر و مهران و بخشی از این مناطق تا مرز عراق در اشغال این کشور بود و ایران ترجیح می داد که بعد از یک عملیات بزرگ و یک پیشروی چشمگیر، پای میز مذاکره برود تا بتواند در مذاکرات دست بالاتر را داشته باشد.
وی خاطر نشان کرد: اما ورود ایالات متحده به مسئله جنگ ایران و عراق را بایستی به عنوان یکی از مهمترین دلایل پایان جنگ به شمار آورد؛ جنگ نفتکش ها و سپس برخورد یک مین به نفتکش آمریکایی، باعث ورود آمریکا به این جنگ و سپس حمله به اسکله های نفتی ایران در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ و سرانجام ساقط کردن یک فروند هواپیمای مسافربری ایران در دوازدهم تیرماه ۱۳۶۷ شد که باعث تقویت مواضع عراق در میدان جنگ شد؛ ایران این قطعنامه را در ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ تحت فشار میدانی آمریکا و همراهی نظامی این کشور با عراق پذیرفت. در حالی این قطعنامه توسط جمهوری اسلامی ایران امضا شد که همچنان بخش هایی از خاک ایران در اشغال عراق بود.
در آتش بس به خواسته های ایران توجهی نشد
این تحلیلگر مسائل حقوقی خاطرنشان کرد: قطعنامه صادر شده از جهاتی با قطعنامه های ما قبل آن بسیار تفاوت داشت، چرا که در این قطعنامه ایران خواهان تعیین کننده کشور آغازگر جنگ و خواستار دریافت غرامت جنگی از عراق شده بود که البته در زمان آتش بس به هیچ یک از این دو مسئله بسیار مهم برای ایران اهمیتی داده نشد؛ اما در سال ۱۳۷۰ خاویر پرز دکوئیار دست به معامله با ایران می زند و در قبال آزادی گروگان های غربی در لبنان، سازمان ملل متحد نیز آغازگر جنگ هشت ساله ایران و عراق را معرفی می کند که این موضوع در کتاب خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی، منتشر شده در سال ۱۳۷۰ منعکس شده است.
تشکیل کمیسیون حقیقت یاب و تعیین آغاز گر جنگ
وی اضافه کرد: در پرونده اسکله های نفتی ایران، دیوان بین المللی دادگستری، عراق را به عنوان آغازگر جنگ معرفی می کند، در واقع این قطعنامه به علت استقرار نیروهای سازمان ملل متحد برای نظارت بر عقب نشینی طرفین به مرزهای شناخته شده بین المللی و تاکید بی قید و شرط بر آزادی اسرای هر دو طرف بر پایه مفاد کنوانسیون سوم آگوست ۱۹۴۹ در بندهای شش و هفت مقرر می کند که یک کمیسیون حقیقت یاب، آغازگر جنگ را شناسایی و پس از تعیین، او را به پرداخت غرامت محکوم کند که از جهات مذکور بایستی این قطعنامه را نسبت به قطعنامه های قبلی دارای ابعاد کامل تری به شمار آورد زیراکه متضمن اعاده حیثیت بین المللی ایران برای عدم تجاوز گری و همچنین تامین حقوق ایران در بازگشت به مرزهای رسمی و دریافت غرامت وارده به کشور بوده است.
هنوز میزان خسارت های عراق به ایران تادیه نگردیده است
میرکریمی زراسوند در پاسخ به این سوال که آیا در حال حاضر از منظر حقوقی ایران و عراق در صلح بسر می برند گفت: خیر، برای اینکه قطعنامه ۵۹۸، قطعنامه ای برای اتمام جنگ و آتش بس بود و فقط طرفین را وادار به خاتمه جنگ می کرد؛ در بندهای چهار و پنج این قطعنامه از طریق میانجی گری های بین المللی و تلاش سایر کشورها هدف برای صلح بود، اما تا کنون بعد از آتش بس، هیچ معاهده ای مبنی بر صلح و پایان دادن به اختلافات مرزی بین این دو کشور منعقد نشده و حتی منطبق بر همان قطعنامه هنوز غرامت و خسارت های وارده بر ایران در این جنگ نیز از سوی عراق تادیه نگردیده است.
شاید بتوان گفت یکی از دلایل مهم این عدم تادیه، اتحاد استراتژیک و راهبردی عراق و جمهوری اسلامی ایران بعد از صدام است، این می تواند دلیل مهمی باشد که جمهوری اسلامی ایران برای نیل به اهداف منطقه ای از دولت عراق غرامت و خسارت خود را مطالبه ننموده است و حتی برای ثبات و امنیت این کشور کمک های شایانی را نیز ارائه نموده است، اما همچنان این غرامت قابل طرح و مطالبه است؛ با توجه به اینکه عراق از طرف شورای امنیت سازمان ملل آغازگر جنگ شناخته شد، اما یکی از دلایلی که دولت حال حاضر ایران هیچ گونه ادعای مرزی را مطرح نمی کند این است که جمهوری اسلامی ایران در عرصه منطقهای و بین المللی در رویارویی سیاسی و اقتصادی با آمریکا، عربستان، اسرائیل و متحدانشان قراردارد و هنوز ترجیح نداده که مسئله خسارات جنگ را مطرح کند تا همچنان بتواند عراق را به عنوان یک متحد استراتژیک و راهبردی را در کنار خود داشته باشد.
اساس گفتمان صلح بین دو کشور، بازگشت به مرزهای بین المللی
این تحلیلگر مسائل حقوقی افزود: به هر حال نباید فراموش کرد که عباراتی همچون «بازگشت به مرزهای رسمی بین المللی»، «تعیین کشور آغازگر جنگ» و «تعیین میزان غرامت و جبران آن» زمینه و اساس گفتمان صلح بین دو کشور است، چون تمام این موارد در دولت های بعد ازصدام تایید شد و بازگشت به مرزهای بین المللی نیز اتفاق افتاده است؛ اما به طریق اولی برای انعقاد پیمان صلح بین ایران و عراق علاوه بر معاهده ۱۹۷۵ الجزایر، قطعنامه ۵۹۸ و ملحقات و توابع پیرامونی و مرتبط بعدی آن نیز، مبانی محکم و خلل ناپذیری هستند که به واسطه جانفشانی هزاران جوان رزمنده، شهید و ایثارگر میدان جنگ در اختیار ملت ایران قرار گرفته است.
قطعنامه ۵۹۸ و برجام دو مرحله تاریخی در حیات سیاسی ایران
میر کریمی زراسوند در همزمانی صدور و قراردادهای برجام و قطعنامه ۵۹۸ که در دو مرحله تاریخی بسیار مهم درحیات سیاسی ایران در تیرماه سالهای گذشته رقم خوره است تاکید کرد: هر دو کشور ایران و عراق سعی کردند تا با کسب پیروزی بزرگ و چشمگیر در میدان جنگ، با دست پر پای میز مذاکره بروند و امروز آمریکا قصد دارد تا با تشدید تحریم ها و فشار اقتصادی بر ایران و امتیاز گیری در مذاکرات احتمالی، در مقابل جمهوری اسلامی ایران با دستان پری ظاهر شود در حالی که ایران نیز با عبور از تعهدات برجامی اش در سطح و مقدار غنی سازی قصد دارد تا در مذاکرات احتمالی پیش رو، دستاورد قابل توجهی برای ارائه و معاوضه با تحریم ها در دست داشته باشد. ایران با عبور از تعهدات برجامی اش در سطح و مقدار غنی سازی قصد دارد تا در مذاکرات احتمالی پیش رو، دستاورد قابل توجهی برای ارائه و معاوضه با تحریم ها در دست داشته باشد.
با حملات محدود بردن ایران به پای میز مذاکره
این تحلیگر مسائل حقوقی خاطر نشان کرد: با توجه به دلائلی که گفته شد بعد ازصدور قطعنامه ۵۹۸ جمهوری اسلامی ایران به دلایلی حاضر به امضاء قطعنامه نبود و به همین بهانه عراق و آمریکا با توسل به جنگ نفتکش ها، حمله نظامی به سکوهای نفتی ایران و ساقط نمودن ایرباس ایرانی با ۲۹۰ سرنشین، سعی کردند که ایران را وادار به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ کنند و امروز هم آمریکا، عربستان و اسرائیل در تلاشند تا با شروع جنگ نفتکش ها و حتی با انجام برخی حملات محدود، جمهوری اسلامی ایران را وادار به آمدن پای میز مذاکره کنند.
روسیه و اتحادیه اروپا یاران ناموافق ایران
میر کریمی زراسوند بابیان اینکه روسیه و اتحادیه اروپایی همیشه مواضع فرصت طلبانه در برایر ایران داشته اند گفت: شرایطی که منجر به امضاء قطعنامه ۵۹۸ و شرایطی که منتهی به قرار داد برجام شد، شباهتهای بسیاری به هم دارند؛ مواضع روسیه در مسئله جایگزینی نفت ایران و پر کردن کمبود موجود در بازار جهانی به دلیل تحریم آمریکا که با ادعای صفر کردن صادرات نفت ما آغاز شده، بسیار مشهوداست و یا این که پوتین گفت: «ما آتش نشان منطقه نیستیم و ایران مراقب رفتارش باشد» مواضع اتحادیه اروپا و روسیه در هم سویی عملی با آمریکا در هر دو مقطع همسان بوده که این هم سویی اتحادیه اروپا با ایالات متحده آمریکا در مسئله برجام را نیز همگی شاهد هستیم.
گزارش از: آناهید بیدکانی بختیاروند- خبرنگار سرویس سیاسی ایمنا
نظر شما