به گزارش خبرنگار ایمنا، قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد به گوش ایرانیها بسیار آشنا است، قطعنامهای که پذیرش آن به نوشیدن جام زهر تعبیر شد و قرار بود پرونده جنگ را برای همیشه ببند. این قطعنامه در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۶۶ صادر شد و عراق در همان زمان آن را پذیرفت، اما پذیرفته شدن قطعنامه توسط ایران یکسال به طول انجامید و در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۶۷ جام زهر نوشیده شد.
چین، آمریکا، بریتانیا، فرانسه و اتحاد جماهیر شوروی اعضا دائم همچنین گنکو، آرژانتین، بلغارستان، غنا، ایتالیا، ژاپن، امارات، ونزوئلا، آلمان غربی و زامبیا اعضا غیردائمی بودند که با رای ۱۰۰ درصدی قطعنامه را صادر کردند. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران حواشی زیادی داخل کشور داشت، حتی برخی دلیل آن را انگیزه نیروهای ایران برای پیشروی در خاک عراق میدانند.
آنچیزی که مشخص است عدم تحثث تمام خواستههای ایران در این قطعنامه بود، ایران درخواست داشت تا عراق به عنوان متجاوز شناخته شود و غرامت جنگی نیز تمام و کمال پرداخت شود. اما بالاگرفتن درگیریها و افزایش تلفات سنگین دوطرف همچنین افزایش آمار کشتهشدگان غیرنظامی،استفاده از سلاح شیمیایی و حمله به کشتیها و هواپیماهای بیطرف نیز باعث شد تا روند پذیرش قطعنامه صورت پذیرد.
پس از پذیرش قطعنامه ملت ایران پس از تقدیم ۲۲۵ هزار و ۵۷۰ نفر شهید امیدوار شدند که دیگر سرمایهای از این مرز و بوم را گلوگه و زیادهخواهی دشمنان به تاراج نبرد. ایرانیها در تابستان ۶۷ آماده آغاز سازندگی پس از جنگ شدند.
البته پس از پذیرفته شدن قطعنامه و اعلام آتشبس از سوی ایران در ۲۷ تیرماه عراق دست از تجاوز به خاک ایران برنداشت و به حملات خود ادامه داد. عراق که قطعنامه را یک سال زودتر از ایران پذیرفته بود به امید فتح نقاطی از ایران همچون خرمشهر دوباره وارد ایران شد تا در مذاکرات دست بالا را داشته باشد؛ اما در این راه به موفقیتی نرسید و درنهایت در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ جنگ پایان یافت.
برای خدا جنگیدیم و برای خدا آتشبس میکنیم
امام خمینی(ره) دو روز پس از اعلام پذیرش قطعنامه و در ۲۹ تیرماه پیامی را خدمت مردم ایران منتشر کردند و در آن توضیح دادند "در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری میکنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم."
رهبر انقلاب پذیرفتن قطعنامه را در آن مقطع به مصلحت انقلاب و نظام میدانستند و اعتقاد داشتند "خدا میداند که اگر نبود انگیزهای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. خوشا به حال شما ملت، خوشا به حال شما زنان و مردان، خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری میکنم…"
همچنین امام خمینی(ره) در بخش دیگر سخنانشان گفتند "شما عزیزان از هر کس بهتر میدانید که این تصمیم برای من چون زهر کشندهاست ولی راضی به رضای خداوند متعال هستم و برای صیانت از دین او و حفاظت از جمهوری اسلامی ایران اگر آبرویی داشته باشم خرج میکنم، خداوندا ما برای دین تو قیام کردیم و برای دین تو جنگیدیم و برای حفظ دین تو آتشبس را قبول میکنیم..."
رهبر انقلاب شاید بزرگترین طرفدار پذیرش قطنامه نبودند، اما بزرگترین نقش را در قبول آن ایفا کردند. امام خمینی(ره) پس از کش و قوسهای فراوان بالاخره قطعنامه را پذیرفتند. در سالهای بعد نام افراد زیادی در تاثیرگذاری بر امام(ره) برای پذیرش قطعنامه آورده شد و برخی، این افراد را آگاه و تصمیم امام را شجاعانه دانستند و برخی دیگر این افراد را به خاطر تاثیرگذاری بر موسس جمهوری اسلامی زیرسوال بردند. اما همان طور که خود امام(ره) گفتند ایشان بهترین تصمیم را به صلاح مملکت گرفتند.
هاشمی پس از قبول قطعنامه چه گفت؟
اکبر هاشمی رفسنجانی همواره از چهرههای نزدیک به امام(ره) و دارای نفوذ در تاریخ انقلاب شناخته میشود. هاشمی در زمان پذیرش قطعنامه رئیس وقت مجلس و سخنگوی شورای عالی دفاع بود که یک روز پس از پذیرش گفت: "حمله به هواپیمای مسافربری ایران و شهادت ۲۹۰ نفر سرنشین بیگناه، به هیچ وجه ادعای اشتباه در مورد آن پذیرفته نیست و از نظر ما یک اخطار تلقی شد. همچنین قساوت فوقالعاده صدام در داخل عراق که هزاران روستا و صدها هزار تن از مردم را با بمباران شیمیایی قتل عام میکند، از دیگر دلایل آن است که نشان میدهد، به او اجازه دادهاند هر جنایتی را مرتکب شود."
هاشمی سپس از تصمیم کنار گذاشتن خواسته ایران مبنی تعیین کمیته تعیین متجاوز پرده برداشت و اظهار کرد: "متأسفانه تبلیغات جهانی ما را جنگافروز و جنگ طلب معرفی کرده و صدام و حزب بعث متجاوز که تمامی قوانین را نقض کرده، ولی چون یک شعار مشخص دارد، یعنی قطعنامه را پذیرفته و حاضر به قضاوت بینالمللی است، به صورتی عوامفریبانه صلحطلب معرفی شده است. با این کار، یعنی قبول قطعنامه ۵۹۸، ما نشان دادیم که در این زمینه انعطافپذیر هستیم."
بسیاری نقش هاشمی را در پذیرش قطعنامه از دیگر مقامات مسئول پررنگتر میدانند و معتقدند که پیگیریهای رفسنجانی همچنین نفوذ بالای او میان مسئولان باعث شد تا در نهایت رای به پذیرش برجام داده شود. هاشمی میدانست راهی جز غلبه بر دشمن از طریق نجنگیدن و خاتمه دادن به جنگ وجود ندارد، حمله به سکو نفتی ایران و سرنگونی هواپیما مسافربری ایران در آبهای خلیج فارس نیز هاشمی رفسنجانی را بیش از پیش برای اتمام جنگ مصمم کرد.
پذیرش قطعنامه برای جلوگیری از ضررهای احتمالی بود
محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران نیز از چهرههای تاثیرگذار در زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بود، او در این باره گفته است: "دو نگاه در خصوص قطعنامه ۵۹۸ وجود داشت در نگاه اول مقایسهای بین این قطعنامه و دیگر قطعنامههایی که از سوی شورای امنیت صادر میشده صورت میگیرد و سرانجام با توجه به تنظیم نکاتی در قطعنامه ۵۹۸ آن را تا حدودی به نفع ایران تعبیر میکنند و به همین واسطه مورد پذیرش مقامات قرار میگیرد."
وی سپس با اشاره به "نگاه دوم" ادامه داده: "شرایط نظامی در سالهای اواخر جنگ، به گونهای بود که ایران در موضع ضعف قرار گرفت. از یک طرف عراق درازدستیهایی به لحاظ نظامی در مرزهای ایران داشت و حتی قسمتهایی از خاک ایران را به تصرف خود درآورده بود و از سویی دیگر، آمریکا با آوردن ناوگان جنگی خود، منطقه خلیج فارس را به کانون بحران تبدیل کرده بود. ادامه جنگ در چنین صورتی کاملا به زیان ایران بود، بنابراین بهترین راه ممکن برای جلوگیری از ضررهای احتمالی آتی، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ است."
رضایی با تاکید بر اینکه هر دو نگاه در پذیرش قطعنامه دخالت داشت، توضیح داده است که "منتهی از زمان صدور قطعنامه ۵۹۸ تا زمان پذیرش آن از سوی ایران چند ماهی فاصله است. در این مدت ایران تلاش میکرد که نکاتی که در قطعنامه هست دارای صراحت بیشتری باشد. به عبارت دیگر ایران به دنبال صدور قطعنامه ۵۹۹ بود که صراحت بیشتری نسبت به برخی جملات قطعنامه قبلی داشته باشد. این تلاشها تا حمله دوباره عراق به قسمتهایی از خاک ایران ادامه پیدا کرد و در نهایت ایران به این نتیجه رسید که به همان حداقلهای قطعنامه ۵۹۸ اکتفا کند."
قطعنامهای که پایانگر جنگ بود و آغازگر درد
این جملات و اتفاقات اکنون به بخشی از تاریخ ایران بزرگ تبدیل شده است، ایرانی که جنگها، تجاوزها و دستدرازیها آن را تکان نداده و همواره همهجانبه خون داده، اما خاک نداده. خونهای مقدس که برای وطن ریخته شدند و فرزندانی که کشته شدند تا میهن باقی بماند. قطعنامه ۵۹۸ پایان یک دوران سخت برای مردم بود، پایان جنگ گلوگه و تانکها و بمبافکنها، پایان اعزامها به خط مقدم، اما پایان دردها و سختیها نبود. دردهای جنگ همچنان در رگ و خون مردم وجود دارد، هنوز هم هزاران آزاده، جانباز و خانواده شهید یادگارهای درد جنگ هستند.
زخم جنگ هنوز داغ است و یادگارهای آن را در مراکز توانبخشی و بر روی ویلچرها میتوان مشاهده کرد. قطعنامه ۵۹۸ جنگی فرسایشی را پایان داد اگر این قطعنامه و تلخی طعم زهرآگین آن نبود، مشخص نمیشد که تا چه زمانی باید جنگی فرسایشی را ادامه داد. ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ برای تمام کودکان دهه شصت که با صدای بمب بزرگ شدند، برای نوجوانان دهه پنجاه که خبر شهید شدن همکلاسیهایشان را میشنیدند، برای جوانان دهه چهل که پس از انقلاب با چالش جدید مواجه بودند و برای تمام مردم ایران که شبها و روزها و ساعتها نگران خانواده و هم وطنانش بودند روز خاطره انگیز است؛ روزی که صلح بر جنگ پیروز شد...
نظر شما