وقتی مرگ به دست و پای زندگی می‌پیچد

گاهی برای آنکه از واقعیت استوار و تلخ زندگی فرار کنیم، باید دست به خلق داستان و شخصیت‌هایی بزنیم که تحمل وضعیت زندگی را برایمان راحت‌تر می‌کنند. این شخصیت‌ها و موقعیت‌هایی که در آن قرار می‌گیرند، باید مثل مسکن عمل کنند اما نباید ارتباط ما را با واقعیت قطع کنند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، با پیشرفت زندگی بشری، علوم مختلف با یکدیگر یا ادغام شدند یا برای موجه‌تر ساختن یک شاخه، به سراغ شاخه دیگری رفتند؛ چنان که راه فلسفه به ادبیات نمایشی باز شد و یا چنان که افسانه‌ها و فرهنگ عامه به ادبیات داستانگو راه پیدا کردند.

رسوم کهن و قصه‌هایی که برای چگونگی بیان اعتقاد به مسائل ماورایی در طول تاریخ توسط ملت‌های گوناگون ساخته و پرداخته شده است، یکی از غنی ترین منابع برای خلق فیلم‌هایی است که دارای فرم و محتوای قابل قبولی هستند.

خاصیت قصه‌های کهن در این است که می‌توانند خودشان را متناسب با زمان‌های مختلف سازگار کنند و به گونه‌ای معاصر روایت شوند؛ همچنین فیلم‌هایی که با اتکا به رسوم کهن ساخته می‌شوند به واسطه آنکه پشتوانه محکمی دارند، می‌توانند فرم جذابی پیدا کنند.

اعتقاد به زندگی پس از مرگ، موضوعی است که در طول سالیان به شیوه‌های مختلف روایت شده است؛ در متون شکسپیر تا انیمیشن‌های معاصر وجود دارد و از معدود موضوعاتی است که عنصر خیال در آن به شدت ملموس است. امروزه هیچ چیز به اندازه انیمیشن‌ها نمی‌توانند چنین موضوعات تلخ و تیره‌ای را با لطافت و به زیبایی منتقل کنند.

بیشتر بخوانید:

مرهم خیال بر زخم واقعیت

وضعیت ایستا در حالتی نامتعادل

تنفس دراماتیک آدم ها

نفس‌های نامتعادل دراماتیک

موقعیت‌های دراماتیک در جهان انیمیشن‌ها مانند یک اژدهای رنگارنگ خیالی به پرواز در می‌آیند؛ بر عکس روایت موقعیت‌های دراماتیک در فیلم که تلاش می‌کنند بر دهانه اسب سرکش واقعیت افسار بزنند و آن را رام شده جلوه دهند.

انیمیشن "کوکو" محصول سال ۲۰۱۷ استودیو پیکسار به کارگردانی لی آنکریچ یکی از انیمیشن‌هایی است که بر پایه افسانه کهن مردم مکزیک یعنی همان جشن روز مردگان ساخته شده است. وجه تمایز این انیمیشن با فیلم‌های مشابه خودش در این است که کوکو، زندگی در دنیای واقعی را با زندگی دنیای مردگان در هم می‌آمیزد.

فرار از تاریکی و سکوت، به نور و موسیقی

کوکو داستان پسر بچه‌ای به نام میگل است که عاشق نوازندگی و خوانندگی است اما در خانواده او موسیقی مانند یک بیماری، نفرین شده و خطرناک است چرا که یکی از اجداد میگل خانواده‌اش را به خاطر موسیقی رها کرده و چند نسل است که خانواده میگل به صنعت کفش سازی مشغولند.

میگل اما مصرانه شور و اشتیاقش به موسیقی را دنبال می‌کند. روز مردگان با روز یک مسابقه استعداد یابی در موسیقی همزمان شده است و میگل برای شرکت در آن مسابقه با خانواده‌اش درگیر می‌شود و پایش به جهان مردگان باز می‌شود.

شاید نقص‌های ساختاری به جزییات فیلمنامه کوکو وارد باشد اما کلیت داستان به شدت مستحکم و جذاب است. کوکو تلاش نمی‌کند تماشاگر را لحظه به لحظه غافلگیر کند بلکه او را در یک سرگرمی مداوم با خود همراه می‌کند تا برگ برنده اصلی‌اش را رو کند.

گذشته از پرداخت‌های جذاب و بسیار ظریف و دقیقِ بصری در کوکو، نقطه قوت این انیمیشن این است که زندگی مردمان زنده را هم به موازات جهان مردگان روایت می‌کند و نمی‌گذارد مخاطبش به صورت مدام در جهانی سیر کند که از وجودش اطلاعی ندارد.

داستان در کوکو هم وابسته به زندگی روزمره یک خانواده مکزیکی در کوچه پس کوچه‌های یک محله قدیمیو هم متکی به تخیل پیرامون جهان مردگان است. گرچه فیلم با بسیاری از سنت‌ها و باورهای یک ملت منطبق است اما با منطق انیمیشن، این خیال پردازی است که این واقعیت‌ها را اینچنین با شکوه و هیجان انگیز می‌کند.

در این انیمیشن بر خلاف باورهای مذهبی، دنیا و آخرت در مقابل یکدیگر قرار نمی‌گیرند و از متوفی موجودی ترسناک و کریه ارائه نمی‌شود. معماری خلقت را در جهان پس‌ از این زندگی بسیار عظیم‌تر معرفی کرده و پوست و گوشت و چربی را لازمه عشق ورزیدن و نزدیک شدن به همدیگر نمی‌داند.

در پایان تماشاگر ممکن است به این فکر بیفتد که چرا از مرده‌ها می‌ترسیم در حالی‌که آن‌ها با رها شدن از افکار خبیثانه زنده‌های این دنیا و پاکیزه شدن از لجن‌های این دنیای زنده‌ها چقدر زیبا، آرام و دوست‌داشتنی‌اند حتی اگر تنها استخوانی لرزان از آن‌ها باقی‌مانده باشد.

نباید حضور موسیقی را در انیمیشن کوکو نادیده گرفت؛ موسیقی در کوکو، به خودی خود یک مؤلفه محوری است و انگار به میزان همه شخصیت‌های فیلم ما به ازا دارد. کوکو به خوبی قدرت و تأثیر موسیقی را به تصویر می‌کشد.

کد خبر 382404

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.