به گزارش خبرنگار ایمنا، این خیابان که در مرکز شهر واقع شده، تا پیش از آنکه به پیاده راه تبدیل شود، یکی از شاهراههای عبور و مرور در شهر اصفهان بود و حال هم که رفت و آمد ماشین در آن ممنوع شده است، محل تجمع انواع مغازههاست که میتوان یک روز کامل را برای خرید کردن در آن سپری کرد.
گذر چهارباغ پس از گذشتن از موتور سیکلت ها که زیر تابلو توقف ممنوع ایستادهاند، آغاز می شود، با بدنه ای تجاری شامل لباس فروشی و عطر فروشان که صدای فریادشان هر دقیقه به گوش میرسد، تا در میانه راه فست فود هایی که همیشه اجاقشان داغ است؛ اگر چه مجتمعهایی چون مجتمع تجاری چهارباغ که مرکز فروش کتاب است و یا برخی از مراکز خرید پوشاک این خیابان جز جدا نشدنی از این گذر هستند اگرچه به فراخور عنوان "فرهنگی" که به چهارباغ این روزها حضور مغازههایی که عرضه کننده سنت، فرهنگ و هنر ایرانی و اصفهانی باشد، به شدت در این خیابان کم رنگ است. شاید برپایی نمایشگاههای موقت در این خیابان بتواند رسالت اصلی یک گذر فرهنگی را به آن بازگرداند.
رسالت گذر فرهنگی چیست؟
اما در یک گذر فرهنگی باید چه اتفاقاتی بیفتد؟ آیا صرف قدمت یک خیابان میتوان آن را گذر فرهنگی نامید؟ گذر فرهنگی اصطلاحی است که در ابتدای پیدایش، به مکانهای خاص در بافت قدیمی شهرها اطلاق میشد که معابر مختلف شهرها را به یک دیگر متصل میکردند. اکنون اما گذر فرهنگی از شکل سابق خود خارج شده و تبدیل به اصطلاحی برای تبادلات فرهنگی و سنتی یک شهر یا کشور شده است.
با شنیدن اصطلاح گذر فرهنگی، یک مکان مشخص و ثابت به ذهن متبادر میشود. محله یا خیابانی که دارای قدمت تاریخی است و تبدیل به مکان شده که علاوه بر آنکه جنبه تارخی دارد، محلی برای برگزاری رویدادهای فرهنگی و هنری سنتی و معاصر نیز است.
امروزه اما اصطلاح گذر فرهنگی از یک مکان ثابت، فراتر رفته است و حتی یک سایت اینترنتی نیز میتواند یک گذر فرهنگی محسوب شود. رسالت اصلی گذر فرهنگی، تبادل میان فرهنگ و سنت یک منطقه با مناطق دیگر است.
با پیشرفت راههای ارتباطی، گذر فرهنگی نیز از حالت ثابت خود خارج و به ریشه لغویاش نزدیکتر شده است."گذر" به معنای محل عبور است؛ جایی که در آن نمیتوان سکونت دائمی داشت. فرهنگ نیز معنای مختلفی دارد. از سنت پخت یک غذا گرفته تا چگونگی اجرای یک هنر معاصر، در دل فرهنگ جای میگیرند.
گذر فرهنگی در زمان معاصر میتواند هر راه ارتباطی باشد که از طریق اتصال به آن بتوان فرهنگ یک منطقه را به مناطق دیگر معرفی و از رویدادهای فرهنگی منطقهای دیگر، عناصری را دریافت کرد.
مطالعات بینافرهنگی، درک متقابل فرهنگی با تاکید بر انسان شناسی، ترویج درک جهانی، الهام بخشی ذهنی از طریق تبادلات فرهنگی و پرورش راه حلهای پایدار از اهداف امروزی گذرهای فرهنگی در سطح جهانی هستند.
همچنین ارائه تجربیات امن که چشم انداز های فرهنگی را تغییر دهد و منجر به رشد شخصی در افراد، در زمینهی شغلی و مهارتهای مرتبط با فرهنگ در هر منطقه شود از دیگر اهداف یک گذر فرهنگی محسوب میشوند.
گذر فرهنگی با تأثیر گذاشتن بر دیدگاهها و بیان مفاهیم جدید از بشریت، باید به توسعه پایدار متعهد باشد. همچنین در گذرهای فرهنگی، باید برای مشارکت کنندگان فضای مطمئنی ایجاد شود تا این تعاملات به صورت داوطلبانه صورت بگیرد و به جای آنکه ایجاد وابستگی کند، به استقلال جوامع در فرهنگ، هنر و سبک زندگی کمک کند.
رویکرد گذرهای فرهنگی امروزه به "جغرافیای فرهنگی" شهرهاست؛ برای درک معنای شهر، باید شهر را به عنوان یک "مفهوم"در تمام اشکال مختلف ارزیابی کرد و واقعیت عینی یک شهر را خنثی کرد تا بتوان فرهنگ یک شهر را به عنوان یک مفهوم ذهنی، به دیگر مناطق عرضه کرد.
نظر شما