به گزارش ایمنا، اکوسیستم گردشگری چیست و چگونه میتوان به وسیله آن به توسعه گردشگری کمک کرد؟ «شان مان» در مقالهای با عنوان «اکوسیستمهای گردشگری: راهی برای فکر کردن در مورد چالشها و راهحلهای توسعه گردشگری» ابتدا به تعریف مفاهیم اکوسیستم و گردشگری میپردازد و سپس از تجارب شخصیاش در راهاندازی و درآمدزایی یک اکوسیستم گردشگری میگوید. او در نهایت مدل مجموعهای را ارائه میدهد که برای هر اکوسیستم گردشگری در هر نقطهای از جهان ضروری است. این مقاله که پیشتر در مجله الکترونیک «شهرگاه» منتشر شده است را در ادامه میخوانید:
اکوسیستم:
مجموعه ای است از موجودات زنده، محیط فیزیکی آنها و همه ارتباطاتشان در واحدی خاص از فضا.
گردشگری:
یک پدیده اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است که رفت و شد مردم را به کشورها یا مکان هایی غیر از محیط معمول زیست خود برای اهداف شخصی، تجاری و یا حرفه ای درپی دارد.
من زمانی بخشی از یک اکوسیستم گردشگری بودم، زمانی که یک مهمانسرای کوچک ییلاقی در کنار رودخانه نیل در اوگاندا ساختم و آن را اداره کردم، حال آنکه خودم در یک چادر در بوتهزاری مجاور آن زندگی میکردم، زندگی ساده بود.
اکوسیستم کوچک من عبارت بود از زمین اطراف مهمانسرا و مصیبت دفع میمونها و مارها در روز و پلنگها، اسبهای آبی، فیلها و پشهها در شب. خورشید و باران سخت نازل میشدند، و لوازم و مصالح کارگران به طور مرتب خراب میشد. خراب شدن ژنراتور برق که روی شاخش بود.
به غیر از کارگرانی که میآمدند، واقعا جدای از دنیای بیرون افتاده بودم. لحظهای رسید که دخل پولم هم آمد و من مجبور شدم به کامپالا بروم و بانک را متقاعد کنم وام بزرگتری به من بدهد. وامی با سود ۲۶ درصد؛ عجب دزدهایی!
پس از اتمام کار، مجبور شدم به اکوسیستم دیگری بپیوندم: دنیای ثبت شرکت، اخذ مجوز، تنظیم قرارداد کاری استخدامها، بازپرداخت براتهای بیش از حد بانکی و گرفتن شماره شناسایی مالیات. اینها تمام عناصر محیط کسب و کار من شد. پس واجب بود که من به اکوسیستم دیگر وارد شوم. نیاز بود که پاشنه را ورکشم و تولید عجیب و غریبم را به بازار محلی پیوند بزنم.
مجبور شدم مواد تشویقی و بستههای تبلیغاتی را توسعه دهم؛ مجبور بودم با اپراتورهای تور و نمایندگان مسافرتی محلی در ارتباطات و قراردادم قرارداد ببندم تا کسب و کارم را تأمین کنم. من به دسترسی بازار نیاز داشتم.
▲قاهره، گردشگری بر کرانههای نیل
کمپ سافاری نیل: خانه برای دو سال
بعد حدس بزن چی شد؟ طرح کسب و کار من در مسیر موفقیت نبود. نرخ پر بودن مهمانسرای کوچکم اصلا آن چیزی نبود که در طرح کسب و کارم از بازار محلی پیشبینی کرده بودم. حال مجبور شدم به یک اکوسیستم دیگر بروم: دنیای سفرهای دور و دراز بین المللی. من نیاز به مشتریان بیشتر و ولخرجتر داشتم. باید درک می کردم چگونه اپراتورهای تور خارجی بینالمللی خدمات خود را به فروش میرسانند و آنها در عرضه موقعیتهای نو به دنبال چه هستند و نحوه قرارداد بستنشان چگونه است؟
برای اینکه این اتفاق بیفتد مجبور شدم به یک اکوسیستم دیگر بپیوندم. معلوم شد که مهمانسرای کوچک من به اندازه کافی برای جذب مشتری های بینالمللی به خودی خود کافی نیست و باز مجبور شدم با مهمانسراهای کوچک دیگر تیم شوم تا بسته کاملتری ارائه دهیم؛ و محصولاتمان در قالب یک خوشه به هم بپیوندد. من محکوم بودم به تنوع و نوآوری تا راههایی برای افزودن به ارزش پیشنهاد اقامتگاهیم بیابم.
من پرندهنگری، ماهیگیری، پیادهروی با راهنما، برگزاری مراسم عروسی و ماه عسل، جلسات و کارگاههای آموزشی را هم به پکیجم اضافه کردم. خب، اکوسیستمهای عمدهای در اطراف هر یک از این بخشهای بازار وجود دارد. قبل از اینکه بتوانید با آنها کار کنید، باید آنها را درک کنید.
۲۰ سال به سرعت سپری شد و من هنوز خود را مدام درگیر همان تجارب اولیه برای فهم چالشهای عمده یک بخش گردشگری مییابم. تجسم آن چالشها به عنوان بخشی از اکوسیستمهای چندلایه که مربوط است به زندگی، تنفس، تفکر و به طور ثابت بخشهای در حال تعامل است برای دیدن تصویری کلی ضروری است.
▲یک اقامتگاه توریستی در ساحل رودخانه نیل - اوگاندا
گردشگران در اطراف حرکت میکنند؛ آنها از حمل و نقل و جادهای محلی استفاده میکنند؛ از میان فضاهای شهری عبور میکنند؛ آنها از مکانهای تاریخی و فرهنگی و مناطق طبیعی بازدید میکنند؛ آنها با مردم صحبت میکنند، با کاسبان محلی ارتباط برقرار میکنند، کمی متوقف میشوند تا به تماشای یک چشمانداز بپردازند و حیوانات و پرندگان را تماشا کنند.
آنها پرواز میکنند، شنا میکنند، دوچرخهسواری، پیادهروی، خوردن، نوشیدن، خواب و خرید، حضور در مراسم، تماشای ورزش، رفتن به نمایشگاهها، بازدید از موزهها؛ را آنها «انجام میدهند» و «تجربه میکنند» تقریبا مشابه با ساکنان محلی و خیلی بیشتر. تقریبا هر تجربه گردشگری یک تعامل با یک اکوسیستم است.
گردشگران عبور میکنند و زندگی ادامه مییابد. این نوعی لگد زدن است به پول، در حالی عبور میکنند که پولی که به سختی درآوردهاند را پشت سر رها میکنند، حتی خوشبختانه، آنها با خوشحالی چنین میکنند، به خاطر خدماتی که یک فرد محلی در اختیارشان قرار میدهد. این میتواند یک سیستم شگفتآور، کارآمد و بدون درد برای انتقال ثروت باشد. این به شکلی متقاعدکننده به سود فقراست.
در نمودار زیر یک مجموعه کامل از بازیگرانی در بخش عرضه را نشان میدهد که نیاز است با هم همکاری کنند تا به یک اکوسیستم گردشگری بزرگتر در هر مقصدی از دنیا شکل دهند. اگر یک یا دو تا از این مؤلفهها کار نکنند، کل سیستم با اختلال روبرو میشود.
نظر شما