به گزارش خبرنگار ایمنا، در عصری که یکی از گمشدههای انسان، تربیت اجتماعی و رسیدن به نقطه انسانیت است، فراوانی الگوهای تربیتی روز به روز بر سردرگمی طالبان حقیقت افزوده است.
در این میان مکتب اسلام از همان آغاز هدف خود را تربیت انسانها برای رسیدن به توحید حقیقی چه در اندیشه و چه در عمل قرار داد و در جهت تبیین هرچه بهتر اهداف خود و مسیر رسیدن به آن، پیشوایانی را قرار داد که سخن و سیره آنان بهترین الگو برای برپایی نظام تربیت دینی است.
از میان این پیشوایان که همان ائمه اطهار(ع) هستند، حضرت علی(ع) به عنوان دست پرورده پیامبر(ص) و نمونه کامل عمل کننده به قرآن کریم، پرچمدار این نظام تربیتی بوده و تعمق بیشتر در سیره آن حضرت میتواند راه را برای دستیابی به تربیت اجتماعی مورد نظر اسلام هموار کند؛ برای شناخت هرچه بهتر این سیره و سخنان آن حضرت پیرامون "تربیت اجتماعی" با محمد سبحانی، کارشناس حوزه تعلیم و تربیت گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید:
جایگاه تربیت در اسلام را چگونه ارزیابی میکنید؟
قرآن کریم محور دعوت پیامبران به خصوص حضرت محمد(ص) را تربیت و تکمیل فضایل اخلاقی قرارداده است. آنچه به انسان ارزش والا میدهد و او را انسان به معنی حقیقی میسازد، تربیت ایمانی و اخلاقی است، نه علم و ابزار زندگی بنابراین وظیفه سنگین و مقدس تربیت را هیچگاه علم و آموزش نتوانسته است و نمیتواند به دوش گیرد.
به همین دلیل در نظام تربیتی اسلام از فرد خواسته شده همت خود را به قدر معین در راه خودسازی و تغییر نفس خود به کار بندد و در این راه هم از جهت عقلی و هم از لحاظ عملی و اخلاقی در تغییر محیط خود و ساختن و شکل دادن آن مطابق خواستههای خویش اهتمام ورزد.
در جامعه چه نیازی به این نظام تربیتی احساس میشود؟
تمامی مکاتب الهی و بشری این اصل را پذیرفته اند که در صورتی می توان به جامعه، نظم و ثبات بخشید که حقوق و تکالیفی که برای انسانها در نظر گرفته شده است به خوبی مورد عمل قرار گیرد که این مهم تنها در سایه تربیت صحیح محقق خواهد شد. تربیت صحیح در هر جامعهای موجب پرورش انسانهایی می شود که تنها به فکر خود نیستند بلکه به آرمانهای والایی فکر می کنند تا جامعهای مستقل و آزاد و حکومتی عادلانه داشته باشند.
تربیت به مفهوم عام آن، شامل جنبههای گوناگون جسمانی، روانی، عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی است و هر یک از این ابعاد به لحاظ روانشناختی و تربیتی در زندگی انسان اهمیت فراوان دارد.
تربیت افراد جز با اهتمام به تربیت اجتماع و ایجاد تحولات اجتماعی در جهت اهداف تربیتی به درستی ممکن و میسر نیست و آنچه در تربیت فردی فارغ از حرکتهای اجتماعی صورت میپذیرد، آن قدر اندک است که در مقایسه با عملکرد اجتماع در خور توجه نیست بنابراین نبودن تربیت اجتماعی مناسب در هر جامعه به معضلات فراوانی برای افراد آن جامعه منجر خواهد شد؛ لذا بر عهده گرفتن تربیت اجتماعی ازجمله وظایف مسئولان تربیتی، بلکه وظیفه حاکمان آن جامعه است.
چرا امیرالمومنین(ع) در این نظام نقش پررنگتری دارند؟
تمام معصومین(ع) از گوهر عصمت و مصونیت از خطا و اشتباه برخوردار و در نگاه تشیع بهترین و مطمئنترین الگوهای تربیتی هستند؛ در این میان علی(ع) تربیت یافته پیامبر(ص) بوده و خط و روش پیامبر را بر اساس برنامه های تکمیلی قرآن و سنت با مخاطبان دور و نزدیک در همه اعصار در قالب سخنها، ارشادات، هشدارها و پند و موعظه ها بیان میکنند.
آن حضرت دست پروده پیامبری است که هدفی جز تربیت نداشته و علی(ع) را همراه با قرآن و قرآن را نیز همراه با علی(ع) میداند.
همچنین حضرت علی(ع) در وصف خود میگویند "به خدا سوگند تبلیغ رسالتها، وفای به پیمانها و تفسیر اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده و درهای دانش و روشنایی امور انسانها نزد ما اهل بیت پیامبر(ع) است
نگاه امام(ع) به زندگی اجتماعی چگونه است؟
آدمی در زندگی اجتماعی نیازمند کمک دیگران است پس انسان و عقل حسابگر او خواهان زندگی اجتماعی است؛ از نظر امام(ع)، زندگی اجتماعی برای انسانها ضروری بوده و انسانها بدون آن قادر به استمرار حیات مادی و معنوی خود نخواهند بود.
امام(ع) معتقد اند هیچ کس همچون ایشان به ضرورت زندگی اجتماعی و وحدت و یکپارچگی امت اسلامی ایمان و اعتقاد ندارد و تاکید میکنند "همواره با بزرگترین جمعیتها باشید که دست خدا با جماعت است. از پراکندگی بپرهیزید که انسان تنها بهره شیطان است آن گونه که گوسفند تنها طعمه گرگ خواهد بود.
این عبارات حضرت امیر(ع) نشانگر این است که آدمی برای گریز از شرور شیطانی و برای به دست آوردن منافعی که تنها در پرتو اجتماعی بودن به دست می آید ناگزیر است انزوا و گوشه گیری را ترک کرده و به اجتماع روی آورد.
به عقیده امام(ع) انسان هر مقدار که ثروتمند باشد، باز از خویشاوندان خود بی نیاز نیست که از او با زبان و دست دفاع کنند، خویشاوندان انسان، بزرگترین گروهی هستند که از او حمایت میکنند و اضطراب و ناراحتی او را میزدایند و هنگام مصیبتها نسبت به او، پر عاطفهترین مردم هستند.
توصیه امام (ع) به احسان و نیکی به نزدیکان و نیز حمایت آنها از انسان بویژه در حالت گرفتاری و پیشامد نمایانگر نیاز به زندگی در پرتوی تربیت اجتماعی است.
کرامت انسانی در نظام تربیتی امام علی (ع) چگونه معنا میشود؟
امام(ع) در حکومت خود این حق را که انسان در نظام هستی دارای ارزش ذاتی و واجد کرامت است به رسمیت شناخته و در سیره حکومتی خویش به آن وفادار بودند. آن حضرت کارگزاران خود را به رعایت این اصل تذکر داده و سفارش می کردند که از خون و خونریزی بیهوده سخت پرهیز کنند.
در حکومت امام علی(ع) انسان از آن جهت که انسان است، واجد حرمت انسانی و شایسته برخورد کریمانه است؛ شهروندان حکومت علوی به دور از هر دین و آیین و هر گرایش و سلیقه و جدای از هر مرام و مسلکی، فقط و فقط به خاطر انسان بودن دارای حرمت و ارزش هستند.
امام همواره بدون در نظر داشتن دین افراد، شخصیت انسانی آنان را تکریم می کردند؛ به گونهای که زمانی که کشاورزان مشرک منطقهای از رفتار سختگیرانه والی آن به امام(ع) شکایت میکنند و امام در نامهای به حاکم تذکر می دهد که هرچند اینان مشرکند ولی به دلیل پیمانی که با حکومت اسلامی دارند درخور دور شدن و ستم کردن نیستند؛ پس با ایشان مهربانیِ آمیخته با سختی را، شعار خود قرار بده و با آنان به اعتدال رفتار کن.
شهروندان حکومت اسلامی، هرچند نصرانی باشند از بیت المال مسلمانان سهم دارند و برای نگهداری از آبرویشان باید هنگام ناتوانی به آنها کمک کرد.
الزام امام(ع) برای مدیریت روابط اجتماعی چگونه است؟
التزام به چنین اصول مهم اخلاقی قطعا تضمین کننده دوستی پایدار و روابط سالم اجتماعی است؛ اگر در جامعه، تمام افراد براساس وجدان اخلاقی با یکدیگر معاشرت کرده و بـه حقوق و منافع و حیثیت دیگران احترام بگذارند، روابط اجتماعی مستحکم تری شکل گرفته و آرامش و امنیت جامعه تقویت خواهد شد.
آیا نمیتوان گفت نگاه بیش از حد به جمعگرایی، فردیت را ازبین میبرد؟
از خطوط دوگانه در وجود انسان دو خط پیوسته به یکدیگر و در عین حال متناقض، فرد و اجتماع است. موجودیت جامعه بر پایه کوشش برای توافق میان این دو امر به ظاهر متناقض و ادامه رستگاری برآمده از این توافق، استوار است بنابراین این دو خط متقابل (فردگرایی و جامعهگرایی) در ریشه فطرت انسانی، هم حقیقت و هم اصالت دارد. اسلام میان این دو کشش فطری به اندازه توان بشری، سازگاری ایجاد و چنان بدین کار آغاز میکند که هر دو به یکسان اصالت خود را حفظ کنند و به یکی از آن دو به چشم اصالت و به دیگری به چشم اعتباری نگاه نمیکند.
قرآن همانگونه که میگوید "هیچکس بار گناه دیگری را به دوش نمیگیرد به صفوف و تجمع مومن توجه ویژه دارد؛ امام علی(ع) نیز در نهج البلاغه بر هر دو وجه رفتارهای فردی و اجتماعی تأکید داشته و یکی را جدای از دیگری نمی دانند.
از دیدگاه امام(ع) در هر جامعه، آدمیان در عین استقلال، هویت و روح جمعی دارند و اصالت، هم با فرد است و هم جمع؛ چنانکه در حکمت ۱۵۴ نهجالبلاغه میفرمایند "آن کس که از کار مردمی خشنود باشد، چونان کسی است که همراه آنان است و هر کس که به باطلی روی آورد، دو گناه بر عهده او باشد: گناه کردار باطل و گناه خشنودی به کار باطل. آنچه از این کلام به دست میآید این است که کسی که به کار گروهی راضی باشد در واقع همراه آنها در آن کار بوده است.
با توجه به آنچه ذکر شد، میتوان گفت نقش آفرینی فرد در جامعه بسیار مورد تاکید حضرت بوده است؟
امام درباره فردی که از راه راست منحرف گشته و مردم را نیز گمراه نموده است، تعبیری شگرف دارند که مضمون آن این است که علاوه بر اینکه در بند گناه خویش است، حمل کننده گناهان دیگران نیز خواهد بود: "بارگناه دیگران را بر دوش می کشد و گرفتار زشتیهای خود نیز هست چنانکه شتر ماده ثمود را یک نفر دست و پا برید، اما عذاب آن تمام قوم ثمود را دچار کرد.
بنابراین به نظر امام(ع) رضایت و خشم، که گویای فرهنگ جمعی هر جامعه است، سرنوشت جوامع را مشخص میکند؛ چنانکه یک فرد مرتکب کشتن ناقه ثمود بود ولی همگان به دلیل خشنودی در این کار نقش داشتند.
بنابراین طبق گفته امام اگر فردی نمیتواند در انحرافات اجتماعی نقش دهنده باشد، حداقل رضایت قلبی نسبت به آن نداشته باشد.
امام(ع) بر کدام ویژگیهای تربیتی تاکید میکنند که در تمامی جوامع مورد قبول است؟
تربیت اجتماعی از جمله ارزشهای مطلق بوده و در حقیقت برای همه افراد و جوامع، مفید و ارزشمند است. اگر آنها این ارزشها را درک کنند، بپذیرند و رفتارهای خود را برطبق آن تنظیم کنند از آثار خوب آن بهرهمند می شوند؛ گرچه گروهی بعضی از آن ارزشها را نپذیرند و یا توجهی به آن نکنند در همه جوامع و در طول تاریخ ارزشمند بوده اند و می توانند در بستر زمان و مکان ماندگار باشند.
حضرت امیرالمومتین(ع) چنین مواردی را با عباراتی همچون "ایها الناس" و "عباداالله" خطاب به همه انسانها مطرح میکنند بهطور مثال امام(ع) معتقد اند هیچ یک از واجبات الهی همانند وفای به عهد نیست و همه مردم جهان با تمام اختلافاتی که در افکار و تمایلات دارند درآن اتّفاق نظر دارند تا آنجا که مشرکان زمان جاهلیت نیز به عهد و پیمانی که با مسلمانان داشتند وفادار بودند؛ زیرا که آینده ناگوار پیمان شکنی را آزمودند.
عدالت مفهوم دیگری است که همگان آن را میستایند و امام علی(ع) نیز در آن زبانزد خاص و عام هستند زیرا حضرت از کارگزاران می خواستند که عدالت قانون و انصاف را درباره خود، نزدیکان و دوستان به اجرا بگذارند. در غیر این صورت، ستم پیشه اند و اگر هم از بازخواست و کیفر در دنیا بگریزند از کیفر و ستم در آخرت، رهایی نخواهند یافت.
ضرورت پایبندی به دستورات حضرت امیرالمومنین(ع) در عصر حاضر چیست؟
اکنون که هزار و چهارصدمین سالروز شهادت امام علی(ع) را تجربه میکنیم، شایسته است که سیره آن حضرت را تمام ارکان تربیت اجتماعی به کار گیریم زیرا قدم نهادن در راهی که آن حضرت برای نسلهای مختلف در جوامع گوناگون مشخص کردهاند، همان راه توحید است و ذرهای میان آن و قرآن که معجزه پیامبر(ص) است فاصلهای احساس نمیشود.
نظر شما