به گزارش خبرنگار ایمنا، برخی مورخان معتقدند که کلمه داستان از بطن تاریخ گرفته شده و حتی آفرینش آدمی نیز یک داستان است. داستان شبیه موجودی نامرئی همیشه حاضر است.
اگرچه محققین و مفسرین زیادی پیرامون چهارچوب داستان قواعدی را وضع کردهاند، اما به مرور زمان داستان هم مثل همه آدمهای زنده ماهیت خود را تغییر داده است.
داستان به نثری گفته میشود که در آن روایتی نقل شود. در زبان سانسکریت "دا" به معنای آفرینش و "ستان" به معنای محل و مکان و داستان یعنی محل آفرینش است.
"محتوای شکلپذیر" شاید عنوان مناسبی برای داستان باشد که در هر زمان و هر مکانی، شکل همان جا و همان لحظه میشود. اگر چه داستان یک مفهوم انتزاعی است اما دارای کالبد است چرا که میتواند تبدیل شود به ابزاری برای تخلیه خشم، درسی برای عبرت، سندی برای ماندگاری و پیامی عاشقانه برای معشوقههایی که نمیدانند در دل کسی که رو به رویشان نشسته چه میگذرد.
نقل است که ارنست همینگوی درباره نوشتن داستان گفته است: "داستان نویسی، مثل رفتن به بستر مرگ است. نویسنده باید از این بستر زنده بیرون بیاید تا اثرش را بنویسد و یک نفر نویسنده نمیشود مگر آنکه تا پای جانش پیش رود."
زمان معاصر زمانی است که میتوان به داستان به چشم یک آدم نگاه کرد؛ آدمی که عمرش به قامت آفرینش میرسد و حالش پریشان شده و راهش را گم کرده و دری برای کوبیدن و یافتن راه نجات برایش نمانده است.
نظر شما