به گزارش خبرنگار ایمنا، حاجی فیروزها جزء جدا نشدنی نوروز هستند گویا عمو نوروز با حاجی فیروز رفاقت دیرینه دارد و اگر حاجی فیروز نخواند " ارباب خودم چشمارو بازکن/ نوروز اومده اخمارو بازکن" نوروز آنگونه که باید و شاید قدم به بهار نمیگذارد.
این حاجی فیروزها امروز حال خوشی ندارند دیگر مانند گذشته رونق چندانی در کارشان نیست و گویا رفاقت دیرینهشان با عمو نوروز هم باعث نمیشود که مردم آنها را تحویل بگیرند این سیاههای شاد که با لبخند میخواندند" ارباب خودم کشک وبادمجون/ همه چیزها میشه ارزون ارزون" در گذر زمان محبوبیت خود را از دست داده اند.
امروزه بسیاری از مردم این نوید دهنده نوروز را با اشعاری اینگونه " ارباب خودم خسته نباشی/ سالی راتو پشت سر گذاشتی/ یادمون نره آنچه گذشته" با بابانوئل مقایسه میکنند، یک پیرمرد که به بچهها در شب سال نو مسیحی، عیدی میدهد. موضوعی که مطرح است و شخصیت بابانوئل را برجسته کرده استفاده از این شخصیت در تبلیغات تجاری شرکتهای بزرگ است که او را مشهور و محبوب جهان کرده و افسانهها برایش میگویند، کاری که برای حاجیفیروز و هیچیک از شخصیتهای تاریخی ما برای شناساییشان به کودکان انجامنشده و دست روزگار کم کم آنها را به ورطه فراموشی میسپارد.
خبرنگار ایمنا، به مناسبت روز هنرهای نمایشی با محمدرادمهر، بازیگر نقش حاجیفیروز و کارگردان تئاتر در اصفهان گفت و گو کرده است که در ادامه میخوانید:
فلسفه خلق حاجیفیروز چیست؟
آنطور که در کتابها نقلشده حدود 600 سال قبل از میلاد مسیح در دوره میتراییسم حاجیفیروزها وجود داشتند. آنها نگهبان آتش بودند به همین دلیل لباس قرمز میپوشیدند و صورت سیاه دارند. در آسیای شرقی آریاییها مراسم زیبا و متنوع آیینی و مذهبی داشتند. آریاییها مهرپرور بودند و مراسمشان را در ارتباط با آب، خاک، آفتاب یا آتش انجام میدادند.
از جمله شخصیتهایی که به مناسبت بهار نقش بارزی داشته حاجیفیروزها بودند که مژده آمدن بهار را با جار زدن و شعرخوانی در کوچهپسکوچههای شهر به مردم میدادند. یکی از برنامههای استقبال از سال نو قاشق زنی بوده که مردم قاشقهای خود را در شبهای پایانی سال به هم میزدند. در چهارشنبهسوری شب چهارشنبه آخر سال هرکس به وسع خودش آتشی برپا و با خود و خدای خود خلوتی میکرده و برای سال آینده به دعا میپرداختند.
حاجیفیروز پیاده یا با مرکب خود به شهر میرفته و مردم هم با دیدنش به او مژدگانی پرداخت میکردند. معمولاً حاجیفیروزها از طبقه فرودستان بودند که لباس حاجیفیروز می پوشیدند و به مناسبت آمدن بهار شعرخوانی کرده و مردم را با شعرها و صحبتهای شیرینشان شاد میکردند و مردم به آنها عیدی میدادند.
چند سال است که ایفاگر نقش حاجیفیروز هستید؟
حدود ۱۵-۱۶ سال
نقش حاجیفیروز در چه قالبهایی اجراشده؟
بیشتر در قالب نمایشهای خیابانی بوده و گاهی صحنهای و بیشتر در بین مردم بوده است.
حاجیفیروز در مدت ۱۶ سالی که توسط محمد رادمهر به نمایش درآمده، چه تغییراتی داشته؟
جنبوجوش، نشاط و تحرک انسان با افزایش سن کمتر میشود و هرچه جلو میرویم تعداد حاجیفیروزها کمتر میشود و مردم از اصالتشان دورتر میشوند و چیزی که باقی میماند شکل محوی از آن آداب و سنن و حاجیفیروز است، و متاسفانه باید بگویم که در حال حاضر در اصفهان سیاه باز خوب نداریم.
چرا حاجیفیروز تغییر کرده است؟
به این دلیل که خود مردم، رسانه و برنامهسازها به سنت و تاریخ ما توجه و اشاره نمیکنند و اهمیت نمیدهند و نماهنگهای جدیدی که طی سالیان جایگزین آن شده، همه در واقع باعث شده که ما کمتر به این فکر کنیم که بودیم و چه پیشینه سنتی برای سال نو و سایر ایام سال داشتیم. به همین دلیل برنامههای آیینی کمتر اجرا میشون و اگر هم جایی اجرا شود فقط شکل و فرم آن به اجرا درمیآید و محتوای آن به نمایش گذاشته نمیشود.
از طرف سیاستگذاران فرهنگی چه اقداماتی جهت حفظ و انتشار سنتهای قدیم انجام شده است؟
ما در اصفهان حتی یک سالن چهارسو نداریم یا جایی که مثل قدیم روی حوض آن تخته بگذاریم و نمایش اجرا کنیم و مردم هم تماشا کنند. این اتفاق حمایت نشده ولی میآیند و در نمایشهای مناسبتی که در این ایام اجرا میشوند، از نقش حاجیفیروز بهره میبرند. در واقع استفاده ابزاری از شخصیت حاجیفیروز میکنند. همانطور که نقالی از بین رفته، پردهخوانی، نوروز خوانی، تعزیه اصیل و سیاهبازی هم از بین رفته است.
در صورت احیا نمایش های ایرانی، آیا مردم از آنها استقبال میکنند؟
خیلی زیاد. همینطور که الان هم اجراهای ساده و بدون تشریفات داریم و مردم باذوق از آنها استقبال میکنند و آن را دوست دارند چون حرکات، دیالوگها، کنایهها و سایر حرفهای حاجی فیروز از دل مردم است. برای همین هم میگویند سیاه بازی از نمایشهایی است که بداهه گویی در آن بسیار مؤثر است.
نظر شما