به گزارش خبرنگار ایمنا، در عصر حاضر که چند دههای از ظهور جنبشهای فمینیستی برای احقاق حقوق زنان میگذرد، گاهی شاهد خشونتهای بسیاری برعلیه مردان بودهایم که نتیجه گرایش افراط گونه به تفکر فمینیسم است.
فمینیستهای افراطی به قدری در نفرت از مردان پیش رفتند که حتی برخی از آنان معتقد بودند علم فیزیک به کلی جنسیتگرا و ضد زن است و این ضد مرد بودن در آنان حتی به تشکیل ارتشهای زنانه منجر شد و تا نزدیکی تحقق جوامع یک دست از زنان نیز پیش رفت.
اما با وجود آنکه چنین تفکراتی از تب و تاب روزهای اول خود دور شده، همچنان مردان در چالشها و آسیبهای اجتماعی و روانی خود درحاشیه قرار گرفتهاند و حتی به طنز میتوان گفت آنان در آمار کشتارهای تروریستی و جنگی نیز به چشم نیامده و عموماً آمار زنان و کودکان باعث تحریک عواطف میشود.
توجه به سلامت روانی مردان که در این روزهای سخت زندگی، بار اصلی مدیریت خانواده را به عهده دارند، میتواند جامعه، خانواده، زنان و کودکان سالمتری را برای اجتماع ما به همراه داشته باشد، بدون آنکه متهم به مردسالاری یا بی توجهی به نیم دیگر جمعیت که همان زنان هستند، شویم.
توجه به این بخش از وجود مردان بهانه شد تا با الهام پیرحاجی، روان درمانگر خانواده درخصوص آسیبهای روانی پیش روی مردان و راه های کنترل آن گفتوگو کنیم :
او سخنان خود را این گونه آغاز میکند "در عصر حاضر به دلیل حساسیتهایی که بر روی زنان وجود دارد، گاهی توانایی و ناتوانیهای مردان نادیده گرفته شده و بهخاطر کلیشههای مرسوم، کمتر کسی جرات پیدا میکند درباره حقوق تضعیف شده مردان صحبت کند چون بیم آن وجود دارد که به او برچسب مردسالار زده شود."
از طرفی به نظر میرسد "تفکر قالب جامعه پذیرفته که مردان قدرتمند بوده و لازم نیست کسی از حق آنان دفاع کند؛ همین کلیشههای حاکم بر جامعه باعث میشود تا حتی سلایق آنان نادیده گرفته شده و دورههای کودکی و نوجوانی مردان کمتر از دختران و زنان مورد توجه قرار گیرد."
به تعبیری می توان گفت "مردان از زمانی که رشد موهای صورت آنان آغاز میشود، در راه دستیابی به استقلال لازم دچار اضطراب شده و در نتیجه آن احتمال آنکه آنان دچار افسردگی شوند بالا خواهد بود؛ به همین سبب در سطح جامعه بارها شاهد آسیبهای اجتماعی بودهایم که توسط مردان اتفاق میافتد که باید بدانیم سطح پایین سلامت روان آنان یکی از عوامل مهم این موضوع است.
بحث خشونت برعلیه مردان گاهی حساستر اما ناشناختهتر از زنان و حتی کودکان است "در برخی از جوامع حتی در حوزههای روابط جنسی، مردان مورد تجاوز قرار میگیرند که به دلیل آنکه آنان کمتر از زنان درباره روابطی که ناخواسته در آن شرکت کردهاند، صحبت میکنند، نه تنها خشونتهای این چنینی در قبال مردان مورد توجه قرار نمیگیرد، بلکه تحقیقات و آمار چندانی نیز در این زمینه در دسترس نیست."
او راه سخت مرد بودن را با چالشهای مرتبط با زندگی آنان همسو میداند "معمولا مردان به دلیل رویارویی با چالشهای روزمره، اهمیت کمتری به سلامت جسمی خود میدهند که این موضوع سلامت روانی آنان را به شدت تهدید میکند؛ مردان ممکن است چالشهای پیشروی خود را با رفتارهایی مانند پیادهروی های بی هدف کنترل کنند اما باید این نکته مدنظر باشد که گاهی این مدیریت خشم و استرس در مردان موفقیت آمیز نیست."
به عقیده این روانشناس "مصرف مواد، استرسهای شغلی، پرخاشگری، حالات نامتعادل هیجانی و اضطراب جزو شایعترین اختلالات روانی در مردان است؛ هرچند ممکن است اکثر افراد جامعه با این معضل روبهرو باشند، اما به واسطه اینکه مردان بیشتر با جامعه پیرامون خود درگیر هستند، در آنان بیشتر به چشم میخورد."
او ادامه میدهد "بروز احساساتی همچون گرم بودن، مهربانی و احساسی بودن برای عموم مردان ناشایست شمرده میشود به همین دلیل آنان بسیار بیشتر از زنان دچار انزوای وجودی یا تنهایی میشوند که همین امر باعث محدودیت در ایجاد روابط جدید برای مردان میشود."
پدر بودن را میتوان یکی از مراحل گذر از چالشهای مرد بودن دانست "متخصصان حضور مردان به عنوان پدر در یک خانواده را عامل مهمی برای ارتقای سطح سلامت مردان میدانند "تحقیقات نشان داده میزان افسردگی در مردان بدون فرزند نسبت به زنان بدون فرزند بیشتر است. همچنین میزان شادی پدر نسبت به مادر با وجود فرزندان بیشتر است و این شادی و دوری از افسردگی، در زمان مراقبت پدر از فرزندان و بازی کردن با آنان بیش از هر زمان دیگری ارتقا خواهد یافت."
آری؛ گاهی باید به دور از هیاهوی معمول به دنبال آسیبها و چالشهای مرتبط با مردان بود تا این عضو مهم خانواده بیش از پیش بتواند در ارتقای سلامت و تحقق جامعهای بانشاط، مؤثرتر از قبل به ایفای نقش خطیر خود بپردازد.
نظر شما