به گزارش خبرنگار ایمنا، حزبالله لبنان سازمان سیاسی-نظامی اسلامگرای شیعه در لبنان است که در اوایل سالهای ۱۹۸۰ و با الهام از انقلاب ایران و ایدئولوژی اسلام سیاسی امام خمینی(ره) در لبنان ظهور کرد. حزبالله لبنان پس از سالها جنگ چریکی موفق به آزاد کردن جنوب لبنان از اشغال رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۰ شد. این گروه پس از آن به فعالیتهای سیاسی خود تحرک بیشتری داده و به کابینه و مجلس لبنان راه یافت. در انتخابات سال ۲۰۱۸ لبنان، حزبالله لبنان و متحدانش به نوعی پیروز انتخابات بودند؛ هرچند تعداد کرسیهای حزبالله لبنان در مجلس تغییر چندانی نکرد، اما متحدان حزبالله لبنان که حامی محور مقاومت هستند، کرسیهای بیشتری را به دست آوردند، این در حالی بود که حزب سعد حریری یک سوم کرسیهایش را در این انتخابات از دست داد. با وجود این پیشرفت سیاسی که حاکی از مقبولیت یافتن هر چه بیشتر حزب الله در سطح جامعه لبنان است، تصمیم دولت انگلیس مبنی بر تروریستی اعلام کردن شاخه سیاسی حزبالله لبنان، اقدامی عجیب و بحث انگیز به نظر می رسد. در این زمینه با دکتر فاطمه مرتضویفر، دبیر دفتر جمعیت دفاع از ملت فلسطین در استان اصفهان، گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید:
به نظر شما چرا در موقعیت کنونی انگلیس شاخه سیاسی حزبالله لبنان را در لیست تروریستی قرار داده است؟
دلیل این کار اتفاقاتی است که در چند سال اخیر افتاد. قدرتهای سلطهطلب جنگ نیابتی در سوریه به راه انداختند و تروریستهایی که خودشان به آن سمت و سو گسیل داده بودند را تامین تدارکاتی میکردند، اما علی رغم اتحاد تمام این کشورها، باز هم شکست خوردند. یکی از عواملی که در مقابل این کشورهای متجاوز، پایداری و به حکومت بشار اسد کمک میکرد که بتواند برخلاف میل آنها باقی بماند، حزبالله لبنان بود که با کمک به صورت نیروی انسانی و ادوات نظامی، با تروریستهایی که از سوی کشورهای غربی حمایت میشدند، مقابله کرد. لذا غرب خصوصا انگلیسیها که موجد و متحد رژیم صهیونیستی هستند، از جانب حزبالله لبنان که باعث شکست آنها در سوریه شده است، برای این فرزند نامشروع خود احساس خطر کردهاند و برای اعتمادسازی و دلگرمی عامل خود و انتقامگیری از مقاومت اسلامی دست به چنین اقداماتی زدند.
سیاست گذشته انگلیس با اقدامات کنونی آن چه رابطهای دارد؟
انگلیس کشوری است که وقتی تصمیم گرفته شد که یهودیان در جایی متمرکز شوند، آنها را با قرارداد بالفور در سال ۱۹۱۷ در این منطقه به رسمیت شناخت. بعد به دلیل عوض شدن روش اقدامات استعماریش مجبور شد منطقه را ترک کند و با اتحاد و حمایت همه جانبه از یهودیان، آنها را اسکان داد و به طرق مختلف آرام آرام این روند به اشغال دائمی و اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی رسید. اکنون این حامی اولیه نسبت به تامین کننده منافعش احساس دین و تعهد میکند، لذا میتوان این گونه نگاه کرد که از یک سو مقاومت لبنان را تروریستی اعلام میکند و از سوی دیگر درصدد ملحق ساختن کشورها از جمله ایران به معاهدات خود است تا بتواند با هر اقدام و قدم حمایتی ایران از حزبالله لبنان، علیه کشور ما اقدامات شدیدتر انجام بدهند.
آیا در نشست ورشو نیز سیاست غرب تضعیف مقاومت اسلامی بود؟
یکی از اهداف مهم نشست ورشو این بود که میخواستند کشورهایی که وجود آنها در مقاومت اسلامی تاثیرگذار است را به دو گروه له و علیه اسراییل تقسیم و جبههبندی کنند؛ اما از نظر بسیاری تحلیلگران این نشست در دستیابی به اهداف ناکام ماند و بیانیه مشترکی صادر نشد و نتوانستند اتحاد دلخواه را با کشورهای عربی به وجود بیاورند. البته یک واقعیت وجود دارد که کشورهای عربی- اسلامی آنگونه که لازم است پشتوانه مقاومت اسلامی نیستند و این به دلیل نگاهی است که به کسب حمایت غرب در برخی زمینهها دارند.
این نوع نگاه آنها را تا حدود زیادی در مسیر سیاست انگلیسی تفرقه بینداز و حکومت کن قرار میدهد و غربیها امید دارند با این روش در مقاومت اسلامی رخنه کنند و دستیابی به این هدف برای آنها پیروزی و برای کشورهای عربی اسلامی شکست است، در حالی که اتحاد در سایه مقاومت اسلامی پیروزی بزرگ برای این کشورها را به همراه خواهد داشت.
دستاوردهای پشتیبانی ایران از نیروهای مقاومت چه بوده است؟
در ابتدا حزبالله به عنوان نیروی بزرگ مقاومت وجود نداشت، انسجامها از تفکر گسترش مقاومت اسلامی امام(ره) آغاز شد و با تأسی از این تفکر نیروهای خرد همراستا به هم میپیوندند و حزبالله اعلام موجودیت میکند که خودش یک موفقیت بزرگ است. دستاورد مهم دیگر، ناکامی اهداف صهیونیست و غرب در منطقه است؛ از نظر آنها قرار نبوده است که مقاومت اسلامی تا کنون پایدار بماند و اسراییل باید در راستای اهداف غرب بر بسیاری از مناطق نفوذ داشته باشد؛ اما با شکست در سوریه متوجه شدند که از دستیابی به مقاصد خود بسیارعقب ماندهاند. اگر آنها در سوریه پیروز میشدند، بعد نوبت ما بود، این که گفته میشود سوریه سنگر ایران بود، درست است.
آیا این دستاوردها جایگاه ایران را در معادلات جهانی تغییر داده است؟
زمانی که به رهبری امام مرگ بر آمریکا گفتیم و ایشان رژیم صهیونیستی را غاصب اعلام کرد و سفارت آنها در ایران بسته شد، آن موقع با کمترین امکانات و پشتوانه جهانی، اما با عقیده تحقق مقاومت اسلامی این کارها انجام شد و اکنون ایران به یکی از کشورهای مؤثر در معادلات جهانی تبدیل شده است. اکنون با همکاری و همراهی حزبالله که شکلگیری آن بر اساس تفکر مقاومت اسلامی است و دارای برد سیاسی و نظامی و حضور در دولت لبنان است و همچنین بیشترین نمایندگان مجلس را تشکیل میدهد؛ پیروزی هایی در سوریه داشتهایم. حضور بشار اسد رییس جمهور سوریه در ایران اعلام موضع قدرت به کشورهای غربی است. باور جمعی مردم ایران بر این داشتههاست؛ لذا حمایت خود را در مواقع گوناگون نشان دادهاند و به همین دلیل غربیها با وجود به کارگیری حربههای اقتصادی و القائات تبلیغاتی نتوانستند شکست چهل سالگی انقلاب را ببینند.
دلیل اعتراض برخی افراد جامعه به اقدامات کشور در لبنان و سوریه چیست؟
نظام سلطه از طریق فضای مجازی، ماهواره و دیگر رسانههای خود اطلاعات غلط القا میکند و نمیتوان جلوی آن را گرفت مانند این که از عوام و جامعه میشنویم عرب ها زمینهای اشغالی را فروختهاند و بین آنها و اسراییلیها توافق بوده است. مردم از کجا چنین اطلاعات نادرستی دارند. برخی از طریق القای این رسانهها به این نتیجه رسیدهاند و ما از لحاظ رسانهای در مقابل این هجمه کار متناسب نمیکنیم. فرمایش مقام معظم رهبری است که «اگر مردم آگاهی و بصیرت داشته باشند ما پیروزیم» درباره لزوم حمایتهای مالی ایران نیز وارونهنمایی صورت گرفته است؛ در صورتی که اگر برخی اقدامات ایران در این زمینهها نباشد و در بیرون از مرزها با آنها مقابله نکنیم آن وقت زمانی فرا میرسد که باید با آنها در سرزمین خودمان مقابله کنیم، همانگونه که با شهید کردن مدافعان حریم کشور در سیستان و بلوچستان آن را نشان دادند. اگر قرار بود مرز استراتژیک ایران مطابق با مرز جغرافیایی باشد، دشمن حالا در تهران و اصفهان بود.
وظیفه در مقابل افرادی که به کمک های ایران به محور مقاومت معترضند، چیست؟
باید در نظر داشت که جریان اطلاعات نادرست و تاثیر آن وجود دارد؛ همچنین در برخی افراد زمینه نپذیرفتن این گونه مسائل وجود دارد و نمیشود گفت که تمام آنها وابسته به بیگانگان و نفوذی هستند، هر کس دید خودش را دارد و فکر میکند که درست است، حال آنکه برخی در جامعه نظر مخالف با نظر حداکثر جامعه در زمینه لزوم همراهی با مقاومت برای ازبین بردن رژیم غاصب در پیش گرفتهاند. در زمینه بصیرتافزایی و آگاهیبخشی به چنین افرادی، هرکس میتواند تکلیف خود را انجام دهد و هر کس آگاه شد، پیرامون خودش را آگاه کند. این ذهنیت نادرست که چون طرفهای مقابل ابرقدرت هستند و پول و قدرت و رسانه دارند، اگر در جبهه اینها نباشیم شکست میخوریم، باید از بین برود. سنت و وعده الهی است که حق پیروز است و با این باور اعتقادی بود که امام(ره) در زمان طاغوت بدون هیچ جایگاه قدرت سیاسی نظامی در مقابل شاه ایستاد. امام با این عقیده که ما مأمور به انجام تکلیف هستیم و مأمور به نتیجه نیستیم در دستیابی به اهداف پیروز شد.
نظرتان درباره اختلافنظر سیاسیون درباره مواجهه با مسائل بینالمللی متأثر از مسائل خاورمیانه چیست؟
اختلاف نظر در زمینه چگونگی رفتار در مقابل مواضع غربیها وجود دارد. ما باید آنچه به نفع ایران است را انتخاب کنیم. یک طرز تفکر رفت سراغ امضای برجام که با بدعهدی برخی در طرف مقابل به سرانجام مطلوب نرسید و این رفتار طرفهای غربی با توجه به سابقه و مصادیق تاریخی آنها در گذشته و خوی استعمارگری آنها قابل پیشبینی بود. آنها تنها در فکر بردن منابع و منافع از کشورهای دیگر هستند و حتی در زمینه رسیدن به سروری جهان، سیاستهای توسعهطلبانه را در حق هم نیز اجرا میکنند؛ چنانچه آمریکا با فاصله انداختن بین انگلستان و اتحادیه اروپا در تلاش برای ایجاد رخنه در قدرت آنهاست. آنها با ما اختلافی ندارند که سر میز مذاکره بشود آن را حل کرد؛ بلکه آنها با طرز تفکر استعمارستیز مشکل دارند. لذا هر چه که به آنها امتیاز داده شود از نظر آنها کم است و بقیه آن را مطالبه میکنند. با در نظر گرفتن سابقه تاریخی سیاستهای غربی و اقداماتی مانند ملی شدن صنعت نفت که ما به مقابله با استعمار غربی برخاستهایم میتوان نتیجه اعتماد به آنها را پیشبینی کرد.
رویکرد نسل جدید در پذیرش اقدامات مبتنی بر گفتمان مقاومت اسلامی چگونه بوده است؟
نمیتوان انتظار داشت نسل جدید همانند نسل قبل فکر کند، به هر حال تفاوت وجود دارد، اما همیشه تفاوتها منفی نیست؛ چنانکه در بین همین نسل امثال شهید حججی، بسیار وجود دارد و نمیتوان گفت که این نسل از ما دور شدهاند و بیگانهاند، چه بسا نسل جدید راه و شیوهای انتخاب کند که مؤثرتر از قبل باشد. اینها باید وارد صحنه عمل شوند در حالی که تجربیات نسل قدیم که امام و انقلاب و جنگ را درک کردند، مکمل تلاش و مسیر آنها در عرصههای تحقق اهداف کشور است. روی سخن مقام معظم رهبری نیز در راهبرد گام دوم انقلاب، نسل جدید است.
گفت و گو از مرتضی سرایی- خبرنگار ایمنا
نظر شما