به گزارش خبرنگار ایمنا، برنی سندرز، سناتور ۷۷ ساله ایالت ورمونت آمریکا برای دومین بار کاندیداتوری خود را برای شرکت در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا اعلام کرد. سندرز در انتخابات سال ۲۰۱۶ به عنوان کاندید حزب دموکرات قدم به عرصه انتخابات گذاشت. سندرز که در انتخابات گذشته، میدان رقابت را به هیلاری کلینتون، رقیب درون حزبی خود واگذار کرد و از صحنه انتخابات خارج شد، در روزهای گذشته با انتشار یک توییت در صفحه توییتر شخصی خود خبر آمادگی برای شرکت در انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا را علنی کرد.
سندرز پس از انتشار خبر حضور در عرصه رقابت انتخاباتی با شرکت در یک مصاحبه رادیویی؛ باور به عدالت، جامعه، سیاستهای مردمی و ملاقاتهای شهری که نشانه هایی از تفکر سوسیالیستی است را از جمله خط مشیها و تفکرات انتخاباتی خود عنوان کرد مسأله ای که توانسته توجه بخش زیادی از جامعه آمریکا خصوصا جوانان را به سمت خود جلب کند. در همین راستا با بشیر اسماعیلی، استاد روابط بین الملل و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد شهرضا گفت و گویی انجام دادهایم که در ادامه می خوانید.
لطفا بفرمایید نقش احزاب در تعیین کاندیداهای نهایی و نقش مردم در انتخابات آمریکا را چگونه ارزیابی می کنید؟
در آمریکا علیرغم اینکه سازوکار سیاسی پیچیده بوده و گروه ها، لابی ها و شخصیتهای متعدد در فرایند تصمیم سازی سیاسی نقش دارند، اما نظام آن یک نظام ریاستی تلقی میشود که رییس جمهور در آن از اختیارات گسترده ای برخوردار است. به همین دلیل انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا بخش مهمی از سیاست های چهار یا هشت ساله کشور را رقم خواهد زد.
اما با توجه به اینکه انتخابات در آمریکا همواره بین کاندیداهای دو حزب دموکرات و جمهوریخواه برگزار می شود، سایر گرایشات سیاسی در این کشور عملا سهمی در مشارکت سیاسی ندارند. چنین امری به نوعی از دیکتاتوری دو حزبی تحت عنوان «فریبنده دموکراسی» در آمریکا منجر شده است. در واقع مردم آمریکا اگر تمایلات سیاسی متفاوتی از دو حزب مذکور که نماینده یک نظام سرمایه داری لیبرالیستی هستند داشته باشند، یا باید از بقیه تبعیت کنند یا اینکه منزوی شوند.
با توجه به زمان انتخابات و کاندیداتوری سندرز، ارزیابی شما از کاندیداتوری وی چیست ؟
مشی سیاسی برنی سندرز از جمله گرایشات سیاسی مهجور در آمریکا به حساب می آید که تاکنون امکان بروز پیدا نکرده اند. وی اگر چه عضو حزب دموکرات آمریکا است، اما خود را پیرو مکتب سوسیالیسم می داند و البته در انتخابات پیشین و در دور درون حزبی رقابت را به هیلاری کلینتون واگذار کرد. در حال حاضر در مدت زمان کوتاهی که از اعلام کاندیداتوری او گذشته، توانسته است به طور بی سابقه ای حمایت مالی و مردمی را در آمریکا جلب کند. به نظر می رسد همانطور که طبقه گسترده متوسط آمریکا در انتخابات کنگره نشان داد، ترس از تهدید وحدت ملی، جنگ طلبی، گسترش نفرت نژادی و لطمه به وجهه آمریکا در جهان موجب رویگردانی این طبقه از ترامپ و رویکرد به سندرز شده است.
امکان پیروزی یکسوسیالیست را در انتخابات با توجه به نظام سرمایه داری حاکم بر آمریکا چگونه تحلیل می کنید؟
سوسیالیسم سندرز البته با مدل سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی و امثال آن متفاوت است. وی بیشتر طرفدار اعاده عدالت اجتماعی از طریق بعضی اصلاحات اقتصادی مثل امکان تحصیل رایگان و افزایش حداقل دستمزد برای مردم آمریکا است؛ یعنی وی دنبال تغییر نظام سیاسی در آمریکا نیست و همانطور که در دوره پیشین هم گفته بود، دموکراسی مطلوب از نظر وی مدل سوسیال دموکراسی در اسکاندیناوی است. با این وجود به نظر می رسد سرمایه داری ریشه دار در آمریکا ظرفیت تحمل همین میزان عدول از سرمایه داری را هم نداشته باشند. ترامپ به عنوان یکی از نمادهای همین نظام سرمایه داری، در واکنش توییتری به اعلام نامزدی سندرز ، سوسیالیسم را عقب مانده و عامل ایجاد دیکتاتوری در کشور ها معرفی کرده بود. پیشتر نوع برخورد آمریکا با جنبش عدالت خواهانه وال استریت هم بیانگر همین جزم اندیشی سرمایه داری در آمریکا بود.
در صورت اقبال جامعه آمریکا به سندرز، به نظر شما ممکن است باز هم مسائلی مانع انتخاب و روی کار آمدن وی شود؟
روند انتخابات در آمریکا نوع خاصی از رای گیری مبتنی بر اهمیت ایالت ها، نظر نخبگان و تصمیمات درون حزبی است؛ به نحوی که ممکن است یک رییس جمهور با اکثریتی بسیار ناچیز انتخاب شود یا حتی آرای نفری وی کمتر از کاندیدای مغلوب باشد و فقط اکثریت الکترال را حایز شده باشد.
به همین دلیل و به خاطر دیگر ساختارهای ناقص انتخاباتی این کشور، معمولا در بسیاری از دوره ها شائبه دستکاری و تقلب وجود دارد. از جمله در رقابت بوش با ال گور یا همین دوره اخیر که پای روسیه هم به میان آمد . حتی اخیرا گزارشی توسط دانشگاه استنفورد مبنی بر تایید تقلب توسط ستاد هیلاری کلینتون علیه برنی سندرز انتشار یافته است. بنابراین حتی در صورت اقبال عام به سندرز ، موانع ساختاری هم در انتخابات آمریکا پیش روی وی قرار دارند.
به نظر شما سیاست خارجی آمریکا به چه میزان تحت تاثیر سیاست و خط مشی احزاب تعیین می شود؟
یک مجموعه از اصول ثابت و لایتغیر بر سیاست خارجی آمریکا حاکم هستند که تغییر اشخاص و احزاب در دوام آنها بی تاثیرند. با این حال به طور کلی دموکرات ها به رفاه اجتماعی و رونق بیشتر از سیاست خارجی اهمیت میدهند که البته این امر مطلق نیست، اما مثلا در دوره اوباما تعطیلی دولت برای تصویب طرح بیمه های درمانی که در راستای عدالت اجتماعی بود صورت گرفت در حالیکه ترامپ برای بودجه دیوار حایل مکزیک این عمل را انجام داد. در مجموع میتوان سیاست خارجی سندرز را در صورت ورود به کاخ سفید، با رویکرد تنش زدایی ارزیابی کرد، با این حال فشارهای جنبی بر دولت وی جهت مقابله با ایران را نمی توان از نظر دور داشت.
تاثیر عملکرد دولت ترامپ بر انتخابات دوره بعد را چگونه ارزیابی میکنید؟
در انتخابات کنگره همانطور که گفته شد، اقلیتها، زنان، مهاجران و حتی کسانی با گرایش سوسیالیستی به کنگره راه یافتند؛ این نشانگر وحشت طبقه متوسط از سیاست شبه پوپولیستی ترامپ و بسیج تودهای علیه وی است. در عین حال عده ای از مردم آمریکا هم به تبع، بعضی از شاخص های مثبت اشتغال و رونق اقتصادی و همچنین استیلای ارزشهای سرمایه داری در جامعه ممکن است از ترامپ همچنان حمایت کنند.
با توجه به شرایط حاکم بر سیاست خارجی آمریکا، مواضع این کشور در قبال ایران را در آینده چگونه ارزیابی می کنید؟
سیاست های بنیادین آمریکا به هر روی به قوت خود باقی است؛ مگر اینکه یک تحول زیر ساختی در این کشور رخ دهد، اما گذشته از این اصل، اظهار نظرات سندرز درباره سیاست خارجی ترامپ علیه جمهوری اسلامی ایران به خصوص خروج یکجانبه از برجام توام با انتقادات شدیدی بوده است. همچنین بارها در سنا، جنایات رژیم سعودی در یمن و حمایت آمریکا از آنها را نیز محکوم نموده است. با این وجود بین این سندرز که یک سناتور از جناح مخالف دولت و منتقد آن است تا کسی که به کاخ سفید راه یافته، تغییر مواضع زیادی می تواند رخ دهد.
نتیجه انتخابات سنا و کنگره آمریکا گویای تمایل مردم به تغییر سیاست های این کشور است، اما شاهد تحول در سیاست و خط مشی آمریکا نیستیم، این در حالی است که رسانههای غربی خصوصاً آمریکایی همواره ایالات متحده را یک کشور دموکراتیک معرفی میکنند، این مسأله را چگونه تحلیل می کنید؟
این بحث به طور کلیتر به ماهیت امر دموکراسی باز می گردد. از طرفی رسانه ها قادر به تحریف افکار عمومی به سود مقاصد سرمایه داری هستند و از دیگر سو، مطلبی که در ابتدا ذکر شد را باید مجددا یادآوری کنم که امر سیاسی در آمریکا به دو حزب محدود شده است. بنابراین آنچه تحت عنوان دموکراسی یا احترام به رای اکثریت یاد می شود مدت هاست که حتی در گفتمان غربی نیز توسط مکاتبی همچون آنارشیسم رد شده است.
در بهترین حالت مردم آمریکا حق انتخاب بین گزینه هایی را دارند که سیستم به آنها معرفی میکند، در حالیکه این رویا برای آنها واقعی جلوه داده می شود که حق انتخاب آزادانه دارند. آمریکا هم از این فریب دموکراسی مستثنی نیست. با همه این اوصاف، اما میتوان در بین گزینه های بد و بدتر، به تحولاتی که اندکی بتواند فشار را از روی ایران بکاهد و سیاست دیوانه وار فعلی آمریکا را تعدیل کند، امید داشت که اعلام نامزدی سندرز در همین راستا است.
گفت و گو از پاتریک ساهاکیان- خبرنگار سیاسی ایمنا
نظر شما