۲۸ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۳
نگاهی به زندگی خالق بوف کور

"من همان قدر از شرح حال خودم رَم می‌کنم که در مقابل تبلیغات امریکایی‌مآبانه. دانستن تاریخ تولدم به درد چه کسی می‌خورد؟ اگر برای استخراج زایچه‌ام است این مطلب فقط باید طرف توجه خودم باشد گرچه از شما چه پنهان بارها با منجمین مشورت کرده‌ام، اما پیش‌بینی آن‌ها هیچ وقت حقیقت نداشته."

به گزارش خبرنگار ایمنا، این جملات شرح حال صادق هدایت از زبان خود است، نویسنده‌ای که در چهارشنبه ۲۸ بهمن سال ۱۲۸۱ متولد شد و زخم‌هایی که در انزوا مثل خوره آهسته روح او را تراشید، درست ۴۸ سال و یکماه و ۲۱ روز بعد صادق را به کام مرگ کشاند.

 "اگر برای علاقه خوانندگانست باید اول مراجعه به آرای عمومی آن‌ها کرد چون اگر خودم پیش دستی بکنم مثل این است که برای جزییات احمقانه زندگیم قدر و قیمتی قائل شده باشم به علاوه خیلی از جزییات است که همیشه انسان سعی می‌کند از دریچه چشم دیگران خودش را قضاوت بکند و از این جهت مراجعه به عقیده خود آن‌ها مناسب‌تر خواهد بود مثلاً اندازه اندامم را خیاطی که برایم لباس دوخته بهتر می‌داند و پینه‌دوز سر گذر هم بهتر می‌داند که کفش من از کدام طرف ساییده می‌شود."

صادق در تهران متولد شد، مادرش زیور الملک و پدر او هدایت‌قلی‌خان اعتضادالملک رئیس دفتر نخست وزیری در زمان مهدی‌قلی هدایت و محمدعلی فروغی تا سال ۱۳۱۵ بود. صادق دو برادر و دو خواهر داشت که دو برادر او هرکدام در دستگاه‌های قضایی و نظامی مشغول بودند.

اولین آشنایی هدایت با ادبیات در مدرسه سن‌لویی که مدرسه فرانسوی‌ها بود اتفاق افتاد. به گفته هدایت او به یکی از کشیشان مدرسه فارسی آموزش می‌داده است و کشیش او را با ادبیات جهان آشنا می‌کرده است. در این زمان صادق اولین همکاری خود با مجلات را آغاز کرد و مقاله او در هفته‌نامه چاپ شد.

صادق در حالی که مشغول تحصیل در مقطع متوسطه بود کتاب انسان و حیوان را نوشت. هدایت که از همان سال‌ها گیاهخوار شد و تا پایان عمر به آن پایبند ماند، کتاب فواید گیاهخواری را در سال ۱۳۰۶ نوشت و این کتاب در برلین چاپ شد. همچنین کتاب رباعیات خیام را با تصحیحی بر رباعیات و مقدمه‌ای مفصل در سال ۱۳۰۲ منتشر کرد.

هدایت در سال ۱۳۰۵ و پس از فارغ‌التحصیلی در دبیرستان سن‌لویی عازم بلژیک شد تا در رشته ریاضی محض مشغول تحصیل شود. پس از مدت کوتاهی صادق که از رشته و محل تحصیل خود ناراضی بود با تلاش فراوان به مرکز تمدن غرب یعنی فرانسه رفت و در همین شهر بود که وی اولین اقدام به خودکشی را در رودخانه مارن انجام داد.

در سال ۱۳۰۹ صادق بدون تمام کردن تحصیلات به تهران بازگشت و در بانک ملی مشغول کار شد. هدایت در این سال‌ها مجموعه داستان "زنده به گور" و نمایشنامه "پروین دختر ساسان" را منتشر کرد. همچنین در همین سال‌ها بود که هدایت در کنار دیگر نویسندگان بزرگی مانند محمدتقی‌ بهار، اقبال آشتیانی، رشید یاسمینی، سعید نفیسی و نیما یوشیج و چند تن دیگر گروه ربعه را تشکیل دادند. مجتبی مینوی درباره این می‌گوید "ما با تعصب جنگ می‌کردیم و برای تحصیل آزادی می‌کوشیدیم و مرکز دایره ما صادق هدایت بود."

هدایت در سال‌های ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۴ بسیار پرکار بود، صادق در این سال‌ها آثاری مانند نمایشنامه "مازیار"، مجموعه داستان‌های کوتاه "سه قطره خون"، سفرنامه "اصفهان، نصف جهان" و داستان‌های کوتاهی مانند "علویه خانم" و "گرداب" را منتشر کرد.

پس از این سال‌ها صادق دوباره از ایران رهسپار سفر شد و به هند رفت و در آپارتمان علی شیراز پور پرتو اقامت گزید. در هند هدایت، مشهورترین اثر خود یعنی بوف کور را که در پاریس آن را نوشته بود تصحیح کرد و ۵۰ شماره از بوف کور چاپ کرد و برای نویسندگانی نظیر جمالزاده و مینوی فرستاد.

هدایت بار دیگر در ۱۳۱۶ به تهران بازگشت و در وزارت فرهنگ مشغول کار شد و تا سال ۱۳۲۹ که در تهران بود آثار مخلتفی مانند "حاجی آقا" و "سگ ولگرد" را نوشت. صادق در این سال‌ها وارد حزب توده شد و حتی مقالاتی در نشریات آن‌ها به چاپ رسانید اما این رابطه طولی نداشت و هدایت خیلی زود از این حزب سرخورده شد.

هدایت در نهایت بار دیگر در سال ۱۳۲۹ تهران را ترک کرد و به فرانسه رفت. اما خانه آپارتمانی‌ صادق در خیابان شامپیونه فرانسه او را پس از پستی و بلندی‌ها بسیار در زندگی به آرامش ابدی رساند. صادق که پیش از خودکشی بسیاری از آثار چاپ نشده خود را سوزاند، پس از بستن درزهای خانه، شیر گاز را باز کرد و به خواب ابدی رفت.

صادق هدایت از تاثیرگذارترین نویسنده‌های معاصر ایران است، بسیاری رمان بوف کور او را برجسته‌ترین رمان معاصر ادبیات ایران می‌دانند. نویسندگان بزرگی مانند غلامحسین ساعدی، هوشنگ گلشیری، بهرام بیضایی و عباس معروفی در آثارشان از هدایت الهام گرفتند.

مرگ اندیشی و انتقاد از جامعه استبداد درون مایه اغلب آثار هدایت است. او در آثارش از توصیفات و تصویرسازی‌های رئالیستی و دقیقی استفاده می‌کند و اغلب شخصیت‌هایی که صادق خلق می‌کند رنگ و بویی ملی دارد. برخی داستان‌های هدایت در واقع انعکاس مسائل روحی و روانی خود است.

"از این گذشته، شرح حال من هیچ نکته برجسته‌ای در برندارد نه پیش آمد قابل توجهی در آن رخ داده نه عنوانی داشته‌ام نه دیپلم مهمی در دست دارم و نه در مدرسه شاگرد درخشانی بوده‌ام، بلکه برعکس همیشه با نداشتن موفقیت روبه‌رو شده‌ام. در اداراتی که کار کرده‌ام همیشه عضو مبهم و گمنامی بوده‌ام و رؤسایم از من دل خونی داشته‌اند به‌طوری‌که هر وقت استعفا داده‌ام با شادی هذیان‌آوری پذیرفته شده‌ است. روی‌هم‌ رفته "موجود وازده بی‌مصرف" قضاوت محیط درباره من می‌باشد و شاید هم حقیقت در همین باشد."

کد خبر 367906

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.