به گزارش خبرنگار ایمنا، بهرام توکلی فیلمساز کار بلدی است، "پرسه در مه"، "اینجا بدون من"، "تنگه ابوقریب" و دیگر فیلمهای این کارگردان نیز گواه از سطح بالای فیلمسازی او دارد. بهرام توکلی که فارق التحصیل فیلمنامه نویسی از دانشگاه تربیت مدرس است، نشان داده که علاقهمند است در ژانرهای مختلف فیلمسازی را تجربه کند.
توکلی که سال گذشته فیلم تنگه ابوقریب را در ژانر دفاع مقدس ساخت و عقیده بسیاری این فیلم انقلابی در فیلمهای دفاع مقدس ایجاد کرد و حتی منتقدان این فیلم که نقد خود را بیشتر متوجه فیلمنامه این کار کرده بودند، اعتراف کرده بودند که این فیلم از نظر کیفی و ساخت صحنههای جنگی از دیگر فیلمهای مرتبط با دفاع مقدس سطح بالاتری دارد.
این کارگردان که با ساخت تنگه ابوقریب گریزی به ژانر در دست فراموشی اکشن در سینما ایران زد، حال به سراغ ژانر زندگینامه ورزشی رفته تا این سبک که در سینما ایران در انزوا است را به پردههای بزرگ نمایش ببرد. توکلی برای ساخت فیلم در این ژانر سراغ "غلامرضا تختی" بزرگترین اسطوره ورزشی و پهلوانی ایرانیان رفته است.
"غلامرضا تختی" به سه فاز از زندگی غلامرضا تختی در مقطع کودکی، نوجوانی، بزرگسالی و مبازرات مسابقات کشتی و فوت وی میپردازد. تختی جهش بلند پروازانه و جسورانه توکلی در سینما ایران است، او با بازسازی زندگی مهمترین ورزشکار ایران گامی بلند در این ژانر برداشته و جای پای خود را برای همیشه در آن زده است.
ساخت و فرمی جسورانه در سینما ایران
"غلامرضا تختی" فیلم پرصحنه با فضاسازی و گریمهای سنگین است و سه بازیگر مختلف نقش تختی را در فیلم بازی کردهاند. جسورانه ترین بخش کار ساخت فیلم به صورت سیاه سفید و با روتوشی درخشان است که پیش از ساخته شدن ریسک آزار دادن چشم بیننده وجود داشت، اما فیلم انقدر مخاطب را درگیر میکند که گویی زندگی تختی را درحال مشاهده هستی و همین سیاه و سفید به روایت کار کمک کرده و بسیاری از ضعفها را پوشانده است.
فیلم با ورود تختی ۳۷ ساله و ناامید به هتل آتلانتیک تهران آغاز شده و با پایان زندگی تختی در آن هتل، به پایان میرسد. کل داستان فیلم از زبان خبرنگاری تعریف میشود که گویا بیشتر مسابقات کشتی تختی را پوشش داده و آنها را از نزدیک دیده است. این خبرنگار در فیلم ادعا میکند که هیچکس واقعا تختی را نمیشناسد و واقعا هم همینگونه است، این فیلم پازلهای مختلف را در مورد تختی کنار هم چیده تا به روایتی از زندگی تختی برسد.
مرگ و علت مرگ تختی هنوز برای بسیاری جای سوال دارد، اینکه تختی چرا و چگونه کشته شد را در دل فیلم به آن میرسیم. به عقیده فیلم مردم به علت توقعات تمام نشدنی، خانواده به علت فشارهای زیاد و حکومت به دلیل پافشاری تختی برعقایدش و بایکوت کردن تختی دلایل مرگ او هستند.
نقطه اوج و سکانسی که تحصین تمام منتقدان فیلم را همراه داشته صحنه بازسازی فینال المپیک ۱۹۵۶ ملبورن است که حتی برخی منتقدان مانند خسرو نقیبی آن را تداعیگر فیلم "گاو خشمگین" مارتین اسکورسیزی دانستهاند. همچین مسعود فراستی نیز تنها سکانس درست فیلم را همین صحنه کشتی عنوان کرده است!
اغراق یا واقعیات زندگی تختی
بر عکس فیلمهای پیشین بهرام توکلی که هیچگاه به سوی شعار و کلیشه پیش نرفت، "غلامرضا تختی" اما گاهی اوقات به سمت و سویی شعاری میرود. لبخند همیشه بر لب تختی گاهی آزار دهنده میشود و به عقیده مسعود فراستی "این لبخند مخاطب را پس میزد، تختی فیلم منفعل است و کنشگر نیست که این خود باعث تحت الشعاع قرار گرفتن مردمی بودن آن میشود همچنین زندگی محیط زندگی تختی هویت ندارد."
یکی دیگر از نقدهای که به فیلم وارد است نزدیک نشدن زیاد فیلم به تختی است و روایت زندگی تختی از زبان شخص دوم نیز گواه از همین موضوع دارد. به عقیده احمد شاهزوند دلیل این دوری محافظه کار بودن کارگردان نسبت به شخصیت است. اما برخی دیگر از منتقدان آن را ناتوانی فیلم در نمایش دادن تصاویر زندگی تختی دانستهاند.
مسئله دیگر فیلم بازیگران نقش تختی آن هستند، در ابتدا امر بنا بود که امیر جدیدی در نقش غلامرضا تختی ایفا نقش کند اما به دلیل گریم سنگین و میسر نبودن بازی در صحنههای مبارزه با آن گریم، جدیدی از پروژه جدا و نقش تختی به شاهرخ شهبازی رسید. همچنین نقش جوانیهای تختی را علیرضا گودرزی بازی کرد. بازیگران نقش تختی در برخی صحنهها ضعفهایی دارند و این انتظار از توکلی میرفت که بتواند بازی بهتری از آنها بگیرد.
"غلامرضا تختی" را این روزها به اسمهای مختلف مانند راکی ایرانی تشبیه کردهاند برخی هم مانند پرویز شاهد آن را در حد و اندازههای "گاو خشمگین" و یا "محمدعلی کلی" دانستهاند. تختی فیلم تمام عیار زندگینامهای است که مخاطب را با خود همراه و نه تنها زندگی تختی بلکه بخشی از تاریخ معاصر و رفتار مردم ایران را به نمایش میگذارد. تختی فیلمی است که به خوبی برای ایرانیان اسطوره سازی میکند، اسطورهای که شاید شناختن او بسیار دشوار باشد اما ملت ایران نیاز دارد که او را بشناسد.
نظر شما