به گزارش خبرنگار ایمنا، برای اینکه بتوان درباره "ماجرا نیمروز۲؛ ردخون" نوشت باید گریزی به سینما مهدویان و فیلمهای پیشین این کارگردان زد. مهدویان که بیش از ورود به عرصه فیلمسازی در مستندسازی فعالیت داشت، اولین تجربه کارگردانی خود در یک اثر سینمایی بلند را با "ایستاده در غبار" تجربه کرد. مهدویان در آن فیلم مولفههای مستندسازی را به خوبی وارد سینما کرد و اثری سینمایی را به گونهای کاملا مستند به نمایش گذاشت.
"ایستاده در غبار" در جشنواره فجر سال ۱۳۹۴ برای اولین بار اکران شد و در آن سال با وجود رقبای سرسختی چون "ابد و یک روز" توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه داوران را ببرد. در همان سال موفقیت مهدویان در ساخت اولین فیلم خود نوید ظهور یک کارگردان مولف با شیوه قصه گویی خاص خود را به سینما داد. ایستاده در غبار ماجراهای سردار مفقود شده ایران یعنی احمد متوسلیان و فعالیتهای او در کردستان را به نمایش میگذاشت.
مهدویان که خود متولد سال ۶۰ است، برای جشنواره سی و پنجم به سراغ ماجراهای دهه ۶۰ رفت و به بخشی از ترورهای گروهک مجاهدین خلق در آن سالها و ماجراهای پس از عزل ابوالحسن بنیصدر پرداخت و تا کشتن موسی خیابانی نیز داستان فیلم ادامه پیدا کرد. ماجرا نیمروز در جشنواره فجر سال ۱۳۹۵ موفقیتهای ایستاده در غبار را برای مهدویان تکرار کرد و حاصل آن کسب سه سیمرغ بلورین از جشنواره بود.
کارگردان جوان که گویا دو سیمرغ قبلی بسیار به مذاقش خوش آمده بود، سومین فیلم خود را برای حضور متوالی در سومین جشنواره فیلم فجر آماده کرد. اما "لاتاری" این بار داستانی تاریخی نداشت و فیلم در زمان امروزی اتفاق میافتاد، این فیلم که به نظر با مولفههای فیلمسازی مستند مهدویان همخوانی نداشت در جشنواره فجر با واکنشهای تندی روبرو شد و موفقیتی کسب نکرد تا دست مهدویان از سومین سیمرغ متوالی کوتاه شود.
بازگشت به دهه ۶۰ و مجاهدین خلق
گروهک مجاهدین خلق همواره موضوع روز ایران بودهاند، این گروهک از زمانی که به خارج از کشور تبعید شدند از هر راهی برای ضربه زدن به کشور استفاده کردهاند. در جدیدترین ساخته محمدحسین مهدویان نیز بار دیگر به موضوع اصلی این گروه منافق و نقشه چینیهای آنها برای حمله به ایران و تصرف تهران پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ میپردازد که این عملیات در ایران به "مرصاد" و در میان وابستگان این گروهک به "فروغ جاویدان" معروف است.
"ردخون" با روتوشی دهه شصتی و مهر اصلی مهدویان یعنی دوربین رو دست با تکانهای معروف توانسته قصه و داستان خود را به خوبی روایت کند. شخصیت پردازیها در قسمت دوم ماجرای نیمروز نسبت به قسمت اول پختهتر و کاملتر شدهاند، شخصیت صادق با پردازش قوی و بازی درخشان جواد عزتی که در قسمت اول نیز حضور داشت نقش محوری دارد.
هادی حجازیفر در چهارمین تجربه کاری با مهدویان درخشانتر از همیشه است، این بازیگر که دو بار نیز نامزد دریافت سیمرغ شده در "ردخون" نیز با شخصیت کمال نمایش خوبی از خود به جای گذاشته است. کمال که در قسمت اول شخصیت مورد علاقه مخاطبان بود و با دیالوگها و جملات خود ریتم فیلم را روانتر میکرد، در این قسمت نیز به فیلم رنگ و لعاب داده است.
همچنین اضافه شدن شخصیتی جدید در نفش ابراهیم رئیس سازمان اطلاعاتی (جایگاهی که در قسمت پیشین احمد مهرانفر در آن قرار داشت) به فیلم، که در بحبوهه جنگ و مشکلات مملکت به هدف "خدمت" برای نمایندگی در مجلس شورای اسلامی نیز نام نویسی کرده بود، از نکات برجسته فیلم است.
سینما راوی و بدون ایدئولوژی
مهدویان در "ردخون" بار دیگر به دوران جنگ و روایت توطئه مجاهدین و بیان حوادث سرزمین کردستان برگشته، رد خون دقیقا همان سینمایی است که مهدویان به آن تعلق دارد؛ مستند، قصهگو و آغشته به اتفاقات تاریخی اخیر کشور. به عقیده بسیاری از منتقدان مهدویان به کارگردانی وابسته و سفارشی ساز تبدیل شده است.
اما در سنگر مخالف سینما مهدویان را ایدئولوژیک نمیدانند، بهروز افخمی درباره رد خون معتقد است "محمد حسین مهدویان داستان پرداز است و ایدئولوژیک نیست، نظرشخصی و شعار نمیخواهد بدهد، نمیخوهد اندیشهای را منتقل کند. مهدویان داستان پرداز است و در به نمایش کشیدن موقعیتهای واقعی توانایی دارد."
خواه سینمای مهدویان ایدئولوژیک باشد، خواه وابسته و سفارشی ساز؛ این کارگردان با ساخت "ردخون" طولانیترین فیلم جشنواره را ساخته و این فیلم توانست در مدت دو ساعت و ۲۰ دقیقه تماشاگران را چه مخالف و چه موافق بر روی صندلی نگه دارد. مهدویان با پرداختن به اتفاقات دهه ۶۰ در واقع بخش مهمی از تاریخ را جلو دوربین برده است، تاریخی از گروهک تروریستی مجاهدین خلق که هنوز سعی میکنند تشکیلات خود را پابرجا نگه دارند و مقامات دولت آمریکا نیز هر از چندگاهی در میان باقیمانده آنها سخنرانی میکنند.
نظر شما