روحانیت باید از ریسمان سیاه و سفید پرهیز کند

با گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی، وجود برخی تبعیض‌ها، بی عدالتی‌ها و فقدان شایسته‌سالاری در سطوح مدیریت کلان سیاسی و نیز برخی رفتارهای سودجویانه، نگرش‌های شخصی و فرصت‌طلبانه در عرصه جامعه این سؤال را ایجاد می کند که انقلاب اسلامی ایران تا چه حد در تحقق اهداف خویش موفق بوده است؟

به گزارش خبرنگار ایمنا، دگرگونی در ساختار سیاسی از اهداف اولیه انقلاب اسلامی بود و تصمیم بر تشکیل حکومت «جمهوری اسلامی» را می‌توان نتیجه این دگرگونی دانست. ریشه این رخداد به اشتباهات حکومت قبل برمی‌گردد که هر چند شعار خود را توسعه کشور قرار داده بود، اما می‌خواست این کار را با الگوبرداری صرف از توسعه کشورهای غربی و با نادیده گرفتن جلب مشارکت عمومی مردم و فرهنگ سنتی و بومی عجین با مذهب انجام دهد که جامعه ایرانی آن را برنتافت.

ساختار جدید بعد از انقلاب بر مبنای دو ارزش «جمهوریت و اسلامیت» پایه‌ریزی شد. تأکید بر «جمهوریت» با این هدف صورت گرفت که مشارکت مردم را افزایش داده و این احساس که بین آنها و نظام سیاسی یگانگی وجود دارد را تقویت کند، از این طریق حکومت با برون‌دادهای مناسب موفق می شد تا در پرتو همراهی مردم در اصلاح ساختارهای قدیم و تخصصی‌سازی و وحدت بین آن‌ها توفیق یابد. در راستای تحقق این مؤلفه‌ها از ابتدای انقلاب تلاش شد با فراهم ساختن زمینه‌های انتخابات آزاد و منصفانه، بهادادن به جمعیت‌ها و احزاب مستقل و هم‌چنین تامین زیرساخت‌های دسترسی به منابع سریع و مستقل اطلاعات چون رسانه‌ها و تقویت مبانی حقوق شهروندی، شرایط برای مشارکت واقعی و گسترده مردم مهیا شود.

«اسلامی» بودن حکومت نیز بر این تاکید دارد که دین به جز جنبه اعتقادی بر تمام ابعاد زندگی انسان تأثیر دارد و فراگیر است و لازمه جاری ساختن آن بازسازی جامعه بر اساس اصول و ارزش‌های اسلامی است. در مدت زمانی که از انقلاب می‌گذرد، جناح‌ها و طیف‌های مختلف راجع به چگونگی اجرای این اهداف تفاوت نظر داشته‌اند و گاهی اختلاف نظرها تا جایی پیش رفته است که افرادی «جمهوریت و اسلامیت» را در مقابل هم تصور کرده‌اند. در این راستا برای بررسی سیر پر  فراز و نشیب اهداف انقلاب و میزان تحقق آن‌ها با مهندس رسول حامدیان، فعال سیاسی اصولگرا و دبیر جامعه اسلامی مهندسین اصفهان، گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه مطلب می‌خوانید:  

در آستانه چهل سالگی انقلاب، میزان تحقق اهداف آن‌ را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اهدافی که در انقلاب بود و امام داشتند اهداف بلندی بود؛ اگر بخواهیم به طور کلی قضاوت کنیم، نسبت به آن زمان که انقلاب پیروز شد پیشرفت‌های متعدد در زمینه‌های مختلف داشته‌ایم که در مقایسه با قبل از انقلاب قابل قیاس نیست. خیلی راه آمدیم و در مؤلفه‌ها و زمینه‌های مختلف کار شده است؛ اما باز هم در بین راهیم. خیلی راه دیگر باید برویم. برای عینیت بخشیدن ایده‌آل‌هایی که مدنظر بود کارهایی باید بشود و راه‌های نرفته را باید برویم، نمی‌شود مطلق صحبت کرد.

آیا ۴۰ سال فرصت کافی برای دستیابی به اهداف نبوده است؟

به نظر من فرصت ۴۰ سال زیاد نیست. ما در قیاس با عمر خودمان می‌سنجیم. تحولات سیاسی -اجتماعی کند و زمانبر است. در آمریکا و اروپا چند صد سال سابقه دموکراسی دارند که به اینجا رسیدند. نظام سیاسی ما جوان است. بلوغ یک نظریه سیاسی مثل انسان نیست که سن کم به بلوغ برسد یک زمان طولانی لازم است. با موانعی که سر راه بود مانند جنگ تحمیلی، تحریم و انواع و اقسام دشمنی که قدرت‌های ریز و درشت ایجاد کردند در مجموع خوب حرکت کرده‌ایم؛ هر چند نقاط ضعف زیادی داریم.

یکی از انتقادهایی که همواره مطرح می شود، فاصله شرایط کنونی نظام سیاسی با بعضی اهداف اولیه انقلاب مانند ساده‌زیستی و عدالت‌جویی است، نظر شما چیست؟

یک کاری که در دولت‌های بعد از انقلاب شده است بحث پیگیری توسعه است. به توسعه دو گونه می‌شود نگاه کرد و با دو رویکرد می‌توان توسعه را انجام داد؛ یکی با مفهوم فرهنگ غرب است که بیشتر کمّی نگاه می‌کند و آماری مانند میزان توسعه راه‌ها و ابزار و منابع انسانی را مورد بحث قرار می‌دهد؛ اگر این را ملاک بگیریم ما تا حد زیادی رشد کرده‌ایم.

اما یک مفهوم دیگری است که پیشرفت را به جای لفظ توسعه به کار می‌برند. اگر از دید پیشرفت نگاه کنیم مفهوم عمیق‌تر از توسعه است. در پیشرفت توسعه کمی را داریم با لحاظ کیفیت‌هایی که باید در کنار کمیت دیده شود. یکی از کیفیت‌های مهم عدالت است. حال در بحث عدالت آیا ما توانستیم فاصله طبقاتی را کم کنیم؟ چقدر موفق بودیم؟ توانستیم رفاه عمومی ایجاد کنیم؟ در بحث رسیدگی به محرومین چقدر موفق بودیم؟ فقر و تبعیض بین اقشار چقدر کاهش پیدا کرده است؟ و در رفع مسائل اقتصادی چقدر مؤفق بوده‌ایم؟ این یک بحث کیفی است که در این زمینه توفیق زیادی نداشته‌ایم و موفقیتها کم بوده است.

اگر توسعه کمی را ملاک بگیریم ما تا حد زیادی رشد کرده‌ایم، اما اگر از دید پیشرفت نگاه کنیم، توفیق زیادی نداشته‌ایم و موفقیتها کم بوده است.آنچه مطلوب نظام اسلامی است، پیشرفت است که در قالب آن مفهوم عدالت و یک سری پیوست های فرهنگی مطرح است و توسعه به سبک غربی نیست. اگر پیوست فرهنگی نداشته باشیم و مراقبت‌های فرهنگی نکنیم درست است شاخص توسعه تقویت می‌شود، لیکن از طرف دیگر ضرر می‌کنیم چون فرهنگ آن را می‌آوریم و فرهنگ دینی و بومی ما را تخریب می‌کند. از نبود مراقبت‌ها و از توسعه منهای عدالت و فرهنگ بومی و دینی و ندیدن جامعیتی که در پیشرفت هست آسیب‌هایی به جامعه ما وارد شده است.

توسعه سیاسی بعد از انقلاب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

توسعه سیاسی یعنی مشارکت مردم افزایش پیدا کند؛ هر چه مردم مشارکت بیشتر و عمیق‌تری در مسائل سیاسی- اجتماعی داشته باشند توسعه سیاسی بیشتر محقق شده است. به نظر من ما در زمینه مشارکت مردمی در نظام در بحث انتخابات، موفق بوده‌ایم. تا کنون به میزان حداقل۶۰ تا ۷۰ درصد است. مشارکت مردم در نظام سیاسی اتفاق افتاده است، اما این مشارکت چقدر عمیق است اگر بخواهیم عمقی باشد باید حتما کار تشکیلاتی و جمعی بکنیم. مشارکتی که مردم می‌آیند پای صندوق رأی یعنی به مجموعه نظام اعتماد دارند و خودش مفهوم بلندی است و توفیق خوبی داشته‌ایم؛ اما اگر بخواهیم این مشارکت عمیق‌تر باشد لازم است دولت و نظام و جامعه بها بدهند و از ایجاد احزاب توانمند و پاسخگو و اصلاح سازوکار رقابت‌های انتخاباتی پشتیبانی کنند. کار حزبی به این مفهوم که شما یک کار تشکیلاتی، منظم و مداوم انجام دهید نه این که یک کار مقطعی زمان انتخابات باشد، ما در این زمینه به دلایل مختلف توفیق زیادی نداشته‌ایم.

موانع کاربردی شدن فعالیت‌های حزبی در ایران چیست؟

یکی از مهمترین آن‌ها دید مردم نسبت به احزاب است. در حکومت دیکتاتوری پهلوی دو حزب متصل به قدرت شاه بود و برخی مردم آن زمان به حزبی دیگر با نام حزب توده اطمینان کردند با این تصور که پشتیبان توده مردم است و بعدا آشکار شد که عناصر وابسته شوروی هستند؛ لذا در سابقه ذهنی مردم یک پیشینه روشن و درخشان از فعالیت احزاب نبوده است و می‌توان گفت ذهنیت این سابقه تاریخی نسل به نسل منتقل می‌شود. از طرفی قانون اساسی فعلی ایران هم چهل سال پیش تدوین شده است و با وجود یک بار بازنگری، در آن بهای لازم به احزاب داده نشده است.

توسعه فرهنگی باید در اولویت قرار گیرد؛ زیرا فرهنگ زیربناست. توسعه سیاسی و اقتصادی بدون توسعه فرهنگی و اصلاح رفتارهای ما جواب نمی‌دهد. حضور مردم خیلی قوی دیده شده است یعنی وقتی می‌گوییم مردم‌سالاری دینی این واقعا هست. امام بر رای مردم تاکید داشتند و از اول تا کنون هیچ کاری بدون انتخابات و رأی مردم انجام نمی‌شود. پس مشارکت توده‌ای کاملا پیش‌بینی شده است؛ اما این که سازوکاری از طریق احزاب با یک کار سازمان یافته جمعی دارای پشتوانه و عقبه فکری و منسجم باشد این قوی دیده نشده است و احزاب در انتخابات نقش چندانی ندارند.

با در نظر گرفتن شرایط کنونی کشور کدام جنبه از توسعه را در اولویت قرار می‌دهید؟

توسعه فرهنگی باید در اولویت قرار گیرد؛ زیرا فرهنگ زیربناست. حتی اگر بخواهیم توسعه سیاسی و اقتصادی با مؤلفه‌هایی که متناسب با مباحث بومی خودمان است ایجاد شود باید اول توسعه فرهنگی انجام شود. توسعه سیاسی و اقتصادی بدون توسعه فرهنگی و اصلاح رفتارهای ما جواب نمی‌دهد. در کشورهای توسعه یافته حداقل روی مؤلفه‌های فرهنگی که در زندگی اجتماعیشان تاثیرگذار است به گونه‌ای کار کرده‌اند که می‌دانند اگر بخواهند در این جامعه یک زندگی آرامی داشته باشند باید این‌ها را رعایت کنند؛ لذا آمار فرار مالیاتی یا تخلفات مالی آن‌ها زیاد نیست. ما در دین خودمان احادیث و توصیه‌های اخلاقی داریم که بسیار عمیق‌تر از این‌هاست، اما چقدر خود را به رعایت آن‌ها ملزم می‌دانیم.

به نظر شما دلیل عمده انحراف جامعه از پایه‌های فرهنگی اول انقلاب چیست؟

این به بازخورد رفتار مسئولان برمی‌گردد؛ یک حدیثی داریم می‌گوید "الناس علی دین ملوکهم" الگوی مردم یک جامعه مسئولان هستند تا زمانی که آن‌ها به فکر مباحث شخصی خودشان نبودند، واقعا دنبال خدمت و ساده‌زیست بودند مردم هم رعایت می‌کردند. این رفتاری که می‌بینید به نظر من نشأت گرفته از رفتار برخی مسئولان است. اگر می‌خواهیم جامعه از نظر همین رفتارها اصلاح بشود، مسئولان باید به همان ساده‌زیستی اول انقلاب برگردند. مردم وقتی امام را می‌دیدند اگر هم می‌خواستند دنبال اشرافی‌گری بروند اصلا رویشان نمی‌شد. ساده‌زیستی ارزش بود. قصد سیاه‌نمایی نیست؛ اگر حتی یک نفر در مدیران ارشد رعایت نکند، تاثیر منفی روی رفتارهای مردم دارد.

به نظر شما چه مسائلی بیشترین تأثیر منفی را بر رویکرد و نگرش مردم دارد؟

اگر انسان خودساخته نباشد، می‌تواند از هر پدیده مثبتی سوء استفاده کند. در حال حاضر ما در جامعه حاکمیت دینی داریم. یک عده از این ابزار استفاده می‌کنند و ممکن است از طرف آن‌ها دین ابزار دستیابی به قدرت بشود. طرف یک ظاهر دینی دارد؛ اما در باطن او خبرهای دیگر است. خیلی از مشکلاتی که الان داریم برای این است که بعضی مدیران با یک ظاهر دینی می‌آیند خودشان را عرضه می‌کنند و مردم به آن‌ها اعتماد می‌کنند، وقتی سر کار می‌آیند کار دیگری می‌کنند و رفتارشان با گفتارشان متناقض است؛ چنین پدیده‌ای وجود دارد و از جمله مشکلاتی است که باید رسیدگی شود.

حضور روحانیت در کارهای اجرایی اشکالی ندارد؛ اما آن روحانی که می‌آید وارد کار اجرایی می‌شود باید از ریسمان سیاه و سفید پرهیز کند.با این که امام، ابتدا نظر داشتند که روحانیت وارد عرصه کار اجرایی نشود چه شد که تجدیدنظر صورت گرفت و روحانیت وارد این عرصه شد و چگونه باید از گزندهایی که گاهی قدرت همراه دارد مصون بمانند؟

بله امام اول تاکید داشتند، تاکید درستی هم بود از این بابت که روحانیت وارد کار اجرا نشود. چون با وارد کار اجرا شدن خواه‌ناخواه دچار چالش می‌شود. در کار اجرایی هر چقدر فرد نیتش درست باشد؛ بالاخره توقعات مختلف است وحرف و نقل‌های متفاوتی وجود دارد، اما یک زمان امام به این نتیجه رسیدند اگر روحانیتی که اسلام را کاملا می‌شناسد نیاید، نظام حاکمیت اسلامی پیاده نمی‌شود.

آنچه مسلم است حضور روحانیت در کارهای اجرایی اشکالی ندارد؛ اما آن روحانی که می‌آید وارد کار اجرایی می‌شود باید از ریسمان سیاه و سفید پرهیز کند؛ مثل روش مقام معظم رهبری که نزدیکان خود را از کار اقتصادی منع کرده‌اند برای این که به ایشان منسوب هستند. روحانیتی که بخواهد در صحنه اجرایی باشد باید این گونه عمل کند. مسئولان کنونی خیلی این‌ها را رعایت نمی‌کنند و گاهی در کنار آن‌ها حاشیه‌هایی مطرح می‌شود و تا تایید واقعی یا شایعه بودن این حاشیه ها، تأثیرات منفی زیادی بر جامعه می گذارد. اگر برخی حریم‌های این جایگاه‌ رعایت نشود طبیعی است که این اتفاق بیفتد.

آینده انقلاب و میزان حمایت مردم از آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مردم انقلاب را به وجود آوردند حالا اگر پشتوانه این‌ها نباشد انقلابی وجود ندارد. نارضایتی مردم از وضع اقتصادی و تبلیغات و اقدامات منفی و گسترده دشمن علیه نظام مواردی است که نباید از آن‌ها غافل شد. با وجود تمام این مشکلات که برای رفع آن‌ها باید تدبیر کرد، آنچه باعث امیدواری است این است که انقلاب ما الهی است و به دلیل اعتقادی که مردم به ولایت دارند علی‌رغم نارضایتی‌های اقتصادی، مشارکت آن‌ها را می‌توان در راهپیمایی ۲۲ بهمن دید.

این مردم شعور سیاسی دارند و ناکارآمدی‌هایی که توسط برخی انجام می‌شود را از اصل انقلاب جدا می‌کنند. بنابراین ضمن این که می‌گویم در زمینه مشارکت در انتخابات باید کار کرد، عقیده دارم با تکیه بر اصل انقلاب و با عنایت الهی و پشتوانه رهبری این چالش‌هایی که با آمریکا داریم و تحریم‌ها و مسائل گریبانگیر جامعه را پشت سر خواهیم گذاشت.

گفت و گو از: مرتضی سرایی- خبرنگار ایمنا

کد خبر 367183

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.