مهرداد دشتی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با اشاره به اینکه استقلال یکی از پایهایترین نیازهای انسان برای تأمین سلامت روان است، اظهار کرد: اگر این نیاز در افراد به روش صحیحی برآورده نشود از نظر روانی و شخصیتی دچار آسیب میشود.
وی با بیان اینکه استقلال به معنی خودمختار بودن شخص است، اضافه کرد: فردی که از استقلال برخودار است توان انجام کارهای شخصی خود را دارد. بچهها از ۱۸ ماهگی تا دو سالگی به این مرحله میرسند که خودشان انسان مستقل و مجزایی هستند.
این روانشناس و مشاور خانواده ادامه داد: کودکان در این دوره سنی نسبت به پوشیدن لباسها و خوردن غذا و انجام کارهای شخصی به صورت مستقل تمایل دارند و در واقع از همین موقع میتوان شاهد پرورش استقلال در بین کودکان بود که این امر وابسته به یک قاعده کلی در مورد استقلال و پاسخگویی به نیازهای بچهها است.
دشتی با بیان اینکه ویژگی استقلال نیاز به پرورش دارد، گفت: در واقع این ویژگی یک نیاز روانی است. هنگامی که کودکان میتوانند بعضی از فعالیتها را خودشان انجام دهند، میطلبد که والدین اجازه انجام این کارها را به فرزندان دهند و فقط مراقب آنها باشند که آسیب نبینند.
وی اضافه کرد: اجرای این قاعده از دوره سنی یک سال و نیم به بعد منجر به استقلال کودکان بسته به بازه سنیشان میشود و به مرور این صفت در کودکان بروز پیدا میکند و تقویت میشود.
این روانشناس و مشاور خانواده معتقد است زمانی که درخانواده و جامعه زندگی میکنیم یک سری قوانین نوشته شده یا نانوشته بین اعضای خانواده حاکم است و آنجایی که قانون شکسته میشود دیگر استقلال معنایی ندارد و همه اعضای خانواده باید به قوانین احترام بگذارند.
وی یادآور شد: از نظر روانشناسی وقتی که یک فرزندی بیشتر از ۲۰ سال سن دارد در سن استقلال کامل قرار گرفته و میتواند برای خودش زندگی کند همچنین این فرد باید به قوانین خانواده هم احترام گذاشته و رفتار خود را مطابق قوانین خانواده تنظیم کند.
دشتی با تاکید بر اینکه جوان حق انتخاب دارد و مخالفت او با نظر والدین به معنی سرکشی نیست، افزود: جوان نسبت به تصمیمها و انتخاب شغل و منبع درآمد و رفتارهای اجتماعی و نسبت به انتخاب همسر مسئول است و ضروری است که در این زمینهها استقلال یافته و به او حق انتخاب داده شود؛ مخالفت او با نظر والدین در برخی مسائل زندگی به معنای سرکشی نیست و باید والدین درخواست جوان را بررسی کرده و به او کمک کنند.
وی علت اساسی ممانعت خانوادهها از استقلال بچهها را تفاوت اساسی بین دلبستگی و وابستگی دانست و گفت: والدین نسبت به فرزندان خود بسیار دلبسته هستند و این دوست داشتنهای زیاد برای خانواده آسیب زا است و به رشد بچهها و ساختار خانواده صدمه می زند؛ این دلبستگی و دوست داشتن به وابستگی تبدیل میشود.
روانشناس و مشاور خانواده بر این باور است که تفاوت اساسی دلبستگی و وابستگی در اضطراب است. اگر فردی کسی را دوست داشته باشد به او دلبسته است و هنگامی که این دوست داشتن با ترس و اضطراب شدیدی همراه شود در حقیقت وابستگی ایجاد میشود.
دشتی تصریح کرد: والدینی که بچههایشان را بدون ترس و اضطراب دوست دارند این دوست داشتن خالص بوده و مانعی نیست بچهها از سنین کودکی مسئولیت پذیری، قدرت حل مساله و ارتباط با دیگران را یاد میگیرند.
وی با اشاره به اینکه والدینی که بچههایشان را با ترس و اضطراب شدیدی دوست دارند، نمیگذارند که کودکان به تنهایی تصمیمهای زندگی را گرفته و انتخاب کنند و دائم فرزندان را کنترل میکنند، اظهار کرد: همین رفتارهای والدین موجب متکی بار آمدن کودکان شده و آنها در زندگی همیشه دچار آسیب میشوند.
مشاور و روانشناس خانواده ادامه داد: این گروه از کودکان حس اعتماد به نفس و مهارت را از دست میدهند و در واقع والدین آنها باعث از بین رفتن عزت نفس در فرزندان میشوند و مهارتهای اجتماعی و ارتباطی بچهها با دیگران بسیار کم رنگتر خواهد شد. اکنون یکی از دلایلی که جوانان در جامعه تا سنین بالا بیکار میمانند همین ضعف مسئولیت پذیری و ضعف روحیه استقلال در بین آنها است.
وی تاکید کرد: حذف کنترلهای افراطی از سوی والدین و واگذاری انجام تصمیمهای زندگی بر عهده خود فرزندان موجب رشد استقلال و مسئولیت پذیری در بین جوانان میشود و از وابستگی افراطی فرزندان به والدین جلوگیری میکند.
نظر شما