به گزارش ایمنا، پاسخ این سؤال که چرا عملیات محرم انجام شد و عملیات محرم چه عملیاتی بود که نه تنها برای اصفهان که برای ایران تاریخساز شد ، میتواند این باشد که جهموری اسلامی ایران ثابت کند برخلاف تبلیغات دشمن، قوی است تا اندازهای که در شرایطی نامناسب از توان دفاعی خود کم نکرد ضمن آنکه بیشترین شهید را در یک روز بر جای گذاشت. این در حالی بود که در همان روزها رزمندههای بسیاری راهی جبهه ها شدند و همین روند سبب شد که عملیات با همه سختیهایش به همه اهداف خود برسد.
اما ماجرا از این قرار بود که جهموری اسلامی ایران در عملیات رمضان نتوانست به همه اهداف خود برسد به همین خاطر تصمیم گرفت تا جایی که ممکن است خلاف تبلیغات دشمن مبنی بر شکست ایران را ثابت کند؛ حاصل این تصمیم علمیات محرم شد؛ عملیاتی که قرار بود در منطقهای محدود به ارتفاعات حمرین، منطقه موسیان و دهلران و رودخانه دویرج با رزمآوری لشکرهایی همچون لشکر نجف اشرف به فرماندهی احمد کاظمی، لشکر ۲۵ کربلا به فرماندهی مرتضی قربانی، لشکر ۱۷ علیبن ابی طالب به فرماندهی مهدی زینالدین، لشکر ۱۴ امام حسین (ع)، تیپ ۸۴ خرم آباد به فرماندهی سرهنگ اسکندر بیرانوند، تیپ قمر بنی هاشم به فرماندهی کریم نصر، تیپ ۳۵ امام سجاد (ع) به فرماندهی نبی رودکی و لشکر ۳۰ زرهی به فرماندهی فتحالله جعفری به عنوان نیروی احتیاط انجام شود.
نهم آبان؛ یگانها یکی یکی در نزدیکترین نقطه خط مقدم مستقر شدند؛ ارتفاعات حمرین و رودخانه دویرج؛ به گونهای که در میدان دید دشمن نباشند؛ ناگهان غرش مهیبی فضای منطقه را به لرزه درآورد و ابرهای سیاه و متراکم آسمان منطقه را پوشاند؛ قطرات باران نم نم باریدن گرفت؛ یگانها هم موقعیت را به این خاطر برای دفاع مناسب دیدند که دشمن فکر حمله ایران به سرش نمیزند.
تیپ نجف اشرف که قبل از اعلام رمز عملیات سعی کرده بود خود را از رودخانه عبور دهد سنگرهای تیپ ۶۰۶ دشمن را فتح کردند؛ از سوی دیگر لشکر ۲۵ کربلا از میدانهای وسیع مین عبور کرده و خطوط دفاعی دشمن را در هم شکستند، لشکر علیبن ابی طالب هم جاده عین خوش – دهلران را از دید دشمن درآورد؛ اما نوبت که به لشکر امام حسین (ع) میرسد، شدت باران بیشتر و بیشتر شده بود و رودخانه دویرج را به طغیان واداشته بود.
از پشت بیسیم تنها آوای «حرکت کنید» میآمد؛ در باور فرماندهان مستقر نمیگنجید که رودخانه آرام در لحظات حساس عملیات سرکش شده باشد؛ عبور از رودخانه برای همه یک تکلیف اعلام شده بود؛ برخی رزمندگان پیش از طغیان رودخانه خود را از آن عبور داده بودند و برخی پشت رودخانه منتظر دستور جدید فرماندهی بودند اما ماجرا را آنهایی به پیش بردند که در دل رودخانه جای گرفتند و از هیچ طغیانی نترسیدند؛ آب یکی یکی بچهها را میبلعید؛ این دویرج بود که یاران را از هم جدا میکرد؛ شاید آن لحظه در دل دوستانشان زمزمه «رفتند یاران، چابک سواران» میگذشت...
تا اینکه خبر طغیان به زحمت از بیسیمها شنیده میشود و طولی نمیکشد که همه به یاری رزمندهها میروند؛ جهادسازدگی هموار کردن مسیر عبور از رودخانه و کمکرسانی و رساندن تجهیزات به بچههای آن طرف رودخانه که با دشمن درگیر شده بودند را بر عهده گرفت؛ توپخانه عملیات را پشتیبانی میکرد، بهداری رزمی امداگران را تجهیز کرد و اتاق عمل صحرایی را مسقر کرد و هوانیروز هم مناطق عملیاتی را پشتیبانی میکرد و همه این تلاشها به این خاطر بود که مراحل بعدی عملیات انجام شود و به نتیجه مطلوبی برسد.
خلاصه این که عملیات محرم علی رغم همه شرایط طبیعی نامناسب توانست خود را به هدف برساند؛ اهدافی همچون خارج کردن شهرهای موسیان، دهلران و عین خوش از دید و تیر رس دشمن و آزادسازی و تأمین امنیت آنها و از کار انداختن ماشینهای جنگی عراق و...
اما تلاشها و رزمآوریها در این عملیات جای خود دارد و شاید هیچگاه نتواند جای توکلها و توسلهای بچهها را بگیرد...؛ ۲۵ آبانماه بچهها را خوب خوب به یاد دارد؛ روزی که نه تنها اصفهان که ایران بچههایش را از دویرج تحویل گرفت و به گلستان شهدا سپرد...
نظر شما