به گزارش خبرنگار ایمنا، ۳۱ اکتبر به عنوان روز جهانی شهر نامگذاری شده است، سکونت گاههایی بزرگ و دائمی که به گفته برخی کارشناسان رابطه مستقیمی با هویت ساکناشان دارند، متاثر از تاریخ مردمانی که پیش از این زیستهاند و تاثیرگذار بر آنهایی که امروز در آن زندگی میکنند؛ مکانی که در آن زندگی میکنیم بر روی فکر و احساسات ما تاثیر گذاشته و ما را شکل میدهد و هر چقدر فضای شهری پر از روح و آرامش باشد انسان زندگی آرامتری خواهد داشت.
ساختمان، بنا، فضاهای شهری با هنر و بهویژه هنرهایی چون نقاشی و تندیسگری ارتباطی جدایی ناپذیر دارند و پرداختن به هنر در زمینههای مختلف، موجب ارتقای زندگی اجتماعی شده و محیطی جذاب برای ساکنان فراهم میکند.
به گفته بهارک کشانی، معمار، شهر ظرف زندگی و مکانی برای تلاقی ادبیات، هنر و معماری است تا فرهنگ ساخته شود. شهر و فرهنگ رابطه دوسویه لازم و ملزوم دارند و بر هم تاثیرگذاراند. انسانی که در اصفهان بزرگ میشود با انسانی که در شهری بدون مدنیت اصفهان بزرگ میشود متفاوت است. شهر اصفهان در ادوار گذشته هموژنی فرهنگی داشته است و متاثر از آن در ایجاد تولیدات فرهنگی موفق بوده است.
وی افزود: برای مثال میدان نقش جهان محل تلاقی فرهنگ و شهر سازی است. افراد در بدو ورود به این میدان شاهد فضای شهری مناسب، معماری درخشان و فاخر و بستری برای همه هنرهای ظریف اصفهان که در این شهر ظهور کرده هستند اما به محض خروج از میدان با خیابانهای مواجه میشوید که گرافیک محیطی و مبلمان شهری این خیابانها درشان ذائقه اصفهانی و ایرانی نیست.
کشانی با بیان اینکه گرافیک محیطی اصفهان برای این شهر بسیار نا مناسب است، گفت: هنر در جهان مدرن به معنای هنر کاربردی است. در شهر ، هنر مجبور به کارکرد داشتن است و میتواند در غالب سطل آشغال، فضای سبز شهری و... ارائه شود اما در اصفهان این اتفاق نمیافتد و مدام مجبور به تعویض این عناصر بدون کاربرد و هدر رفت سرمایه هستیم.
وی با بیان اینکه هنر باید متناسب با فضای شهری باشد، تصریح کرد: آب زاینده رود همیشه آبی آرام، موقر و روان بوده است. تعبیه نمادهایی از موج در میانه پل فردوسی توهین بزرگی به زاینده رود و شعور مردم اصفهان بوده است. این موجها از نظر کاربردی و زیبایی شناسی به نحوی اشتباه استفاده شدهاند. متاسفانه هنوز چاشنی مدنیت اصفهانی در طرحهایی که شهر را با آن مزین میکند وجود ندارد.
این کارشناس معماری افزود: یک پایه مانیتور نیز میتواند مؤثر، زیبا و پیچیده باشد و تأثیر بسزایی بر گرافیک محیطی اصفهان داشته باشد. اصفهان شهری است که حتی کف فرشها، آب نماها و پایههای چراغ بسترهایی هستند که نیاز توجه بسیاری دارند.
کشانی تصریح کرد: در دورانی در شهر اصفهان تندیسگری رواج بسیاری داشت. آثاری که در چند سال اخیر رونمایی شد به جز مجسمه کاوه آهنگر آثاری بسیار ضعیف بودهاند. شاید هنرمندان خوبمان را به دلیل محافظ کاربودن پس میزنیم و آنها به اجبار به شهرهای دیگر مراجعه میکنند.
وی گفت: در برخی از پروژهها با وجود زمان و انرژی زیادی که برای گرافیک پروژه میگذاریم مانند پروژه میدان کهنه (میدان امام علی) هیچ کدام از جانماهایی که برای المانهای شهری تعبیه کردیم انجام نشد. امیدوارم اکنون که در حال اجرای پروژه چهارباغ هستند به گرافیک محیطی آن بپردازند و محور فرهنگی چهارباغ دچار کوته نگری و سهل نگری نشود.
این کارشناس معماری با بیان اینکه یکی از مشکلات ما در ایران این است که منبع غنی از تاریخ هنر و ارتباط شهر و هنر وجود ندارد، اظهار کرد: از تاریخ هنر ایران کتابی از خوانش هنر ایران توسط ایرانیان نوشته نشده است. تاریخ هنر ما توسط محققان غربی و در قالب تاریخ هنر جهان نگاشته شده و ایرانیان دارای خودآگاهی تاریخی نیستند.
کشانی اضافه کرد: متاسفانه زمانی که در معرض موضوعات روز حرفه خودمان قرار میگیریم با توجه به پایه غیرفنی و غیر عمق نگر علم تاریخ هنر در ایران، نماد، هنر و یا حوزه مبلمان و طراحی فضای شهری در هر حوزهای مجبور به درک مسئله در لحظه هستیم. ما معمارها نباید به خاطر شهوت معمارانه و ساختن بنا مصالحه کنیم. نباید بناهایمان را از خط قرمزهای خودمان بگذرانیم. این مصالحه با ساختار قدرت حاکم بر ارگانهای دولتی باید بازبینی شود، باید به جای روشنفکر معماری شدن، تبدیل به روشنفکر عمومی شویم. این مصالحه به نفع نسلهای آینده این کشور نیست. نباید در لحظه مسئله را حل کنیم و باید مسائل را با دور اندیشی ببینیم.
وی با اشاره به جایگاه هنر شهری در جهان مدرن گفت: هنری که در سطح شهر وجود دارد در جهان مدرن به هنر کاربردی تبدیل میشود. موضوع هنر در شهر موضوع کاربردی است. باید فکر کنیم چطور میتوانیم وسایل مورد نیاز محیط مانند سطل آشغال را تبدیل به طرح هنری کنیم و این مسئله ایجاد کار گروهی مرتبط را میطلبد و بدون همت دولت مردان، طراحان، صنعتگران و منتقدان ممکن نیست.
این معمار افزود: هنر کاربردی میتواند هنری ماندگار باشد و برای ایرانیها و توریستها چشم نواز و جاودان بماند. ما بیشتر سعی میکنیم شهر را بزک کنیم و این هنر نیست، هنر ماندگار است. هزینه زیادی برای این کار صرف میکنیم و سال بعد خرابش میکنیم و چیز دیگری میسازیم. از سال گذشته تاکنون توسط شورای شهر جدید همتی برای پرداختن به این موضوعات شده ولی متأسفانه راه درست خودش را پیدا نکرده است.
کشانی با بیان اینکه در زندگی معاصر آدمها زمان بیشتری را در شهر نسبت به خانه صرف میکنند، گفت: به دلیل نوع شغلها و زندگی مدرن، افراد بیشتر در شهر حضور دارند و ساعات بیشتری را نسبت به قدیم در شهر میگذارند به همین دلیل فضاهای شهری، اجتماعی یا حتی فضاهای گذر، محل مناسبتری برای ازمیان بردن روزمرگی و پاسخ گفتن به نیازهای فرهنگی هستند. فضاهای فرهنگی میتواند بستر مناسبی برای تلفیق هنر شود.
وی در خصوص مانا شدن هنر گرافیتی در شهرهای مدرن گفت: گرافیتی برخواسته از نیاز شهر مدرن است. اما برای همه خواستگاههای جامعه مناسب نیست. برخی هنر سنتی را میپسندند و برخی هنر مدرن را. طرحهای گرافیتی باید همه پسند باشد. باید به هنرمندان جوانمان حتی برای اشتباه کردن میدان دهیم تا بتوانند هنری مانا را در شهر به جا بگذارند.
نظر شما